• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پايه اول> منطق (1)> کتاب منطق يک مرکز

4 . تعريف بايد دورى نباشد. تعريف دورى عبارت است از: تعريفى كه در آن اولاً معرِّف خود، احتياج به تعريف دارد و ثانياً در تعريف معرِّف ازمعرَّف استفاده مى شود. دور به دو صورت قابل تصوير است: به صورت صريح و بدون واسطه (دور مصرّح)، غير صريح و با واسطه )دور مضمر)؛ دور مصرّح مانند اين كه در تعريف جسم گفته شود: جوهرى كه داراى ابعاد سه گانه است و ابعاد سه گانه را به امتداد جوهر جسمانى تعريف كنند. يعنى فهم حقيقت جسم بر فهم حقيقت ابعاد سه گانه و فهم ابعاد سه گانه بر فهم معنا وحقيقت جسم توقف داشته باشد. لازمه چنين تعريفى آن است كه مفهوم جسم قبل از اين كه معلوم باشد، معلوم باشد و البته اين امرى نادرست است. دور مضمر مثل اين كه در تعريف روز گفته شود: زمانى كه شب نيست و در تعريف شب گفته شود: زمانى كه خورشيد نمى تابد و در تعريف خورشيد گفته شود: ستاره اى كه در روز مى تابد!

خطاهاى رايج در تعريف

فقدان هر يك از ضوابط منطقى در باب تعريف، موجب لغزش و خطاى در تعريف خواهد بود.

برخى از خطاهاى رايج در تعريف عبارتند از:

1 . خطاى اين از آن، پس اين همان. اين خطا در جايى رخ مى دهد كه در تعريف، شيئى را كه از مبدأ يا ماده اى به وجود آمده است، بدون در نظر گرفتن هويّت فعلى آن عين مبدأ يا ماده اش معرفى كنند. مثلاً اگر كسى بر اساس فرضيه داروين بگويد: انسان همان ميمون بى مو است دچار مغالطه اين از آن، پس اين همان شده است، زيرا اگر فرضيه داروين درست باشد انسان عين ميمون نيست.

2 . خطاى كنه و وجه. اين اشتباه هنگامى رخ مى دهد كه هويت حقيقى يك شى ء در بعدى از ابعاد آن خلاصه شود و چهره اى از شى ء با همه آن شى ء معاوضه شود؛ مانند اين كه در تعريف تاريخ گفته شود: تاريخ چيزى نيست جز جولان گاه تحولات اقتصادى يا تنازعات طبقاتى.

3 . خطاى هستى به جاى چيستى. اگر در تعريف كه اساساً متكفل بيانِ چيستى شى ء است، هستى آن ذكر شود، چنين خطايى رخ داده است؛ مثلاً در تعريف ماده گفته شود: ماده واقعيت عينى است كه خارج از ذهن تحقق دارد.