• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پايه اول> منطق (1)> کتاب منطق يک مرکز

رسالت منطقى در بحث تعريف

در آغاز كتاب گفتيم انسان ذاتاً موجودى متفكّر است. طبيعى ترين عكس العمل چنين موجودى در برخورد با جهان اطراف، كنجكاوى و طرح سؤال است. منطقيون مهم ترين پرسش هاى انسان را در سه قسمِ اساسى طبقه بندى كرده اند:

1 . پرسش از چيستى اشيا، كه با كلمه استفهامى چيست؟ (ما) طرح مى شود؛

2 . پرسش از هستى اشيا، كه با كلمه استفهامى آيا؟ (هل) بيان مى شود؛

3 . پرسش از چرايى و علّت اشيا، كه با كلمه استفهامى چرا؟ (لم) طرح مى شود.

همان طور كه ملاحظه مى شود، پرسش هاى مذكور يا به منظور يافتن تصورى جديد، يا به جهت به دست آوردن تصديقى نو طرح مى شود. علم منطق به عنوان دانش روشِ صحيح تفكر براى گذر درست و انتقال كامياب انسان از مجموعه معلومات به مجهولات، موظّف به ارائه توصيه هايى در زمينه پرسش هاى ياد شده است.

در بخش تصوّرات و در بحث تعريف، منطقى تنها تبيين روش صحيح جستجوى پاسخ پرسش چيستى (ما) را برعهده دارد.)13)

قبل از بيان توصيه هاى منطقى درباره روش درست تعريف، بايد توجه كرد كه علم منطق هيچ گاه خود عهده دار تعريف امور مختلف نمى شود؛ چرا كه رسالت آن تنها ارائه روش درست تبديل مجهولات به معلومات است. تعريف و تبيين چيستى اشيا اساساً با موضوع و هدف منطق بيگانه است.

معناى تعريف

تعريف به معناى يافتن تصورى مشخّص از چيستى مجهول و يا به عبارت ديگر، روشن كردنِ تصور مجهول و تبيين مفهومى به وسيله تصورها و مفاهيم پيشين است. تصورى را كه مى خواهيم تعريف كنيم معرَّف (به فتح راء) مى نامند. تصورى را كه موجب شناساندن و تعريف يك شى ء مى شود معرِّف )به كسرِ راء) يا قول شارح مى خوانند؛ مثلاً وقتى تعريف انسان مورد نظر است و آن را به حيوان ناطق تعريف مى كنيم، انسان را معرَّف و