• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پايه اول> منطق (1)> کتاب منطق يک مرکز

مفهوم

پيش از اين بيان كرديم كه يكى از رسالت هاى خطير منطقى ارائه روش درست تعريف است. همچنين گفتيم بدين منظور بايد از بحث لفظ و احكام آن گذر كرد؛ زيرا براى تعريف و شناختن مجهول، بايد از مفاهيم بهره جست و چنين بهره اى نيازمند قالب و ظرفى به نام لفظ است.

حال اگر لفظْ قالبى براى معنا و مفهوم است خود معنا و مفهوم چيست؟ چگونه مى توان از مفهومى كه در قالب لفظ است براى ارائه تعريف، درست استفاده كرد؟

مفهوم به لحاظ ادبى اسم مفعول است و مراد از آن، هر صورتى است كه در ذهن وجود دارد؛ صورتى كه چون آينه نشان دهنده حقيقتى است. خواه اين صورت به سبب لفظ در ذهن تحقق يابد، يا با مشاهده وجود خارجى شى ء و يا به هر گونه ديگر. هنگامى كه در ذهن ما صورتى از شكوفه، باران، خورشيد، ماه، آب و ... ، چه به واسطه الفاظ آنها و چه توسط مشاهده وجود خارجى آنها، نقش مى بندد، در واقع ادراكى در ذهن شكل مى گيرد كه به آن مفهوم گفته مى شود.

مصداق

مصداق عبارت است از: آنچه مفهوم بر آن صدق مى كند؛ مثلاً محمد و على مصداقِ مفهوم انسان هستند؛ به عبارت ديگر، لفظْ حاكى از مفهوم و مفهومْ حاكى از مصداق است.

بايد دانست مصداق يك مفهوم، گاه حقيقتى خارج از ذهن است؛ مثلاً مفهوم انسان كه مصاديق آن، مانند محمد و على در خارج ذهن و گاه افراد آن، مانند مفهوم كلى، تصور، تصديق در ظرف ذهن تحقق دارند و هيچ گونه وجودى در خارج ندارند، مانند مفهومِ شريك بارى، درياى جيوه.

مفهوم كلّى و مفهوم جزئى

به نظر مشهور مفهوم يا تصور بر دو قسم است:

1 . مفهوم جزئى: مفهومى است كه تنها بر يك مصداق قابل صدق است؛ مانند: كعبه، قرآن، على، ايران و مشهد؛

2 . مفهوم كلى: مفهومى است كه بر بيش از يك مصداق قابل صدق است؛ مانند: انسان،