استثنايى اتصالى و انفصالى تقسيم مى شود :
استثنايى اتصالى ، مانند اگر آفريدگار عالم يكتا نباشد ، جهان منظم نخواهد بود . ليكن جهان منظم است . پس آفريدگار عالم يكتاست .
استثنايى انفصالى ، مانند يا شريك خداوند موجود است و يا خداوند يكتاست . ليكن شريك بارى موجود نيست . پس خداوند يكتاست .
استنتاج در قياس استثنايى اتصالى
در اين نوع قياس ، قضيّه استثنايى داراى چهار حالت است ، كه به همين اعتبار قياس استثنايى اتصالى داراى چهار صورت خواهد بود كه دو حالت آن منتج و دو صورت آن عقيم است .
صورت اوّل . قضيّه استثنايى عين مقدم شرطى باشد (وضع مقدّم) . در اين صورت نتيجه عين تالى خواهد بود ؛ مانند اگر آفتاب برآيد هوا روشن مى شود . ليكن آفتاب برآمده است . پس هوا روشن شده است . ساختار صورى آن چنين است : اگر الف ب باشد ، آن گاه ج د است . ليكن الف ب است . پس ج د است .
صورت دوم . قضيّه استثنايى نقيض مقدّم شرطى باشد (رفع مقدّم) ؛ مانند اگر بخارى روشن شود اتاق گرم مى شود . ليكن بخارى روشن نشده است . از آن جا كه در اين شكل نمى توان همواره نتيجه صادق استنتاج كرد . بنابراين ، از نظر منطقى غير معتبر و عقيم است .
صورت سوم . قضيّه استثنايى عين تالى قضيه شرطى باشد (وضع تالى) ؛ مانند اگر باران ببارد هوا لطيف مى شود . ليكن هوا لطيف است . اين شكل از نظر منطقى عقيم است ؛ زيرا استنتاج آن همواره صادق نخواهد بود .
صورت چهارم . قضيه استثنايى نقيض تالى قضيّه شرطى باشد (رفع تالى) در اين صورت نتيجه نقيض مقدّم خواهد بود ؛ مانند اگر در جامعه اى فرهنگ توسعه يابد ، انديشه مردم بارور مى شود . ليكن انديشه مردم بارور نشده است . پس در جامعه فرهنگ توسعه نيافته است . ساختار صورى اين شكل عبارت است از : اگر الف ب باشد آن گاه ج د است . ليكن ج د نيست . پس الف ب نيست . اين شكل به لحاظ منطقى همواره منتج و معتبر است .