فقهشناسی (۲۰)
پای درس استاد سید محمود هاشمی شاهرودی
بخش قبلی را اینجا ببینید
تاریخ فقه و ادوار تکاملی آن (ادامه)
بحث سوم: تکوین علم فقه و ادوار آن (ادامه)
۳ - عصر شکوفایی مجدد و توسعه فقه
بحث در ادوار فقه شیعه بود، که ما عرض کردیم این ادوار را میتوان به شش دور تقسیم کرد و دور اول و دوم گذشت. دور اول، دور فقه روائی بود و دور دوم دور شروع فقه استدلالی و تفکیک علم فقه از روایات، که عرض شد از زمان شیخ طوسی - رحمه الله - شروع میشود و نقشی را که شیخالطائفه - شیخ طوسی - رحمه الله - در ایجاد و تأسیس این دور و تفکیک علم فقه از روایات و روشمند کردن فقه اجتهادی و استدلالی نزد امامیه ایفا کرد و همچنین اصول فقه و تدوین در اینها و همچنین در رجال امتیازاتی که این دور داشت، بیان کردیم و بعد از شیخ طوسی - رحمه الله - یک فترهای در فقه ما ایجاد شده است که شاید حدود صد سال به طول انجامیده است، که یک فترهی رکودی در مباحث علمی فقهی است و گفته شده است معمولاً فقها در این فتره، تابع شیخ طوسی - رحمه الله - بودهاند و حتی تعبیر از آنها به مقلده و مقلد شیخ طوسی - رحمه الله - هم شده است تا عصر بعدی که عصر شکوفائی مجدد علم فقه و تکامل بیشتر فقه شیعه از عصر و دور سابقش است که ما از آن، به دور استقلال و تکامل فقه شیعه یا احیای مجدد فقه شیعه به شکل اوسع و اکمل از دور قبل، نام میبریم.
علت رکود این فتره چه بوده؟ خیلی مورد بحث و توجه قرار نگرفته است. ولی میشود از مجموع عواملی که به ذهن میرسد، دو عامل خیلی مهم و موثر را در ایجاد این رکود در این مدت صد سال ذکر کرد. البته این مسائل تاریخی، گرچه تاریخی است و تاریخ علم فقه است، ولی بسیار مهم است. هم در بیان خود تاریخ علم فقه که امروز در دنیا از آن به تاریخ و فلسفه علم تعبیر میشود و به آن خیلی اهمیت میدهند و درست هم هست و دارای آثار و برکاتی نیز میباشد، زیرا اگر تاریخچه مسأله فقهی و علمی مشخص شود، تحقیق در آن بیشتر و بهتر میشود و هم این مباحث مهم است در تبیین نقش علما و فقها و قبل از آنها ائمه اطهار - علیهم السلام - در حفظ دین و رسالت عظیم هدایت مردم و تبلیغ و صیانت دین از تحریف و ضایع شدن به دست حاکمان جائر و عالمان سوء که رسالت علما و فقها را مشخص میکند و این بسیار مهم است در فهم این که حالا این همه تحصیل و تدقیق در مسائل فقهی و علوم دینی برای چه اهداف بزرگی است و غفلتی از آن اهداف نشود. و لذا این بحثها گرچه تاریخی است ولی مباحث حساس و خطیری است و همینها قابل توسعه است و امروز هم اگر اینها درست تبیین شود و شواهدش از تاریخ و سیره ائمه - علیهم السلام - در عصر اول و سیره علما در عصر دوم و مراحل این عصور و نقشی که فقهاء و بزرگان طائفه ایفاء کردهاند و زحماتی که کشیدهاند و هزینههایی که پرداخت کردهاند که برخی شهید و برخی آواره و برخی کتابخانههایشان را آتش زدند؛ این نقشها اگر مشخص شود، نگارش تاریخ شیعه هم فرق میکند و این نگرشها که دنبال عامل محرک تاریخ است و نقشی که بزرگان دین انجام دادهاند، با تاریخنگاری که حوادث و رخدادها را ثبت میکند، فرق میکند. اینها تحلیل تاریخ است که بسیار مهم است و اینها عوامل تاریخساز را مشخص میکند و نقش و رسالت انبیا و ائمه اطهار - علیهم السلام - و علما و روحانیون را در حرکت تاریخ تبیین میکند و تا این رسالت مشخص نشود، چطور میتوانیم راه أنبیا و ائمه اطهار - علیهم السلام - را دنبال کنیم. بنابراین این بحثها هم از این نظر خیلی مهم است و هم مورد توجهِ امروزِ اهل فکر و نخبگان جامعه، چه حوزهها و چه در دانشگاهها، است و برای خود، رشته علمی خاصّی دارد و این بحثها، بحثهای جدیدی است علی رغم این که صبغه تاریخی دارد و اگر خوب تبیین شود و شواهدش بیرون کشیده شود و ارائه شود، مطالب نو و جدیدی است که مورد پسند همه دنیا قرار خواهد گرفت و حرفهای نو و جدیدی است که هم در حوزه و هم در دانشگاه به آنها نیازمند هستیم.
عرض شد که میتوان دو عامل را برای رکود بعد از شیخ طوسی - رحمه الله - ذکر کرد:
یکی عظمت و نبوغ و تفوق زیاد شیخ طوسی - رحمه الله - و اشراف و اطلاع و دسترسی کاملی که به اصول منابع و اصول علمای مختلف و کتب مذاهب دیگر و رشتههای مختلف داشت که یک عمق و دقت و عظمت در نوشتهجات ایشان و به خصوص در نوشتههای فقهی، مخصوصاً در کتاب مبسوط ایشان ایجاد کرد که فاصله ایشان با دیگران زیاد شد و اعتقاد شاگردانشان به ایشان شدید گشت و اینها به طور قهری باعث میشود که تامدتی کسی جرأت نکند بر خلاف نظر ایشان فتوایی و نظری بدهد و تقریباً به استدلالهای او قانع میشدند و این یک عاملی بود که اگر این فاصله علمی کم بود، نقادی ممکن میگشت، ولی چون فاصله زیاد بود، این باعث میشود شاگردان و علمای موجود نسبت به فرمایشات ایشان حالت خضوع علمی و اعتقادی داشته باشند و سبب رکود و عدم تکامل و حرکت علمی میشود و شاید همین حالت تا اندازهای در ادوار بعد هم نسبت به مرحوم وحید بهبهانی - رحمه الله - ایجاد شده باشد که گفتهاند تا مدتی شاگردان ایشان حرفهای ایشان را دنبال و اثبات میکردند و ایشان هم به جهت امتیاز و تفوق علمی که داشت در شاگردانش این حالت را تا حدی ایجاد کرده بود و این یک عامل علمی و قهری و طبیعی است که وقتی فاصله یک عالم با دیگران و شاگردانش در مقطعی زیاد باشد، تا مدتها، دیگران سر سفره علمی او مینشینند.
عامل دوم که در این رکود نقش داشته است همان جریانی است که برای ایشان واقع شده و جنایتی است که در بغداد در محله کرخ رخ داد که کرسی درس ایشان را به هم زدند و کتابخانه ایشان و شیعه را آتش زدند و ایشان مجبور شد از کرخ به نجف کوچ کند و در آنجا از صفر شروع کرده و اقدام به تأسیس حوزهای نماید که حدود دوازده - سیزده سال مابقی عمر شریفش بود و مجدداً حوزه فقهی و دینی شیعه را در نجف تأسیس کردند. قهراً این تأسیس و بنیانگذاری جدید یک حوزه از نقطه صفر، فرق میکند با حوزهای که از قبل بوده و علمای مختلف و اقران دیگر در آن رشد کرده و ادامه دادهاند. مخصوصاً اینکه حوزهای که ایشان در بغداد داشت حوزه مشترک با مذاهب دیگر بود و بحث فقه و کلام و دیگر علوم اسلامی در آن مختلط بود و حوزه فقهی خاص شیعه و مستقل از مذاهب دیگر نبود و ایشان این را در نجف پایهریزی کردند که از برکات آن ظلم و جنایت، تأسیس این حوزه خاص فقهی شیعی بود و فقها و علمای زیادی در این حوزه به دست ایشان تربیت شدند و پسر خودش هم راه ایشان را ادامه داد و حوزهای که تازه تأسیس شده و علمایی که به دست یک نفر تربیت شده، تا بیایند رشد کنند و ببالند و سطح علمی آنها رشد کند، زمان میبرد و این عامل هم در رکود این صد سال نقش داشت و کم کم اینها رشد کردند و علمای حله که در نجف شاگرد ایشان بودند به حله برگشتند و کم کم آن رکود از بین رفت و با تولیدات علمی و فقهی جدید، این حوزه بعد از مدتی - که زمان میخواست حدود صد سال طول کشید - رشد کرد.
شاید اولین کسی که توجه به نقادّی بحثهای مرحوم شیخ - رحمه الله - کرده است، مرحوم ابن ادریس حلّی - رحمه الله - است (ق - ۵۹۸ ه-) که ایشان در کتاب سرائر شروع به نقادی از برخی مباحث و نظریات علمی مرحوم شیخ - رحمه الله - میکند و حالت جمود و رکود را میشکند. ایشان از علمای حله است و لذا آن حالت و رشد به تدریج به حوزه برمیگردد و باز حالت شکوفائی به علم فقه برمیگردد و عرض کردیم که این زمان، حدود یک قرن و اندی بعد از مرحوم شیخ - رحمه الله - به طول انجامید.
دور سوم را دور استعلا و تکامل علم فقه میدانیم و شخص شاخص و یا مؤسس این دور را مرحوم محقق حلی - رحمه الله - نجم الدین جعفر بن حسن حلی قرار دادیم که وفاتش در اواخر قرن هفتم است (۶۷۶) و از اوائل قرن هفتم و نیمههای آن، این دور شروع میشود و شاید تا اواخر قرن دهم هم ادامه پیدا کند که زمان شهید ثانی - رحمه الله - است، که در سال ۹۶۶ شهید شده است، که این مقطع را میتوان یک دور فقهی حساب کرد زیرا که عناصر یک دور از تکامل و تحول فقهی بودن در آن روشن است؛ مانند زنده شدن و شکوفا شدن مجدد بحثهای استدلالی و نقادیها و نوآوریهای علمی و فقهی و خروج از حالت رکود و تقلید مرحوم شیخ - رحمه الله - و توسعه دادن به مسائل فقهی و اصولی و تدوین کتابهای مهم در فقه و اصول و علوم پیشنیازی دیگر مثل علم درایه و پیدا شدن اصطلاحات فقهی جدید و یا قواعد جدیدی که خاص فقه شیعه است که اینها خیلی نکات مهمی است، که بعد ما این نکات را جمعبندی خواهیم کرد، و همه در این دوره شروع شده است که این دوره از قرن هفتم تا دهم را یک مقطع علمی پرتحول با حرکت و با نوآوری نسبت به دورههای قبلی قرار میدهد.
انسان وقتی کتابهای تدوین شده در این دوره را نگاه میکند میبیند با کتابهای زمان مرحوم شیخ - رحمه الله - و بعد از او، مثل کتابهای ابن برّاج و دیگران که تابع مرحوم شیخ - رحمه الله - بودهاند و کمتر اختلافی با مرحوم شیخ - رحمه الله - داشتند، فرق میکند و در این دور، هم اختلافات زیاد میشود و هم حرفهای جدید مطرح میشود و هم در مقایسه با دوره قبل، روش و شیوه مباحث استدلالی رشد، عمق، توسعه و کمال بیشتری پیدا میکند و لذا میتوان این مقطع را یک دور دانست - دور استقلال و تکامل و شکوفائی مجدد - و مرحوم علامه حلی - رحمه الله - هم از شخصیتهای بارز این دوره است و نبوغ و کثرت تألیفات ایشان به حدّی بود که باعث شد لقب علامه را به ایشان بدهند که بهحق هم بجا است و ایشان شاگرد محقق حلی - رحمه الله - و تربیت شده ایشان بود و پسرش فخر المحققین - رحمه الله - نیز از ارکان این دوره است و این القاب هم نشان میدهد که اینها امتیازات علمی جدیدی را در کرسیهای درس و یا تألیفات و مدونات و کتابهای فقهی و اصولی خود آوردهاند که چنین القابی را به خود اختصاص دادهاند و مرحوم شهید اول - رحمه الله - که معاصر فخرالمحققین بود و یکی - دو سال هم شاگردی ایشان را میکرده و هم از ایشان اجازه گرفته و هم چون در نبوغ و استعداد و اطلاعات فوقالعاده بوده، فخر المحققین هم از ایشان اجازه گرفته و هر دو به هم اجازه دادهاند و فخر در اجازهاش از او تجلیل بسیار میکند و میگوید با این که پیش من درس خوانده، من هم از او استفادهها کردهام، از اقطاب این دوره هستند و علمای دیگر بعد از شهید اول - رحمه الله - فاضل مقداد، جمال الدین مقداد بن عبدلله سیوری، ابن فهد حلی - رحمه الله -و شهید ثانی - رحمه الله - و محقق کرکی - رحمه الله - بوده و همگی را میتوان ضمن اعلام و فقهای این دوره دانست که نقش فوقالعادهی محقق کرکی - رحمه الله - این انسان بزرگ در دوران صفویه در ایران بر کسی پوشیده نیست و تشیع ملت ایران و آن رشد و بالندگی حوزههای علمی اصفهان و تبریز و خراسان و غیره، از برکات زحمات این فقیه نامدار شیعی است که بعد از ایشان دوره چهارم شروع میشود که دور دو حرکت افراطی و تفریطی در فقه است که قبلاً اشاره شد و بعداً به تفصیل وارد آن میشویم.
شروع روشن این دوره تکامل علم فقه و خروج از حالت رکود از زمان محقق حلی - رحمه الله - صاحب شرائع است و خود کتاب شرائع ایشان یکی از شواهد امتیاز این دور و عصر است که جایگزین همه متون سابق گشت و بعد از صاحب شرائع - رحمه الله - اکثر کتب و شروح فقهی بر این کتاب قرار گرفت و شاید شرائع متن شصت یا هفتاد شرح مهم فقهی، واقع شده باشد و تا امروز هم هنوز هم شرائع یک متن فاخر علمی است که نسبت به دیگر کتب فقهی امتیاز دارد و هر کس از فقهایی که میخواست در فقه متنی بنویسد کتب محقق و یا کتب علامه را به عنوان متن انتخاب میکرد.
این دور سوم هم مشخصاتی دارد که مشخصات علمی و فقهی خوبی است که باید به آن توجه شود:
۱- اولین مشخصه این دور این است که عرض شد مرحوم شیخ طوسی - رحمه الله - در اواخر عمرش فقه شیعه را تعلیم میداد و خواص را تربیت میکرد و کاری به مذاهب دیگر نداشت که این صبغه استقلالی فقه شیعه در این دوره روشنتر شد و فقه شیعه، استقلال خودش را حتی در ذکر اقوال و استدلالات، از مذاهب دیگر پیدا کرد. سابقاً حتی در کتابهای خود شیخ طوسی - رحمه الله - و سید مرتضی - رحمه الله - اقوال اهل سنت مطرح بود و اصلاً مراد از فقها در کتاب سید مرتضی - رحمه الله - علمای مذاهب دیگر است، ولی در این دوره فقها وقتی میگویند فقها، یعنی فقهای شیعه و اقوال و روش مختص فقه شیعه نه اقوال مذاهب دیگر و توجهی به اقوال آنها نمیشود و محاکات مذاهب دیگر در این دوره در کار نیست و هم مضمون فقه شیعه و هم روش استدلال و هم اصول فقهی و قواعدی که به آن استدلال میشود کماً و کیفاً و محتوا و مضموناً مستقل میگردد و این استقلال فقه شیعه از اصطلاحات و تعبیرات و آراء و اقوال مذاهب دیگر، در این دوره شکوفا میشود و شکل میگیرد؛ یعنی فقه شیعه، فقه مستقل و متکی به خودش میشود و هیچگونه تکیهگری به اقوال و روش استدلال مذاهب دیگر ندارد.
البته فقهای این دور، و لو بعضیهاشان، بحث فقه مقارن را هم حفظ کردند، ولی آن را رشته جدائی در نظر گرفتند، چرا که سابقاً فقه شیعه با آراء و انظار دیگران مخلوط بود و یک نوع مزج و خلط بین فقه عامه و خاصه بود که این نقیصه را اصلاح و جدا کردند و برای فقه مقارن هم کتب جدائی نوشتند و آن هم یک رشته فقهی مهم شد و بلکه آن را توسعه هم دادند. پس امتیاز اول، همین حالت اعتماد فقه به خود است که فقه شیعه در ماده، صورت و محتوا و شکل هر دو توأماً پیدا کرده بود و حتی در اصطلاحات و تعبیرات، روشن گشت و یک استقلالیت مطلق و کاملی برای فقه شیعه و یک اکتفا و غنای ذاتی برایش ایجاد شد و این یک امتیاز بسیار مهم است که در این دوره مشهود است.
۲ - امتیاز دوم، استقلال اصول فقه است؛ یعنی همان کار در اصول هم شد و نه فقط کتب فقهی اینگونه شد، بلکه کتابهای اصول فقه هم مستقل از کتب مذاهب دیگر تدوین شد و قواعد اصولی جدیدی اضافه گشت و ابواب دیگری اضافه شد که متخذ از روایات و احادیث اهل بیت - علیهم السلام - بود و صبغه شرعی بیشتری پیدا کرد و تنها بحثهای ادبی و کلامی یا عقلی نبود که در اصول عامه بود و بحثها و قواعد اصولی دیگری که از روایات استفاده میشد، اضافه شد، مثل اصول عملیه جدید و این هم پا به پای استقلال فقهی پیش رفت و مرحوم محقق - رحمه الله - در اصول، کتاب معارج را نوشت و مرحوم علامه - رحمه الله - نهایة الاصول را نگاشت و بعد از آنها کتابهای دیگر نوشته شد و وقتی این کتابها هم با کتابهای قبلی مقایسه میشود، مشاهده میگردد که استقلال و توجه بیشتری به اصول شیعه شده است.
۳ - نکته سوم، تدوین علم درایه و حدیث به عنوان یک علم بود؛ کتب احادیث را مرحوم شیخ - رحمه الله - داشت - مثل تهذیب و استبصار - و لیکن علم درایهی شیعه، در این عصر تأسیس شد و بحثهای رجالی و حدیثی، صبغه علمی و فنی دیگری به خود گرفت و تقسیمبندیهای جدیدی در حدیث ایجاد شده بود که علم درایه شیعه را ایجاد کردند و تقسیم چهارگانه حدیث به صحیح، حسن، موثق و ضعیف از ابتکارات این دوره است و در آن بحثهایی میشود که معیار حجیت چیست؟ ثقه بودن یا امامی بودن و یا عادل بودن و ثقه بودن است هر چند غیر امامی هم باشد و اینها باعث شد که علم درایه هم تدوین شود.
۴ - نکته چهارم این که در کتب رجال هم مجامع رجالی جدیدی تنظیم شد که این نکته چهارم است و در طبقات رجال، طبقهبندی شد. حالات رجال و مشترکات رجال و قواعد عامه رجالی که در رجال شیخ طوسی - رحمه الله - نبود و بیشتر ناظر به اشخاص بود که از امام - علیه السلام - روایت کردهاند یا نکردهاند، ولی اینجا بحثهایی که مورد نیاز مجتهد در اعتماد به یک خبر است توجه شد و مشترکات، یعنی کسانی که اسامیشان مشترک است بحث شد که مراد از این چیست و ظهور در کدام دارد و با چه قرینهای و نکتهای مخصوصاً اگر مشترک بین ثقه و غیرثقهای بود و لذا بحثهای رجالی هم از آن حالت مجرد و ساده بیرون آمد و وارد بحثهای علمیتر و دقیقتر در فقه شد و قواعد رجالیِ رفع خیلی از خطاها و التباسها در این عصر به وسیله علمایی مثل علامه ابن داود و دیگران که بعد آمدند و حرکت علمی این بزرگان را در بحث رجال دنبال کردند تدوین شد و این هم از امتیازات این عصر است.
۵ - امتیاز پنجم، ترتیب و تقسیمبندی مباحث علم فقه بود، که تقسیم مستقلی را صاحب شرائع برای علم فقه کرد که قبلاً در بحث تقسیمبندی علم فقه دیدیم و تقسیمات قبل از ایشان جامع و کامل نبود و نکاتی که قبل از ایشان مبنای تقسیم قرار داده بودند، نکات قابل قبول نبود و یا مربوط به علم فقه نبود و نکات کلامی و غیرمربوط مثل منافع در دنیا و آخرت بود که دیدیم اولین تقسیمبندی که کل مباحث فقه را یک تقسیمبندی جامعی میکند و سعی میکند همه جهات را دربرگیرد و از محتوای علم فقه خارج نشود و مسائل کلام و آخرت و دنیا را نیاورد و ضمناً تقسیم هم حاصر و مستوعب باشد و همه مسائل را دربرگیرد، به دست توانمند محقق حلی - رحمه الله - صورت گرفته است و این تقسیم تا امروز تقسیم اصلی و رائج کتب فقهی ما است - عبادات، ایقاعات، عقود و احکام - گرچه بعداً علما آمدند و برای این تقسیم، مبنای حصر عقلی درست کردند و به نفی و اثبات برگرداندند و شاید مد نظر محقق - رحمه الله - هم بوده است و شهید - رحمه الله - این کار را کرد و اشکالاتی هم داشت که گفته شد و لیکن بهترین تقسیم، همین تقسیم بود و امتیازاتی داشت که تا کنون، این تقسیم، باقی مانده و مبنای تقسیم مباحث در کتب فقهی، همین است و این مشخصه هم یکی از امتیازات مهم این دوره است.
بخش بعدی را اینجا ببینید
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی (با قدری تصرف)