هشتمین امام و هشت شاگرد برجسته (۱)
نوشته: استاد سید محمد حسین یثربیمقدمه
سال ۱۸۳ ه.ق امامت در شرایطی به حضرت امام رضا - علیه السلام - منتقل شد که پدرشان حضرت امام کاظم - علیه السلام - سالیانی را در زندان هارون عباسی محبوس بودند. این حبس موجب شده بود که نشر معارف شیعی از منبع اصلی آن، دچار وقفه شود. حضرت امام رضا - علیه السلام - توانستند در همان جایگاه پدران خود در مسجد النبی - صلی الله علیه وآله وسلم - نشسته، به تفسیر قرآن، فتوای فقهی و تربیت شاگردان بپردازند. پس از مرگ هارون، به دلیل اختلاف داخلی شدید میان مأمون و امین عباسی که منتهی به کشته شدن امین گردید، فرصت مناسبتری برای امام رضا - علیه السلام - پدیدار شد تا با استفاده از فضای به وجود آمده، کار علمی بیشتری انجام دهند.
بهطور کلی زندگی حضرت امام رضا - علیه السلام - به دو بخش مدینه و طوس تقسیم میشود. در مدینه و قبل از آنکه طوس، به اجبارِ مأمون عباسی محل اقامت ایشان شود، علاوه بر راویان بزرگی که تحت نظرشان تربیت شدند، شاگردانی در دیگر رشتههای علمی نیز وجود داشتهاند. شاگردانی که زمینه فعالیت علمی آنان دایره گستردهای را شامل میشد و از متخصصین در علم کلام و مناظره با مخالفین تشیع تا دانشآموختگانی در زمینه طب، نجوم، ادب و شعر را دربرمیگرفت. برخی از این شاگردان به تألیف کتاب، تربیت شاگرد و انتقال معارف به دیگر بلاد اسلامی پرداختند و توانستند با معارفی که از محضر امام هشتم - علیه السلام - آموخته بودند، خود در سطح کلان منشأ اثر شوند. اضافه بر این، گروهی از این شاگردان، با عرضه احادیث موجود به محضر امام - علیه السلام - کار پالایش این احادیث با نظر ایشان را سامان دادند.
در طوس هم که امام رضا - علیه السلام - بهعنوان ولیعهد مأمون معرفی شدند، با استفاده از این حاشیه امن توانستند ضمن گفتوگو با علمای بزرگ تمام ادیان و مذاهب مطرح در آن دوره، قدرت منطق وحی و حقانیت آخرین فرستاده پروردگار را به نمایش گذارده، خود را به عنوان داناترین فرد بشناسانند. هرچند این مناظرات با حسن نیت مأمون عباسی همراه نبود و سعی وی، ناتوان جلوه دادن ایشان بود، اما فرصت استثنائی به وجود آورد تا علویان هم با امنیت به ترویج معارف و عقاید شیعی بپردازند و هم بهخاطر پیروی از امامی که تمام عالِمان آن روز در برابرش سر تسلیم فرود آوردند، سرافراز گردند.
در ادامه، گزارشی از هشت تن شاگرد حضرت امام رضا - علیه السلام - را که هر یک به شیوهای خاص در زمینه نشر معارف تشیع نقش مهمی ایفا کردهاند، ملاحظه میکنید.
۱) ابراهیم بن هاشم قمی
اهل کوفه بوده است و نامش را در زمره شاگردان و اصحاب حضرت امام رضا و حضرت امام جواد - علیهما السلام - آوردهاند. ایشان علاوه بر آنکه خود از عالمان بلندآوازه شیعه بوده، کاملاً مورد اعتماد دانشمندان پس از خود هم محسوب میشود تا جایی که فقط در کتاب "کافی" حدود سی بار از وی روایت نقل شده است.
ایشان که افزون بر آموختن در محضر دو امام معصوم - علیهماالسلام - شاگرد راوی بزرگی چون "یونس بن عبدالرحمان" نیز بوده، در کتب رجالی به عنوان اولین فردی شناخته میشود که دانش روایی راویان عراق را به قم منتقل نمود طوری که باعث شکوفایی مدرسه قم و ری گردید. نشر علوم اهل بیت - علیهم السلام - در شهرهای مهم ایران آن روزگار، موجب ظهور محدثین و راویان سرشناسی شد. از سوی دیگر به دلیل آنکه جو اجتماعی و حکومت، به شکل مستقیم در اشاعه علوم دینی تأثیرگذار است، زیستن "ابراهیم" در ایران تحت حکومت "آل بویه" به وی کمک شایانی نمود. نام برخی از بزرگانِ نامی، که از مدرسه او بیرون آمدند، چنین است:
علی بن ابراهیم (فرزند ایشان) صاحب تفسیر؛ محمد بن یعقوب کلینی صاحب کتاب "کافی"؛ علی بن حسین بن بابویه (پدر شیخ صدوق) و ابن قولویه (استاد شیخ مفید) [۱].
محدث قمی مینویسد: از اموری که بر بزرگی ایشان دلالت دارد آن است که ادعیه و اعمالی که در مسجد سهله به جا آورده میشود و علماء، درستی آن را پذیرفتهاند، از نظر سند به "ابراهیم بن هاشم" منتهی میشود [۲].
او را از نظر تعداد روایاتی که نقل کرده، بینظیر دانستهاند و این عدد را حدود ۶۴۱۴ مورد شمردهاند [۳]. فعالیت علمی ایشان تنها نقل روایت و پرورش شاگرد نبوده، بلکه تألیفاتی هم برای ایشان ذکر شده که برخی از آن عبارت است از: کتاب "النوادر" و کتاب "قضایا امیرالمومنین علیه السلام".
۲) احمد بن محمد بن عیسی
نویسندگان کتب رجال از ایشان به عنوان "شیخ القمیّین" و فقیه قم یاد کردهاند. شیخ طوسی نام وی را در لیست اصحاب سه امام: حضرت رضا، حضرت جواد و حضرت هادی - علیهم السلام -، ثبت کرده و درگذشتش را در عصر غیبت صغری دانسته است [۴].
بهسهولت میتوان ایشان را از جمله پایهگذاران مکتب حدیث در حوزه قم نامید. "احمد بن محمد بن عیسی" در تشخیص احادیث صحیح صاحب سبک بوده و در مورد نقل احادیث به شدت احتیاط میکرده است. همین رویه از سوی وی در مورد سایر راویانی که به قم مهاجرت میکردند، دیده میشود تا جایی که هر راوی را که از راویان ضعیف حدیث نقل میکرده، از قم اخراج مینموده و اجازه نشر آنچه را منطبق بر موازین نمیدانسته، نمیداده است [۵]. در این راستا میتوان به ماجرای رخ داده میان او و "احمد بن محمد بن خالد برقی" اشاره کرد. برقی که خود از شاگردان امام رضا، امام جواد و امام هادی - علیهم السلام - بوده، به قم میرود. در آن زمان ریاست حوزه قم در دست "احمد بن محمد بن عیسی" بوده است. وقتی "برقی" شروع به نقل حدیث میکند، رئیس حوزه، وی را به جرم نقل احادیث ضعیف از قم تبعید میکند. جالب اینجاست "احمد بن محمد بن عیسی" که در مکتب امامت پرورش یافته و به زیور آزادگی آراسته بوده وقتی متوجه اشتباه خود درباره "برقی" میشود، وی را با احترام به قم بازمیگرداند و وقتی او از دنیا میرود، خود با پای برهنه در تشییع پیکر وی شرکت میکند [۶].
از جمله کتب ایشان، کتاب "النوادر" است. در این کتاب که نسخه خطی آن در کتاب آستان قدس رضوی نگهداری میشود، چنین عبارتی به چشم می خورد: یقول عبدالله علی بن موسی الرضا... « بنده خدا علی بن موسی الرضا چنین میگوید ...».
۳) علی بن مهزیار اهوازی
پدر ایشان، در ابتدا مسیحی بود ولی بعد اسلام آورد اما خود وی از دانشمندان سرشناس و فقهای برجسته است. "علی بن مهزیار" ابتدا خدمت حضرت امام رضا - علیه السلام - رسید و در محضر ایشان علم آموخت و نقل روایت کرد. تربیتپذیری این راوی و تلاشش موجب شد که پس از شهادت امام رضا - علیه السلام -، در شمار راویان خاص حضرت امام جواد - علیه السلام - درآید و به مقام وکالت ایشان و سپس وکالت حضرت امام هادی - علیه السلام - برسد.
در تواریخ از وی به عنوان یکی از پارسایان اهل عبادت یاد شده، طوری که نوشتهاند: هنگام طلوع خورشید به سجده میرفت و سربرنمیداشت تا برای هزار نفر از برادران دینی خود همانطور که برای خویش دعا مینموده، دعا کند.
برای ایشان حدود ۳۳ کتاب شمردهاند، از جمله: الجامع، حروف القرآن، الانبیاء و البشارات [۷].
شرح بیشتر در مورد زندگی وی را در نامهنگاریهایی که میان ایشان و حضرت امام جواد - علیه السلام - انجام میشده، پی میگیریم؛ نامه هایی که از جلالت شأن و جایگاه ویژهاش نزد ائمه - علیهم السلام - حکایت میکند. به عنوان نمونه جواد الائمه - علیه السلام - در یکی از این نامهها مینویسند:
یا علی! خداوند جزای نیکو به تو عنایت فرماید، و تو را بهشت خویش جای دهد، و تو را از خواری در دنیا و آخرت رهایی بخشد، و با ما محشورت فرماید. یا علی! من تو را در نصحیت به مردم و طاعت خدا و خدمت به خلق و اکرام و انجام واجبات آزمودم، پس اگر بگویم مانند تو ندیدم راست گفتهام. خداوند تو را ساکن مراتب اعلای بهشت فرماید. زحمات و خدمات تو در سرما و گرما و شب و روز برما پوشیده نیست، از خدا میخواهم هنگامی که همه مردم را در قیامت محشور میکند تو را به رحمتی که مورد رشک مردم باشد، بپوشاند که او شنونده دعاست [۸].
بخش بعدی را اینجا ببینید
پانوشتها:
۱- اضواء علی عقاید الشیعة الامامیة، آیت الله سبحانی، ص۳۳۶
۲- سفینة البحار، ثقة المحدثین شیخ عباس قمی، ج۱، ص۸۰
۳- رجال نجاشی، ص۱۶
۴- رجال، شیخ طوسی، ص۳۶۶
۵- تنقیح المقال، آیت الله مامقانی، ج۱، ص۹۰
۶- برگرفته از کلیات فی علم الرجال، آیت الله سبحانی
۷- رجال نجاشی، ص۱۹۱ و الفهرست، شیخ طوسی، ص۸۸
۸- حیاة الامام الرضا (علیه السلام)، شیخ باقر شریف قرشی، ج۲، ص۱۵۰
مأخذ: پایگاه اطلاعرسانی نشست دورهای اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم