تبیان، دستیار زندگی
بحث بعدی در این مدخل، بحث از تقسیم مسائل فقه و چگونگی تقسیم بندی فنی و مناسب مباحث علم فقه است و این مسئله مهم و لازمی است که ما مسائل فقه را چگونه تقسیم بندی کنیم و در حقیقت یکی از جهات مهندسیِ هر علم، چگونگی تقسیم مسائل آن علم است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فقه‌شناسی (۳)

پای درس استاد سید محمود هاشمی شاهرودی

آیت الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی

مرور بخشهای مقاله:

١٣
١٢
١١
١٠
٩
٨
٧
٦
٥
٤
٣
٢
١
٢٥
٢٤
٢٣
٢٢
٢١
٢٠
١٩
١٨
١٧
١٦
١٥
١٤

بخش قبلی را اینجا ببینید

۳ ـ تقسیم مباحث فقه

بحث بعدی در این مدخل، بحث از تقسیم مسائل فقه و چگونگی تقسیم‌بندی فنی و مناسب مباحث علم فقه است و این مسئله مهم و لازمی است که ما مسائل فقه را چگونه تقسیم‌بندی کنیم و در حقیقت یکی از جهات مهندسیِ هر علم، چگونگی تقسیم مسائل آن علم است.

نگاهی تاریخی به تقسیم‌بندی مباحث فقه

علم فقه در ابتدا در کلمات فقهای ما ضمن مجامع روایی مطرح می‌شد مثل کتاب من لا یحضره الفقیه مرحوم صدوق - رحمه الله - که بر حسب ابواب فقهی، روایات را می‌آوردند و به عنوان کتاب فقهی مطرح می‌کردند که از آن به فقه مأثور یا روائی نامبرده شده است و بعد دیدند که مسائل فقهی، مستقل از روایات قابل طرح است و جهات بحث فقهی غیر از جهات روایی است لذا به‌تدریج، سند روایات را حذف کردند ولیکن خیلی مقید بودند به آوردن تعابیر و متون موجود در همان روایات مثل نهایه مرحوم شیخ طوسی - رحمه الله - و مقنع مرحوم صدوق - رحمه الله - و مقنعه مرحوم شیخ مفید - رحمه الله - که فتوا را مستند به خودشان کردند ولی حتی‌المقدور متن روایات را ذکر کردند.

مرحله بعد، به‌تدریج علم فقه توسعه پیدا کرد و تفصیلات و فروعی مستقل از متون روایات پیدا کرد و با فقه عامه مقایسه شد که مرحوم شیخ طوسی - رحمه الله - مبسوط را اینگونه تدوین کرد و به‌تدریج در کتب فقهی، تفصیلات بیشتری وارد شد و علم فقه از کتب حدیث و روایات جدا شده و مستقل شد؛ هم شیوه بیان و هم فصول و تفریعاتش و هم روش استدلال در آن به روایات و غیرروایات از آیات و قواعد اصولی و فقهی و غیره شد.
در ابتدا، کتاب فقهی به عنوان تفصیل همان ابواب فقهی موجود مطرح می‌شد و به تقسیم‌بندی کل مسائل علم فقه زیاد توجه نشد تا اینکه در زمان مرحوم سلار در کتاب مراسم و همچنین مرحوم ابوصلاح حلبی در کتاب کافی این اتفاق افتاد ـ این دو فقیه معاصر یکدیگر بودند ـ در کتاب مراسم، فقیه بزرگوار، سلار بن عبدالعزیز، کل مسائل علم فقه را به دو دسته تقسیم کرده است: عبادات و معاملات؛ و در معاملات همه ابواب دیگر غیر از عبادات را گنجانده است.
مرحوم حلبی در تقسیم‌بندی توسعه بیشتر داده است و مسائل علم فقه را سه‌گانه تقسیم کرده است: عبادات، محرمات و احکام؛ تحت عنوان عبادات، ابواب (صلات، صوم، حج، اداء الامانة، حقوق الاموال و حقوق دیگر، عقود، وصیت و احکام جنائز و...)، در محرمات (مکاسب محرمه و اطعمه و اشربه و نکاح محرم و...) را آورده است و در قسم احکام، بقیه کتب و ابواب فقهی را ذکر کرده است.
بعد از این دو بزرگوار، مرحوم ابن براج در کتاب مهذب، ابواب فقهی را اینگونه تقسیم کرده است: (احکام عامة البلوی) که عموم مکلفین به آن مبتلی می‌شوند و (احکام غیرعامة البلوی) و این تقسیم را مبنای تقسیم کل فقه قرار داده است و تحت عنوان عامة البلوی، عبادات را قرار داده و تحت عنوان غیرعامة البلوی، سایر ابواب فقهی.
تا این که در زمان محقق بزرگوار و بی نظیر ـ مرحوم محقق حلی - رحمه الله ـ در کتاب شریف شرایع الاسلام ـ که کتاب پربار و شریفی است و نقطه عطفی در تاریخ علم فقه ما بوده ـ با آن تیزبینی، ذوق و قریحه خوبی که داشته‌اند کل فقه را به چهار بخش عمده تقسیم رباعی کرده است و تحت هر باب هم مجموعه مسائل و کتب فقهی مربوط به آن را گنجانده است.
قسم اول عبادات است و تحت عنوان عبادات کتب طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم، اعتکاف، حج و عمره، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر را قرار داده است.
قسم دوم عقود است و تحت این قسم بحث تجارت، رهن و افلاس، حجر، ضمان، صلح، شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات، ودیعه، عاریه، اجاره، وکالت، وقف، هبه، سبق و رمایه، وصیت و نکاح را آورده است.
قسم سوم ایقاعات است که تحت این قسم کتب طلاق، ایلاء، ظهار، لعان، عتق، تدبیر، مکاتبه، استیلاء، ایمان، اقرار، نذر و جعاله را آورده است.
قسم چهارم عنوان الاحکام است و کتبی را که تحت آن آورده است صید و ذباحه، اطعمه و اشربه، احیاء موات، غصب، لقطه، شفعه، ارث، قضا و شهادات، قصاص و دیات می‌باشد که اینها نه عقد هستند و نه ایقاں یعنی اصلاً امور انشائی نیستند و تحت عنوان احکام می‌باشد و این تقسیم‌بندی از محقق بزرگوار - رحمه الله - تا امروز، تقسیم‌بندی رایجی است که در مهندسی علم فقه ما ثابت است.
برخی، عنوان قسم چهارم را (الاحکام و السیاسات) قرار داده‌اند و خود محقق - رحمه الله - صریحاً مبنایی برای این تقسیم‌بندی ذکر نکرده است ولی مرحوم شهید - رحمه الله - و برخی دیگر توجیهی برای آن ذکر کرده‌اند. ایشان در کتاب قواعد و فوائد فرموده است: «و وجه الحصر: أن الحکم الشرعی إما أن تکون غایته الآخرة، أو الغرض الأهم منه الدنیا، و الأول: العبادات. و الثانی: إما أن یحتاج إلی عبارة، أو لا، و الثانی: الأحکام. و الأول: إما أن تکون العبارة من اثنین - تحقیقاً أو تقدیراً - أو لا، و الأول: العقود، و الثانی: الإیقاعات» [۱]. ایشان سعی کرد تقسیم را دائر بین نفی و اثبات کنند.
فقهای بعد از محقق - رحمه الله - از وی تبعیت کردند ولی در عین حال در کلمات برخی از فقها، تقسیم‌بندی کل فقه به گونه دیگری هم ذکر شده است که در این جا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱ ـ شهید اول - رحمه الله - که در ذکری، دروس و لمعه از تقسیم‌بندی مرحوم محقق - رحمه الله - تبعیت کرده است، در کتاب قواعدش پیشنهادی دیگر را برای تقسیم‌بندی کل فقه مطرح می‌کند که خیلی تفصیلی است و در آن بر حسب تعابیرِ زمان خودش، به اغراض احکام شرعی توجه کرده است و فرموده است که فلسفه احکام شرعی، چهار چیز است: یا جلب منفعت اخروی و یا دفع مضرت آن و یا جلب منفعت دنیوی و یا دفع مضرت آن است و محط نفع و ضرر که باید حفظ شود، یا دین انسان است یا نفس و یا مال و یا عقل و یا نسب او. بعد فرموده که کل فقه را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول، احکامی که غرض از آن جلب ثواب و دفع عقاب اخروی است که همان عبادات و کفارات است و دسته دوم، بقیه ابواب فقهی است که غرض اهم در آنها جلب منفعت و یا دفع مفسده دنیوی است و از آن به معاملات و سیاسات تعبیر کرده است و دسته دوم را باز دو قسم کرده است که یا مقصود بالاصاله از آن، همین جلب منفعت و دفع مفسده دنیوی است و یا مقصود بالتبع، این است و مقصود بالاصاله، حکم دیگری است مثل ملکیت و زوجیت که عمده ابواب عقود و ایقاعات را در قسمت مقصود بالتبع آورده است و در قسم اول که جلب منفعت و دفع ضرر دنیوی مقصود است احکام حفظ نفس و مال قرار داده است و مکاسب محرمه و حرمت غصب و مسکرات و امثال آنها را آورده است. البته خود ایشان هم به این تقسیم‌بندی عمل نکرده است و شاید مقصود ایشان بیان فلسفه احکام شرعی بوده است.
این تقسیم‌بندی مضافاً به اینکه فنی نیست، فلسفه احکام، منحصر در عناوینی که مطرح کرده‌اند نیست و اغراض عبادی دنیوی هم هست و اصلاً چنین نکاتی برای این که مبنائی بر تقسیم علم قرار بگیرد تناسبی ندارد و اغراض خیلی از عبادات، در خود دنیا است و آنقدر مصالح مادی و دنیوی در آنها است که منافع آنها شاید بیش از برخی از غیرعبادات باشد و یا این مطلب که گفته شده عبادات برای حفظ دین است، مگر دین فقط منحصر در عبادات است؟ دین، معاملات و همه احکام شرعی را هم می‌گیرد و همچنین ثواب و عقاب اخروی هم منحصر در عبادات نیست و در همه محرمات و واجبات جاری است. بخلاف تقسیم مرحوم محقق - رحمه الله - که فنی است و ناظر است به طبیعتِ خود احکام یا مسائل علم فقه و به لحاظ ذات آن مسائل و متعلقات احکام شرعی، آنها را به مجموعه‌های متناسب با هم تقسیم کرده است.

۲ ـ تقسیم دیگر که شایان ذکر است، تقسیم‌بندیی است که مرحوم فیض کاشانی - رحمه الله - در کتاب مفاتیح الشرایع مطرح کرده است و گفته است کل فقه بر دو قسم یا دو فن تقسیم می‌گردد: ۱- فن العبادات و السیاسات و ۲- فن العادات و المعاملات.
در فن العبادات و السیاسات شش باب یا مفتاح قرار داده است: ۱ـ مفتاح الصلاة و الطهارات ۲ـ مفتاح الزکاة و الخمس و الصدقات ۳ـ مفتاح الصیام و الاعتکاف و الکفارات ۴ـ مفتاح الحج و العمرة و الزیارات ۵ـ مفتاح النذر والعهد و الیمین ۶ـ مفتاح الحسبة و الحدود و الافتاء و اللقطة و الدفاع و القصاص و الدیات.
و قسم دوم را نیز به شش مفتاح تقسیم کرده است: ۱ـ مفتاح فی الاطعمة و الاشربة و الصید و الذباحة ۲ـ مفتاح فی النکاح و الطلاق و اللعان و الظهار و الایلاء ۳ـ مفتاح فی المکاسب و المعایش و احیاء الموات و الصید و الاسترقاق و البیع و الشفعة و الشرکة والقسمة و المضاربة و المساقاة و المزراعة و الاجارة و الجعالة و السبق و الرمایة و الاقالة والدیون و الضمانات و الحوالة و الکفالة و الافلاس و الاقرار و الابراء و سائر الامانات والودیعة و العاریة والغصب و الاتلاف و اللقطة و احکام النیابة من الولایة، الوکالة و الوصایة ۴ـ مفتاح فی العطایا و المروات والهدیة والوقف والسکنی و العمری و الرقبی والوصیة و العتق و التدبیر والمکاتبه ۵ـ مفتاح فی القضاء و الشهادات ۶ـ مفتاح فی الارث.
سپس ایشان در ذیل این دو فن، یک خاتمه اضافه کرده است به عنوان (خاتمة فی الحیل الشرعیة) که در آن تخلص‌هایی که می‌شود در باب ربا و غیرربا انجام داد را مطرح کرده است.
این تقسیم شبیه تقسیم‌بندی مرحوم شهید - رحمه الله - و یا مرحوم سلار - رحمه الله - است که کل علم فقه را به دو قسمت تقسیم کرده است که در آن تداخل شدیدی است. مثلاً سیاسات تناسبی با عبادات ندارد که در آن عبادیت و قصد قربت لازم نیست و همچنین اضافه کردن عادات به معاملات است ـ که انشاء در آن لازم است ـ تناسبی ندارد ولذا این تقسیم‌بندی هم مثل تقسیم پیشنهادی مرحوم شهید - رحمه الله - جا نیافتاد و کسی هم از آن تبعیت نکرده است.

۳ ـ طرح سومی که قابل ذکر است، تقسیم‌بندی صاحب مفتاح الکرامة است که در مقدمه متاجر، آن را ذکر کرده است که در چاپهای جدید، جلد ۱۲ می‌باشد. البته این تقسیم‌بندی را به عنوان جایگزین تقسیم‌بندی صاحب شرایع نیاورده است بلکه با آن تقسیم‌بندی ذکر کرده است که رباعی است. ایشان می‌فرماید می‌توان فقه را به چهار قسم تقسیم کرد: عبادات، عادات، معاملات و سیاسات. جای عقود، عادات را مطرح کرده است. بعد می‌فرماید: «هذا أحد أقسام القسم الثانی من الفقه، لأنّهم قد قسّموه إلی أقسام أربعة: عبادات و عقود و إیقاعات و أحکام و إن شئت قلت: عبادات و عادات و معاملات و سیاسات. و الوجه فی الأوّل أنّ المبحوث عنه فیه إمّا أن یشترط فیه النیّة أو لا، الأوّل الأول، و الثانی إمّا أن یعتبر فیه إیجاب و قبول و هو الثانی أو الأوّل خاصّة و هو الثالث، أو لا یعتبر فیه شیء منهما و هو الرابع.» و این شبیه همان توجیه شهید است از برای تقسیم صاحب شرایع.
«و فی الثانی أنّ المقصود إمّا انتظام أحوال النشأة الاولی أو الاخری أو کلیهما، فإن کان الثانی فهو الأوّل أو الأوّل فإمّا أن یتعلّق الغرض ببقاء الشخص أو النوع و هو الثانی أو المصالح المالیة و هو الثالث أو الثالث فالرابع. و المطلوب علی التقدیرین حفظ المقاصد الخمس الّتی بنیت علیها الشرائع و الأدیان و هی الدین و النفس و العقل و النسب و المال، فالدین بالعبادات و النفس بشرع القصاص و الدیات، و العقل بحظر ما یزیله من المسکرات، و النسب بالمناکح و الموالید، و المال بالمعاملات و المداینات، و الکلّ بالسیاسات کالحدود و التعزیرات و القضایا و الشهادات.» [۲]. کلام ایشان هم مثل تقسیم‌بندی مرحوم شهید - رحمه الله - است که بحث غرض را مطرح کرده‌اند که این نگاه‌ها، نه فی نفسه درست است و نه می‌تواند مبنای تقسیم‌بندی علمی قرار گیرد چون لازم است طبیعت نفس احکام یا موضوعات و متعلقات مسائل فقهی، مبنای تقسیم‌بندی قرار گیرد تا بتوان مسائل متفرقه را در یک مجموعه واحدی که قواعد و مباحث مشترکی دارند جمع کند. علاوه بر اینکه پرداختن به نکات دنیوی و اخروی نه صحیح است، نه حاصر است بلکه ناقص می‌باشد و خیلی از آنها محدود و قابل قبول نیست و صحیح هم باشد، نقشی در تقسیم‌بندی فنی ندارد لهذا این تقسیم‌ها جا نیفتاده است، بر خلاف تقسیمی که مرحوم صاحب شرایع - رحمه الله - مطرح کرد که تا به امروز مدار تقسیم مسائل علم فقه قرار دارد.

بخش بعدی را اینجا ببینید

مرور بخشهای مقاله:

١٣
١٢
١١
١٠
٩
٨
٧
٦
٥
٤
٣
٢
١
٢٥
٢٤
٢٣
٢٢
٢١
٢٠
١٩
١٨
١٧
١٦
١٥
١٤

پانوشت‌ها:

[۱] القواعد و الفوائد، ج۱، ص۳۰و۳۱.

[۲] مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة (ط - الحدیثة)، ج۱۲، ص۷ ـ ۸.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی (با قدری تصرف)

تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان