تبیان، دستیار زندگی
پیش از بعثت رسول الله(ص) مردم قم مجوسی مذهب بودند. آتشكده مخصوص و دیرینه ای داشتند كه در آن، آتش از آذر گشسب بوده كه مجوسیان و عجمیان در وصف آن بسیار غلوّ می كرده اند. احوص آن آتشكده را خراب كرد و به جای آن، اولین مسجد آن دیار را بنا نهاد و عبدالله، براد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آدم بن عبدالله اشعری قمی

آدم بن عبدالله اشعری قمی
پیش از بعثت رسول الله(ص) مردم قم مجوسی مذهب بودند. آتشكده مخصوص و دیرینه ای داشتند كه در آن، آتش از آذر گشسب بوده كه مجوسیان و عجمیان در وصف آن بسیار غلوّ می كرده اند. احوص آن آتشكده را خراب كرد و به جای آن، اولین مسجد آن دیار را بنا نهاد و عبدالله، برادر احوص نیز در همین مسجد به فعالیت مذهبی پرداخت.

خداوند حكیم از بدو خلقت انسان، او را به راه سعادتِ جاوید، راهنمایی كرده و پیوسته با ارسالِ رسولان و كتب آسمانی، برنامه چگونه زیستنِ او را بیان فرمود.

پیامبران نیز با تمام توان در تبلیغ دینِ خداوند و رسانیدن آن به تمام انسان ها جان فشانی كردند و برای ادامه راه خود، به فرمان خداوند جانشینانی برگزیدند.

جانشینان پیامبران هم با ادامه راه آنها جان خود را در طَبق اخلاص نهاده و ایثار كردند تا برنامه های الهی را همان طور كه هست (بدون هیچ تحریفی)، به همه مردم برسانند. اما در این میان بودند مردمان مۆمنی كه حمایت از پیشوایان دینی شان را وظیفه خود می دانستند و در این راه از جان خود هم دریغ نمی كردند: و جاء من اقصا المدینة رجل یسعی قال یا قوم اتّبعوا المرسلین؛(1) و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب آمد و گفت: ای قوم من! از فرستادگان خداوند پیروی كنید.»

به حق، این مردان الهی در حفظ و امانت داری و ابلاغ پیام رسولانشان، عاشقانه و صادقانه كوشیدند و با فدكاری و به رغم خواست دشمنان، معارف آسمانی را به نسل های بعد رساندند. این مردان بزرگ، همان راویانِ اخبار و احادیث هستند.

البته شیّادان و دروغ پردازانی هم بوده اند كه دروغ های خود رابه اسم روایت و حدیث بین مردم منتشر می كردند تا به مقاصد شوم و پلید سیاسی و اقتصادی خود برسند: «یحرّفون الكلم من بعد مواضعه؛(٢)آنها سخنانی را از مفهوم اصلیش تحریف می كنند.» پس بر هر حقیقت جویی لازم است تا راویان موثّق را از دروغ پردازان به خوبی بازشناسد.

یكی از راویان موثق، آدم بن عبدالله اشعری قمی است كه در این نوشتار شخصیت وی را به تماشا می نشینیم.

آدم بن عبدالله كیست؟

آدم بن عبدالله بن سعد بن مالك اشعری قمی در كوفه به دنیا آمد. تاریخ دقیقی برای تولد او در كتب تاریخ و رجال، ذكر نشده است. با تحقیق می توان حدس زد كه تولد او بین سال های 65 - 60 قمری بوده است. وی دوران كودكی و جوانی را تا حدود بیست سالگی در كوفه گذراند.

كتب رجالی، او را از اصحاب امام صادق(ع) دانسته اند؛ چنان كه امام جعفر صادق(ع) در تجلیل او فرموده است:

«انّه من اهل بیت المختار، او نجیبٌ من قوم نجباء او من اهل بیت النّجباء»(3)؛ به درستی كه آدم بن عبدالله از خاندانی برگزیده یا شخصی شریف از گروه و مردمی اصیل و یا از خانواده ای گرامی است.

علمای رجال در وصف این راوی آورده اند:

آدم بن عبدالله، از رجال و راویان سرشناس و از یاران امام صادق(ع) است.

آدم بن عبدالله قمی، پدر زكریا بن آدم قمی و از خاندان بزرگان است.

آدم بن عبدالله، از طریق فرزندش، زكریا بن آدم حدیث می كند.

می بینیم كه آدم بن عبدالله اشعری قمی، یكی از شخصیت های برجسته خاندان اشعری و شیعه دوازده امام و از اصحاب امام صادق(ع) بوده است. وی همچنین از امام رضا(ع) با واسطه فرزندش، زكریا حدیث نقل كرده است.

اولاد واحفادش نیز همه از بزرگان خاندان اشعری و پیش تازان در علم و حافظان دین و مذهب شیعه بودند كه در جای خود از آنان سخن خواهیم گفت.

پدران و اجداد آدم بن عبدالله نیز همه از بزرگواران و مدافعان فدكار دین و اهل بیت رسول خدا(ع) بوده اند. پس لازم است گوشه ای از زندگی آن ها را بررسی كنیم.

نیكان آدم بن عبدالله (اشعریان)

«اشعریان» قبیله ای منسوب به «اشعر» هستند كه خود از قبایل بزرگ عرب بودند و در یمن سكونت داشتند. آنها نیز قبل از اسلام، مانند همه اعراب جاهلیت، بت پرست بودند.

اشعر، لقب جد اعلای آنها، «نَبْت بن اُدد» است. وی هنگام تولد، موهای زیادی داشت. لذا او را اشعر گفتند و فرزندان او را اشعری.

در آغاز ظهور اسلام و آوازه محمد(ص)، مالك پسر عامر اشعری، كه مردی جویای حقیقت بود، به سوی مكه روان شد و به دیدار پیامبر(ص) مفتخر گردید و به شرف اسلام نایل آمد. پس از چندی به یمن بازگشت و دیگران را نیز با اسلام آشنا كرد و با حدود 42 نفر تازه مسلمان به مدینه هجرت كرده و در كنار رسول خدا(ص) سكن شدند.

عبدالله بن قیس اشعری (ابوموسی اشعری) مردی دیگر از نیكان آدم است كه در سپاه پیامبر(ص) با شجاعت و بی بكی می جنگید؛ تا آن جا كه در میان لشكریان اسلام به جنگاوری و بی بكی مشهور شد. بی بكی او در فتح مدائن، خود قصه ای است شنیدنی. اصفهان نیز در عهد خلیفه دوم به دست ابوموسی اشعری فتح شد.

سائب و سعد دو تن از تبار او در كوفه به بزرگی رسیدند و به فضیلت و تقوا معروف بودند. سائب اشعری در انتقام خون حضرت سید الشهدا(ع) از ستمگران، با مختار ثقفی هم داستان بود و به عنوان قائم مقام مختار در كوفه بود. در سخت ترین شرایط، كه مختار با بیش از شصت هزار نفر از طرفدارانش در محاصره لشكر خونخوار مصعب بن زبیر بود، فقط نوزده نفر در كنار مختار باقی ماندند و بقیّه تن به تسلیم دادند و...! یكی از این نوزده یار وفادار، همان سائب بود كه سرانجام، همه آنان به دست قوای خون آشام مصعب به شهادت رسیدند و سرهای ایشان را برای مصعب فرستادند! این كه در بعضی كتب رجالی گفته شده «آدم بن عبدالله اشعری قمی من اهل بیت مختار» (برگزیده) به ملاحظه سائب اشعری است؛ زیرا محمد فرزند سائب از دلیران روزگار خود بود، به طوری كه حجاج بن یوسف او را با یك هزار مرد جنگی برابر می دانست و همواره از او و خاندانش - كه جملگی از محبان آل علی(ع) بودند. - بیم داشت؛ از این رو، با حیله گری او را دستگیر و به قتل رساند.

پدر و عموی آدم بن عبدالله

احوص و عبدالله، (فرزندان سعد اشعری و عمو زاده های محمد بن سائب) نیز از بزرگان كوفه بودند، احوص مردی جنگجو و دلیری بی بك بود. عبدالله مردی بزرگوار، عالم، با تقوا و آرام تر از احوص بود. همه این خاندان پیوسته در دفاع از خاندان علی(ع) و مذهب ولایت و امامت، جانفشانی می كردند. در این كشمكش ها است كه حَجّاج برادر عبدالله را دستگیر كرد و مدّت چهار سال در حبس او بود.

شبی حجاج مجلسی از بزرگان دربارش ترتیب داده بود. در آن مجلس گفت: اشرف عراق را معرفی كنید. هر یك از درباریان كسانی را معرّفی كردند تا آن كه خود حجاج گفت: هیچ یك از اینها كه نام بردید، اشراف نیستند؛ بلكه، عبدالله بن سعد اشعری از اشراف عراق است؛ زیرا با وجود آن كه برادر او (احوص) چند سال زندانی من است، ولی او هرگز از من درخواست آزادی برادرش را نكرده است؛ اگر بخواهد، سخن او را پاسخ می دهم و هر خواسته ای درمورد اهل عراق داشته باشد، همه را قبول می كنم.

به روایتی به دنبال این صحبت، حجاج، احوص را آزاد كرد؛ امّا پس از چندی پشیمان شد و از عبدالله خواست تا برادرش رابه او تحویل دهد. «لذا عبدالله، احوص را گفت كه كوفه به منزل ما نشاید، بهتر آن كه ما جلای وطن كنیم و...»

هجرت اشعریان به قم

پس از كشته شدن محمد بن سائب به دست حجاج و تهدید جان احوص، همه خاندان اشعری كه از حامیان اهل بیت رسول الله(ص) بودند و خود را از كینه توزی حجاج ایمن نمی دیدند. دست به هجرتی بزرگ زدند؛ گروهی به بصره هجرت كردند و جمعی هم به نقاط مركزی ایران آمده و در قم، مسكن گزیدند. حكمان و بزرگان آن دیار كه سوابق اشعریان در فتح اصفهان را به یاد داشتند، به گرمی از آنان استقبال كرده و در كنار خود پذیرفتند.

بدین صورت احوص و عبدالله اشعری، اولین افراد از اشعریان بودند كه در سال 83 قمری در قم سكن شدند. «عبدالله، جد اعلای زكریا بن آدم و احوص برادرش، كه مشتركاً بنای شهر قم را در سال 83 هجری قمری گذارده اند، هر دو معاصر حجاج بن یوسف ثقفی بوده اند... تشكیل شیعه اثنی عشری ج در قم ج از تاریخ فوق شروع می شود.»

خدمات اشعریان در قم

الف) خدمات نظامی: امنیتی قبل از استقرار اشعریان در قم، مردم این دیار پیوسته از سوی دیلمیان مورد حمله و تاخت و تاز و غارت قرار می گرفتند؛ اما احوص كه مردی جنگجو و شجاع بود، با رشادت یاران و جنگجویان خود، توانست تجاوزات دیلمیان را به قم قطع و آنان را تار و مار كند كه در این میان عده زیادی از آنان را نیز كشته یا اسیر كرد. در چند حمله دیگر نیز دیلمیان چنان درهم كوبیده شدند كه دیگر هرگز به آنها حمله نكردند.

ب) خدمات فرهنگی:مذهبی پیش از بعثت رسول الله(ص) مردم قم مجوسی مذهب بودند. آتشكده مخصوص و دیرینه ای داشتند كه در آن، آتش از آذر گشسب بوده كه مجوسیان و عجمیان در وصف آن بسیار غلوّ می كرده اند.

احوص آن آتشكده را خراب كرد و به جای آن، اولین مسجد آن دیار را بنا نهاد و عبدالله، برادر احوص نیز در همین مسجد به فعالیت مذهبی پرداخت.

«گویند كه مسلمانان... در آتشكده بكندند و آن دو مصراع بود از طلا و... آن را به مكه فرستادند تا بر در كعبه درآویختند.» (والله العالم)

به هر حال، در همین مسجد برای اولین بار از سوی عبدالله پدر آدم بن عبدالله مكتب اسلام تبلیغ و ترویج شد و موسی بن عبدالله، برادر آدم بن عبدالله نیز برای اولین بار «تشیع» را به عنوان مذهب اعلان كرد.

با توجه به جوّ خفقان و رُعب و وحشتی كه در آن زمان حجاج خون آشام بر ضد شیعیان ایجاد كرده بود، این اقدام اشعریان (اعلام رسمی مذهب شیعه) قدمی فوق العاده بزرگ و شجاعانه بود كه تاریخ مانند آن را در چنان جوّی ثبت نكرده است.

اشعریان كه اموال زیادی از كوفه با خود آورده بودند، در سرزمین قم به خرید اراضی و املك پرداخته و سخت مشغول عمران و آبادی آن شدند و به سرعت، پیشرفت های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی درخشانی نصیب آن ها شد؛ چنان كه «املك زیادی را وقف ائمه كرده و خراج آن را برای آنها می فرستادند.» نتیجه این شد كه به زودی دارای قدرتی فوق العاده گردیده، تا حدّ فرمانروایی و امارت پیش رفتند.

عبدالله بن سعد اشعری (پدر آدم بن عبدالله) كه پس از چندی جایگاه محكمی یافت، دیگر بستگان و خاندان خویش را به قم دعوت كرد. به دنبال این دعوت، جمع دیگری از اشعریان از جمله آدم بن عبدالله و دیگر برادرانش هم از كوفه به قم هجرت كردند.

عمران، ادریس، اسماعیل، عیسی و شعیب، برادران آدم بن عبدالله هستند كه هر یك از جلالتی خاص برخوردارند. اما گویا، آدم فرزند بزرگ عبدالله بوده و در بسیاری از مواقع سرپرستی امور خانه و خانواده را بر عهده داشته است.

نمونه ای از رفتارهای مردمیِ احوص (عموی آدم بن عبدالله) بامردم قم

در كتب تاریخ آمده است: در آغاز قدرت احوص در قم، وی شبی در بستر استراحت خود، از بیرون صدای شیونِ زنی را شنید. به گمان آن كه یكی از كسانِ او آزاری می رسانده است، بیرون آمده و از زن می پرسد: آیا از كسان من ستم دیده ای تا آنها را عقاب كنم؟ زن پاسخ داد: خیر؛ امّا شویی داشتم كه چندی پیش مُرد و برای من چند صغیر به جای گذاشته است. وی از زنی دیگر پسرانی رشید و قوی دارد كه حق صغیران من را نمی دهند. احوص گفت: فرمان دهم تا آنها را حاضر كنند و حق تو را بستانم. زن گفت: خیرِ تو در آن است كه میراثِ صغیران من را بخری تا وجه آن را برای آنها صرف كنم. پس احوص همان كرد و مالی قابل توجه به صغیرانِ زن اختصاص داد.

ج) خدمات عمرانی - رفاهی: پس از گذشت مدت اندكی از سكونت عبدالله و احوص، قم چهره آباد و زیبایی به خود گرفت. در همه جا پیشرفت و آبادانی و عدل و داد و شور و شادی در زندگی، آشكار بود.

اولین پل بر روی رودخانه قم را یكی از نوه های احوص به نام عبدویه بنا نهاد كه از جمله پل های محكم و بسیار عالی بود. دومین پل را برادرزاده آدم، یحیی بن علی بن عبدالله و سومین پل را نیز یكی از برادرزاده های وی، به نام ابوعلویه بنا كرد.

در این مدت، آدم بن عبدالله دوشادوش پدر و عموی خود، در تمام فعالیت های مذهبی و اجتماعی و سیاسی شركت داشت؛ وی در نبودِ عموی خود، احوص بازوی توانای پدر بود و در غیاب پدر، مشاوری خردمند برای عمویش احوص.

بعضی نقل كرده اند:

احوص بسیار نافرمانی بر ملوك وقت می كرد. و چون زید بن علی بن الحسین به كوفه ظهور كرد، احوص هم با او خروج كرد. زید او را امیر لشكر خود گردانید. چون زید را بكشتند، احوص را اسیر كردند و به زندان كوفه محبوس شد.

این حكایت، نهایتِ تعصّب و حمیّت مقدس خاندانِ اشعری را نسبت به دفاع از اهل بیت پیامبر(ص) می رساند. و نیز معلوم می شود، ایشان با هوشیاری تمام تحولات سیاسی و اجتماعی را زیر نظر داشته و دائماً در جهت حمایت از امام زمان خویش آماده نثار جان و مال بوده اند.

فرزندان آدم بن عبدالله

چنان كه گذشت، آدم بن عبدالله تا حدود بیست سالگی در كوفه بود. پس از آن در آغاز جوانی به قم هجرت كرد. لذا بیشترین مدت عمر خود را درقم سپری كرد و در قم همسری را برگزید كه همچون شجره ای طیبه، ثمراتی پكیزه به بار آورده است. فرزندان او هر یك به نوبه خود از جلالت قدر و بزرگواری خاصّی برخوردار بوده و دلیل گویایی بر عظمتِ مقام پدر هستند؛ از جمله: اسحاق بن آدم كه از اصحابِ امام رضا(ع) و اسماعیل بن آدم كه از راویان مورد اعتماد می باشند همچنین علی بن آدم  و آدم بن اسحاق، نوه آدم بن عبدالله از ثقات وجلیل القدر بوده اند؛ به طوری كه در شأن آدم بن اسحاق آمده است:

«آدم بن اسحاق بن آدم بن عبدالله اشعری قمیٌ، ثِقةٌ»

آدم بن عبدالله، فرزند دیگری نیز دارد كه همچون ستاره ای، تا ابد در آسمان روایتگران بزرگ تشیع خواهد درخشید. او همان زكریا بن آدم است كه وصف او در این مختصر نمی گنجد. در عظمت مقام او همین بس كه حضرت علی بن موسی الرضا(ع) درباره اش فرمود:

«به واسطه وجود زكریا در قم، بلا از آن شهر رفع می شود.»

از علی بن مسیّب همدانی روایت شده است:

خدمت حضرت امام رضا(ع) رسیدم و عرض كردم: راهِ من دور است و دسترسی به شما در تمام اوقات برایم میسر نیست؛ پس معالم دین خود را از چه كسی فرا بگیرم؟ حضرت فرمودند: «من زكریا بن آدم، المأمون علی الدین و الدنیا». وثاقت و جلالت این فرزند، به حدی است كه آدم بن عبدالله از طریق وی، حدیث نقل كرده است.

غروب زندگی آدم بن عبدالله اشعری

چنان كه گذشت، با بررسی و تحقیق می توان حدس زد كه او بین سالهای 65 - 60 قدم به عرصه وجود نهاد. و از آن جا كه به واسطه فرزندش زكریا، از حضرت امام رضا(ع) نیز حدیث نقل كرده و با توجه به این كه امامت حضرت از سال 183 شروع شده، پس آدم بن عبدالله در این تاریخ هنوز در قید حیات بوده است. در نتیجه وفات او حدود سال 185 رخ نموده است.

در این صورت، آدم بن عبدالله با یكصد و بیست سال عمر پر بركت خود، از معمّرین محسوب می شود. بر این اساس، وی قسمت عمده ای از عمر خود را نیز در قم به تبلیغ و ترویج و احیای مذهب مقدس شیعه پرداخته است.

آدم بن عبدالله در قبرستان قدیمی قم به نام «بابلان» و در جوار مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) به خك سپرده شد.

«فعاش سعیداً و مات سعیداً »


پی نوشت ها:

1-سوره یس آیه ٢٠

2-سوره مائده آیه41

3- اعیان الشیعه، علامه سید محسن امین، جلد 2، ص 86 .

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

تهیه و تنظیم: سید صدرالدین مرتجی-گروه حوزه علمیه تبیان