تبیان، دستیار زندگی
هر کس نقش اصول را در استنباط انکار کند، زیاده روی کرده و گزاف گفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دیدگاه های مختلف در مورد علم اصول فقه

اصول فقه

هر کس نقش اصول را در استنباط انکار کند، زیاده روی کرده و گزاف گفته است.

پیرامون علم اصول فقه (3)

در مقاله قبل بیان شد که سه دیدگاه در مورد علم اصول وجود دارد. در ادامه به بررسی این سه دیدگاه می پردازیم؛

دیدگاه اول:

این گروه دو دسته اند؛

1. آنان که نقش اصول را از اساس منکر شده اند.

 امام خمینی می نویسد:

«من انکر دخالة علم الاصول فی استنباط الاحکام فقد افرط.»[1]

 هر کس نقش اصول را در استنباط انکار کند، زیاده روی کرده و گزاف گفته است.

این گروهی که امام از آن ها سخن می گوید همان اخباری های هستند که برای اصول فقه نقشی قائل نیستند.

عنوان «اخباری گری» یا «اخبارى»، در کتاب ‌هاى فقهى متأخّر، بر گروهى از فقهاى شیعه اطلاق مى‌گردد که خط مشى عملى آنان در دست‌یابى به احکام شرعى و تکالیف الاهى، پیروى از اخبار و احادیث است، نه روش‌هاى اجتهادى و اصولى. در مقابل آنان، فقهایى که معتقد به خط مشى اجتهادى هستند، با عنوان «اصولى» شناخته مى‌شوند.[2]

 اخبارى‌ها مى‌گویند: دانش اصول پس از زمان ائمه (علیهم السلام) به وجود آمد و اصحاب ائمه (علیهم السلام) از آن خبری نداشتند. از آن جا که برخی فقیهان ما به تألیفات اهل سنت در علم اصول حسن نظر داشتند، از آنان تبعیت کردند و قواعد ساخته و پرداخته آنان را در شیعه رواج دادند.

اصولی ها می گویند: برخی از قواعد دانش اصول در روایات اهل بیت (علیهم السلام) موجود است و برخی دیگر به طور ارتکازی در نزد اصحاب ائمه(علیهم السلام) موجود بوده و به کار گرفته می شد که برخی از آنها در همان دوره به مرحله تصنیف نیز رسیده بود. علاوه بر این که زمان ما با زمان آنها قابل مقایسه نیست. در این زمان، به سبب دوری از عصر تشریع، مشکلاتی بروز کرده که تدوین برخی قواعد اصولی برای هموار کردن این مشکلات است.[3]

2. آنان که برای اصول نقشی کم رنگ باور دارند.

دسته دوم افرادی که دیدگاه اول را دارند کسانی هستند که بحث های اصولی را مهم نمی دانند و پرداختن به آن ها را امری بیهوده و کم فایده می شمارند. هرچند نمی توان آن ها را در زمره اخباریون آورد اما می توان تفکر آن ها را در ایشان دید.

امام خمینی در این عبارت بطلان این دیدگاه را بیان می دارند؛

«ضرورة تقوم استنباط کثیر من الاحکام باتقان مسائله و بدونه یتعذر الاستنباط فی هذا الزمان.»[4]

روشن است استنباط بسیاری از احکام بر پایه محکم و استوار مسائل علم اصول قرار دارد و بدون آن استنباط در این زمان، امکان ندارد.

امام در این عبارت هم از نیاز به قاعده های اصولی می گوید و هم از اتقان این قواعد دفاع می کند.

دیدگاه دوم:

کسانی که بیش از حد به این علم اشتغال پیدا کرده اند و بجای استفاده از آن در استنباط احکام و علم فقه، به خود آن پرداخته اند.

 مصادیق این دیدگاه را می توان چنین شمرد:

1-     پرداختن به قاعده های غیر کاربردی.

2-     گستردن بی جای دامنه، چه کاربردی و چه غیرکاربردی.

3-      پژوهش و جست وجو نکردن در فقه و سرنوشت فقه را تنها با قاعده های اصولی رقم زدن.

4-     بی اعتنایی به دانش قواعد فقهی.

5-     سردادن شعارهایی از این دست که ذهن را باید با مباحث اصولی توانا ساخت، هر چند مباحث بی فائده باشند.

6-     بی توجهی نسبت به ابزاری بودن اصول برای فقه.

امام خمینی در باره این کثرت اشتغال می نویسد:

«ان کثرة اشتغال بعض طلبة الاصول والنظر الیه استقلالا و توهم انه علم براسه و تحصیله کمال النفس وصرف العمر فی المباحث الغیر المحتاج الیها فی الفقه لهذا التوهم فی طرف التفریط والعذر بان الاشتغال بذلک المباحث یوجب تشیید الذهن والانس بدقائق الفن غیر وجیه.»[5]

«پرداختن شماری به این دانش به گونه گسترده و انگاشتن آن به عنوان علمی مستقل که تحصیل آن کمال نفس است و صرف کردن عمر در بحثهای غیر مورد نیاز آن در فقه، به این پندار که علمی است مستقل، راه تفریط را پیمودن است. این که گفته اند: پرداختن به این بحثها، سبب استواری ذهن و انس به دقائق فن شود، سخنی است نادرست.»

دیدگاه سوم:

دیدگاه سوم که دیدگاه برتر است نگاهی متعادل به علم اصول است.

نه آنقدر به این علم بپردازیم که آلی و ابزاری بودن آن فراموش شود و نه انقدر از آن فاصله بگیریم که در زمره اخباریون قرار بگیریم.

امام خمینی از سردمداران این دیدگاه است که تعادل در پرداختن به این علم را توصیه می کنند.

اکنون در این جا به پاره ای از نکته های ایشان، فهرست وار اشاره می کنم:

وانهادن مباحث زاید و یا کم کردن آن.

پرداختن به بحثهای پرفایده تر.

 پرداختن، بیش تر به فقه.

انس پیدا کردن به اخبار و آشنا شدن با واژگان و نوع سخن گفتن اهل بیت(ع).

انس گرفتن با گفت وگوها و دریافتهای عرفی.

بهره نگرفتن از دقتهای فلسفی.[6]


پی نوشت ها :

[1] «الوسائل »، -97/2.

[2] جمعى از پژوهش گران زیر نظر هاشمى شاهرودى، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج ‌1، ص 301,

[3] اسلامی، رضا، مدخل علم فقه، ص 336,

[4] «الوسائل »، -97/2.

[5] همان

[6]

منابع:

فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام

مدخل علم فقه

الوسائل

پایگاه حوزه نت

تهیه و فرآوری: احمد اولیایی، گروه حوزه علمیه تبیان