تبیان، دستیار زندگی
اجماع یعنی اتفاق آراء علماء مسلمین در یک مساله. از نظر علماء شیعه، اجماع از آن نظر حجت است که اگر عموم مسلمین در یک مساله وحدت نظر داشته باشند دلیل بر این است که این نظر را از ناحیه شارع اسلام تلقی کرده اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اجماع چیست ؟

اجماع

اجماع یعنی اتفاق آراء علماء مسلمین در یک مساله. از نظر علماء شیعه، اجماع از آن نظر حجت است که اگر عموم مسلمین در یک مساله وحدت نظر داشته باشند دلیل بر این است که این نظر را از ناحیه شارع اسلام تلقی کرده اند.

 اجماع

( اثبات حکمى شرعى به سبب اتفاق جماعتى بر آن حکم )

اجماع در لغت ، به معنای عزم و اتفاق است ، مثلاً گفته مى شود: " اجمع فلان على کذا ؛ فلان شخص عزم بر آن کار نمود " (2) ، یا گفته می شود: " اجمع القوم على کذا ؛ قوم بر فلان امر اتفاق کرد " . (3)

و در اصطلاح ، با توجه به اختلاف علماى اصول در شرایط حجیت اجماع ، تعریف هاى متعددى از آن ارائه شده است که به برخى از آنها اشاره مى شود:

 1 - اتفاق جماعتى از علما بر یکى از امور دینى که کاشف از رأى معصوم (ع) باشد ؛

2 - اتفاق امت محمد ( ص ) بر یکى از امور دینى (4) ؛

3 - اتفاق اهل حل و عقد امت محمد (ص) (5) ؛

 4 - اجتماع مجتهدان امت محمد (ص) در یک عصر بر یکى از امور دینى (6) ؛

5 - اتفاق اهل حرمین ( مکه و مدینه ) ؛

6 ـ اتفاق اهل مصرین ( کوفه و بصره ) ؛

7 - اتفاق نظر صاحب نظران و کارشناسان مسلمان بر یک حکم شرعی.

 با توجه به اختلاف تعبیرهای موجود در تعریف اجماع ، می توان چنین نتیجه گرفت که اجماع به معناى اتفاق جماعتى بر حکم شرعى است ، به صورتی که در اثبات آن حکم مؤثر باشد (7) .

این تعریف دربرگیرنده تعریف های علماى شیعه و سنى است ، هر چند آنها در دلیل حجیت اختلاف دارند ؛ اهل سنت مى گویند: دلیل حجیت این است که امت بر خطا اجتماع نمى کنند؛ " لا تجتمع امتى على خطاء "، ولى شیعه اجماع امت را به دلیل کشف از حکم معصوم (ع) حجت مى داند .

اولین اجماعى که در تاریخ مسلمانان دلیل واقع شد، اجماع اعاده شده بر بیعت ابوبکر براى خلافت بر مسلمانان می باشد که پس از آن اجماع را دلیل همه مسائل فرعى و شرعى قرار داده و براى حجیت آن از کتاب ، سنت و عقل بهره گرفتند ، که تمام این ادله و پاسخ آنها در کتاب هاى اصولى آمده است .

 اصولیون اهل سنت ، اجماع را به عنوان دلیلى مستقل در مقابل کتاب و سنت ، معتبر مى دانند .

البته واژه " اجماع " در کتاب هاى اصولى و فقهى شیعه نیز به کار رفته و از نظر علماى شیعه فى الجمله معتبر شناخته شده است .

بنابراین، اجماع معتبر در نزد اهل سنت و شیعه، داراى اشتراک لفظى و تباین معنوى است ، زیرا نزد علماى اهل سنت ، خود اتفاق موضوعیت دارد، اما نزد علماى شیعه، اتفاق ، طریق کشف نظر معصوم (ع) است .

نظر علماء اهل سنت در رابطه با اجماع چیست؟

علماء اهل سنت، اجماع را یکی از دلایل اخذ حکم شرعی، در برابر کتاب و سنت می دانند.

 ابوبکر باقلانی می گوید: فقهاء بر صحت اجماع دوره ی اول اسلامی اتفاق نظر دارند، و آن را حجت خدا می دانند. او معتقد است: در میان امت اسلامی اجماع بر خطاء به وقوع نمی پیوندد.

 دلیل بر صحت اجماع قول خداوند در قرآن است که فرمود: ( وكذلك جعلناكم أمة وسطا لتكونوا شهداء على الناس ویكون الرسول علیكم شهیدا) (بقره/143) چنین است كه شما را بهترین امّتها گردانیدیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.

این آیه از دو جهت بر اجماع دلالت می نماید:

1) منظور از (وسطا) که در آیه آمده یعنی عدل در لغت یعنی (کسی که در اوج عدالت و معنای واقعی آن باشد) فرموده ی خداوند بر اینکه امت اسلامی دارای عدالت هستند چنین دلالت دارد که باید سخن آنان را قبول کرد و روش آنان را پذیرفت.

2) خداوند امت اسلامی پیشن را (شهید) برای آیندگان قرار داده است، همان گونه که پیامبر را شهید برای امت خود قرار داد. شهید به معنای ناظر و آگاه به اوضاع و احوال ترجمه شده است.

لذا خداوند امت اسلام را شهید معرفی فرمود زیرا قول آنها حجت می باشد و گواهیشان مورد پذیرش است؛ چنانکه قول و گواهی پیامبر (ص) نزد امت اسلامی مورد پذیرش و قبول است.

دیدگاه کلی امامیه بر اجماع چیست؟

امامیه اجماع را یکی از ادله ی شرعی می دانند، ولی تنها از ناحیه ی شکلی و اسمی. پس آن را به عنوان دلیلی مستقل در برابر کتاب و سنت معتبر نمی دانند. بلکه زمانی آن را معتبر می دانند که کاشف از سنت و قول معصوم (ع) باشد.

بنابراین حجیت و عصمت مربوط به اجماع نیست، بلکه اگر حجیتی دارد، در حقیقت قول معصوم (ع) است که از طریق اجماع بدست آمده است.

اجماع نزد علماء امامیه چیست؟

علماء امامیه می فرمایند: حجیت اجماع در حقیقت زمانی است که به طور قطعی کشف از قول معصوم (ع) نماید. بنابراین حجیت اجماع، مربوط به خود اجماع نیست، بلکه آن چیزی است که توسط اجماع کشف شده است. (یعنی قول معصوم).

لذا بدین ترتیب اجماع داخل در بحث سنت می گردد و دلیلی مستقل در برابر سنت نیست؛ پس اگر ارزشی وجود دارد مربوط به سنت است نه اجماع.

دلایل امامیه بر نظرشان پیرامون اجماع چیست بیان کنید؟

1)      نزد ما امامیه قیمت عملی برای اجماع وجود ندارد، مگر آن زمان که کشف از قول معصوم (ع) نماید.

2)      اجماع به منزله ی خبر متواتر است که به نحو قطع از قول معصوم کشف می نماید. بدین معنا که خبر متواتر راساً به خودی خودش دلیل بر حکم شرعی نیست بلکه دلیل بر دلیل حکم شرعی است، به همچنین اجماع نیز به خودی خودش دلیل بر حکم شرعی نیست، بلکه، دلیل بر دلیل است.

3)      اجماع دلیل قطعی بر خود نظر امام معصوم (ع) است، نه اینکه بر لفظی خاص برای نظر امام معصوم دلالت نماید؛ یعنی به وسیله ی اجماع ثابت نمی شود که معصوم (ع) لفظ خاص معینی برای بیان حکم را فرموده باشد.

4)      بدین ترتیب اجماع دلیل لبی (عقلی) مانند دلیل عقلی می باشد.

5)      اهل سنت معتقد هستند که در اجماع همه ی مسلمین باید یک نظر را داشته باشند، اما ما امامیه معتقدیم اگر اجماع کشف از قول معصوم بنماید واجب نیست که همه ی مسلمین با هم اتفاق نظر داشته باشند. صرفا این مقدار کافی است که از اتفاق علماء قول معصوم کشف گردد، خواه تعداد علماء کم باشد یا زیاد تفاوتی نمی کند.

6)      اجماع زمانی حجت است که به سبب آن علم به قول معصوم (ع) حاصل گردد، در غیر این صورت نزد ما امامیه هیج قیمت و ارزشی برای اجماع وجود ندارد.


منابع :

1.     محمد رضا مظفر ، اصول فقه ،جلد 1 ص 93

2.     محمد باقر صدر ، دروس فی علم الاصول جلد 1 ، ص  273

3.     ناصر مکارم شیرازی ، انوار الاصول جلد 2 ،ص 392

4.     محمد فاضل لنکرانی ، سیری کامل در اصول فقه جلد 10 ، ص 291

5.     روح الله خمینی ، جواهر الاصول جلد 2 ، ص 34

تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان