تبیان، دستیار زندگی
آن وقتی كه به امری از امور دنیوی و اخروی و معنوی موفق شدید، بدانید كه خداوند شما را موفق كرده، چون استقامت و رزیدید از خدا هم كمك می رسد و اگر استقامت نورزید گویا به خداوند عملاً گفته اید: این چیزی كه به ما داده ای نمی خواهیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قصار ناب در کلام استاد (2)

آیت الله پهلوانی
آن وقتی كه به امری از امور دنیوی و اخروی و معنوی موفق شدید، بدانید كه خداوند شما را موفق كرده، چون استقامت و رزیدید از خدا هم كمك می رسد و اگر استقامت نورزید گویا به خداوند عملاً گفته اید: این چیزی كه به ما داده ای نمی خواهیم.

آیت‏الله علی پهلوانی تهرانی (سعادت‏پرور)، در سال 1305 هجری شمسی در تهران تولد یافت. خانواده مذهبی و سرشت روحانی وی را در نوجوانی به حلقه درس مرحوم شیخ محمد زاهد وارد کرد و در عنفوان جوانی بهره‏های اخلاقی و معنوی وافری برد.

سپس از محضر مرحوم آیت‏الله حاج شیخ علی‏اکبر برهان دروس مقدماتی حوزه را فراگرفت و راهی شهر مقدس قم شد و در محضر اساتید بزرگی چون مرحوم آیت‏الله سلطانی و مرحوم آیت‏الله‏العظمی مرعشی نجفی، مکاسب و کفایه را خواند و سپس در درس خارج مرحوم حضرت آیت‏الله‏العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی(ره) حاضر شد و تا مرحله اجتهاد پیش رفت .

از آنجا که وی به مباحث اخلاقی- عرفانی و طی مراحل سیر و سلوک علاقه فراوانی داشت، مدت 40سال در محضر علامه طباطبایی حضور یافت.

آیت‏الله پهلوانی به‏واسطه انجام دستورات اخلاقی و درک فیوضات روحانی مرحوم علامه، به درجاتی از عرفان و معنویت دست یافت که پس از رحلت علامه طباطبایی، برخی ازشاگردان آن استاد فرزانه، با اصرار فراوان، خوشه‏چین اخلاق و عرفان آیت‏الله پهلوانی شدند و ایشان در طول حیات خود، شاگردان بسیاری را تربیت کرد و نفوس مستعده‏ای را به وادی سیر و سلوک رهنمون شد. (1)

در مقاله گذشته گوشه ای از سخنان استاد اخلاق  آیت الله سعاد پرور را خدمت شما خوانندگان عزیز ارائه کردیم. دراین نوشتار زوایای دیگری از کلمات گهربار ایشان را خدمت شما خوانندگان عزیز تقدیم می کنیم.

مقاله گذشته را اینجا مطالعه کنید.

20- از مشورت امور در هر امری، از اهلش مضایقه نكنید.

21- در امر ازدواج آن قدری كه باید به فكر نجابت طرف باشید، به فكر جهات دیگر نباشید؛ چنانچه توانستید جمع بین نجابت و جهات دیگر بنمایید، چه بهتر و الا نجابت مقدم است.

22- استقامت و پایداری در امور را مركب هر امری قرار دهید، تا آن مركب به زیر پای شما است به منزل خواهید رسید و الا با پای لنگ در امور دنیوی و اخروی كجا توان به منزل رسید. هر چه امر و مقصد بزرگ تر و شریف تر باشد، استقامت در آن باید بیشتر باشد.

23- آن وقتی كه به امری از امور دنیوی و اخروی و معنوی موفق شدید، بدانید كه خداوند شما را موفق كرده، چون استقامت و رزیدید از خدا هم كمك می رسد و اگر استقامت نورزید   گویا به خداوند عملاً گفته اید: این چیزی كه به ما داده ای نمی خواهیم.

24- در هر امری صبر و بردباری را پیشه خود قرار دهید، خداوند با صابرین است.

25- اگر می توانید در شبانه روز چند ساعتی یا لااقل پنج دقیقه را هم به فكر خود باشید، تا بر شما روشن شود چه كاره هستید، برای چه هستید، كجا می روید تا عمر به غفلت نگذرد.

26- محاسبه و مراقبه را در تمام اعمال و گفتار و كردارتان باید داشته باشید، نه سالی یك مرتبه، نه ماهی یك مرتبه؛ بلكه شبانه روزی یك مرتبه، اگر نگوییم ساعتی یك مرتبه محاسبه و هرآنی مراقبه لازم است.

27- همیشه پشتیبان حق و حقیقت باشید، آمر به معروف و ناهی از منكر باشید نه آن كه خود هم داخل و با گناهكاران باشید.

28- ای عزیزان من! عقل از بین نمی رود ولی حب جاه، مال، فرزند و سایر علایق در كنار گذاشتن عقل تأثیر بسزایی دارد.

29- در جوانی عوض آن كه به فكر معیشت پیری باشید به فكر خود باشید، ملكات و سرمایه های معنوی برای خود تهیه كنید تا در پیری از آن استفاده كنید.

30- ادب در زندگی را زینت هر عملی قرار دهید كه به عزت و سعادت دنیا و آخرت زندگی كنید.

31- در مقابل پدر و مادر مراعات ادب و احترام كنید، زیرا ایشان واسطه هستی و هر سعادتی كه نصیب شما شود، شده اند.

32- بالاخره روزی ما را از این تعلقات و آنچه كه بدان دل بسته ایم جدا می كنند و می برند و به تعبیر شاعر: «عمری است پرده بستیم بر دیده خدابین / عمر دگر بیاید این پرده ها دریدن» ما هر روز پرده ای روی پرده های غفلت قبلی می آوریم و مرتب وابستگی جدیدی به وابستگی های قبلی مان اضافه می كنیم.

مال و مقام و چیزهای دیگر، هر كدام زنجیری است كه به روح مان می بندیم، آن وقت هنگامی كه ملك الموت می آید و می خواهد چیزهایی را كه ما 60 یا 70 سال برگردن بسته ایم در یك لحظه قطع كند، برای مان دشوار است. اجمالاً بهتر است نبندیم تا نخواهیم باز كنیم، یا آن طور وابسته نباشیم كه دل كندن مشكل باشد.

33- از همسرتان تشكر كنید هر چند غذایی كه پخته شور یا بد شده است. وقتی از غذا ابراز رضایت می كنید همسرتان خوشحال می شود و این باعث رشد و پیشرفت معنوی شما می شود. یك بار من در جوانی در خانه با خانواده بد اخلاقی كردم در عالم معنا به من گفتند: بیست سال ناله های تو بی اثر شد.

34- روزی كه در محضر مبارك یكی از این بزرگان بودیم در مورد لزوم روضه امام حسین(ع) تمثیل زیبایی داشتند، ایشان فرمودند: «موبدان زرتشتی به آتش اعتقاد دارند و هرگز اجازه نمی دهند آتش عبادتگاه شان خاموش شود، چه خوب است ما نیز نسبت به آتش درون مان نسبت به امام حسین(ع) و ائمه(علیهم السلام) همچون آنان اصرار بورزیم.»

پیامبر(ص) می فرمایند: «در شهادت امام حسین(ع) حرارتی در دل های مومنین افروخته شده كه هرگز سرد نخواهد شد»، چه خوب است همیشه به امام حسین(ع) توسل داشته باشیم و گرمای عشق و محبت ایشان را همیشه در قلب های مان زنده و برافروخته نگاه داریم.

35- از علامه طباطبایی(ره) سوال كردم: «آیا امكان تشرف به محضر امام زمان(عج) وجود دارد و در صورت امكان چه اعمال و دستوراتی تشرف را حاصل می كند؟»

ایشان فرمودند: در این مورد، رعایت سه مطلب ضروری است:

- برای دیدار امام زمان(عج) باید بسیار باتقوا و پرهیزكار بود.

- باید محبت، عشق و معرفت فرد زیاد باشد. البته هرگز كسی نخواهد توانست به حدی معرفت كسب كند كه درخور امام زمان(عج) باشد، اما می توان در حد توان نسبت به این مسئله تلاش كرد.

- مداومت كردن بر یكی از زیارت های مشهور.

خود ایشان در این مورد زیارتی را كه با «سلام علی آل یاسین» آغاز می شود توصیه می فرمودند.

36- باید توجه بسیار به خوردن غذای حلال داشته باشیم. غذای حلال، اثرات مثبت بسیار در وجود فرد به جا می گذارد و لقمه غیرحلال، اثرات منفی بسیار با خود همراه دارد حتی از لقمه شبهه ناك باید پرهیز كرد، زیرا چنین لقمه ای نیز مانع و حجابی برای رسیدن به قرب الهی و زیارت مولا می گردد.

37- برای رسیدن به قرب الهی و حضور در محضر حضرت مهدی (عج) باید راه عارفان و عالمان را پیمود. در این بین، باید مراقب باشیم كه اسیر تصوف نشویم و بین راه عارفان و صوفیان تفكیك قائل شویم.

- عارفان به مرجعیت شیعه معتقدند اما صوفیان چنین اعتقادی ندارند.

- آنان به طریقت، شریعت و حقیقت تأكید دارند و یك فرد را صاحب طریقت می دانند؛ مثلاً می گویند بعد از امام رضا(ع) آقای فلانی نائب ایشان است، اما ما بعد از امام رضا(ع) امامان دیگر تا امام زمان(عج) را نائب می دانیم و در زمان غیبت امام زمان(عج) نیز نائبان و مراجع تقلید را جانشین ایشان می دانیم.

- ذكرها و وردهای این دو گروه نیز متفاوت است. اهل تصوف ذكرهای خاص خود را دارند، اما عارفان ذكرها و دعاهایی را می خوانند كه از جانب امامان معصوم(ع) صادر شده و مناجات هایی شناخته شده است.

- در محل عبادت دو گروه نیز تمایز هست. صوفیان در خانقاه عبادت می كنند و عارفان در مسجد؛ چنان كه حضرت محمد(ص) و امامان(علیهم السلام) نیز چنین بوده اند و جایگاه عبادت و حتی درس های شان نیز مسجد بوده است.

- داشتن اعتقاد، محبت و توجه به امام زمان(عج) وجه تمایز دیگر این دو گروه است. اهل عرفان همه توجه و اعتقادشان به سمت اوست و گویی جز او چیزی در قلب شان راه ندارد، اما اهل تصوف، صحبت و یادی از امام زمان(عج) نمی كنند و به ایشان اظهار ارادت خاصی ندارند، این مسئله با مدتی همنشینی با آنان آشكار می شود و همه اش از قطب خود یاد كرده و اظهار سرسپردگی به او را دارند.

38- با علمای عامل، مجالست خود را ترك نكنید كه اگر گفتار آنها شما را رهبر نشود، عمل شان شما را رهبری كند.

39- دنیا جای پایداری نیست، گذرگاهی است به قدر رفع احتیاج، دل به این گذرگاه نبندید.

40- عدم ارتكاب به گناه داشته باشیم. اگر فردی خود را ملزم به انجام دستوراتی كند، ذكرهایی بگوید و چله ای هم بگیرد، اما خود را از گناه دور نكند و پرهیزكار نباشد، به خواسته خود نخواهد رسید. همنشین و دوست ما باید هم فكر و هم عقیده ما و نیك اندیش و درستكار باشد. (2)


منابع:

(1) پایگاه کلید تبریز

(2) از پایگاه فروغ توحید.

تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان