تبیان، دستیار زندگی
در این نوشتار كوتاه به برخی از ویژگی های ناصح صالح آیةالله میرزا محمدتقی اشراقی می پردازیم؛ او كه در زمان خود پاسدار ارزش های اسلام ناب محمدی(ص) بود و در جهت تقویت و تحكیم مكتب سعادت آفرین علوی از هیچ كوششی دریغ نكرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بی آلایشی یک عالم

آیةالله میرزا محمدتقی اشراقی
در این نوشتار كوتاه به برخی از ویژگی های ناصح صالح آیةالله میرزا محمدتقی اشراقی می پردازیم؛ او كه در زمان خود پاسدار ارزش های اسلام ناب محمدی(ص) بود و در جهت تقویت و تحكیم مكتب سعادت آفرین علوی از هیچ كوششی دریغ نكرد.

اشاره

اختران فروزان تاریخ و فرهنگ تشیّع، بیانگر توانمندی و بالندگی جامع مكتب اهل بیت(ع) اند. گنجینه های پرارزش و ذخیره های آسمانی در سیمای مفاخر علمی: محققان، نویسندگان، حكیمان و سخن سرایان مصلح جلوه می كنند.1

آنان كه وجودشان را به زیور كمال خداترسی، علم، عمل و دیانت آراسته اند، البته مورد مدح خدایند و امیرمؤمنان(ع) در موردشان فرموده است:

آنان جانشینان خداوند در زمین، امینان او در میان مردم، منادیان به سوی خدا و دین او و چراغ های درخشان در مسیر خلق اند.2

میرزا محمدتقی اشراقی، در سال 1313 ق. در قم متولد شد و در مهد تربیت پدری چون علامه، میرزا محمد ارباب  و مادری پاک و بافضیلت رشد و نشو کرد.

ویژگی ها

در این نوشتار كوتاه به برخی از ویژگی های  ناصح صالح آیةالله میرزا محمدتقی اشراقی می پردازیم؛ او كه در زمان خود پاسدار ارزش های اسلام ناب محمدی(ص) بود و در جهت تقویت و تحكیم مكتب سعادت آفرین علوی از هیچ كوششی دریغ نكرد.

كشاورز نمونه و آگاه

مرحوم میرزا محمدتقی بیك ارباب، با داشتن اطّلاعات وسیع در مورد كشاورزی، ساختمان سازی و مقنّی گری و بازدید خرمن و زراعت، كول پزی، كه قول و تصدیق او در نزد تمام استادان این فنون برهان قاطع به شمار می رفت، برای كندن قنات بعد از كنده شدن چاه گمانه و اطمینان از آب داشتن زمین، چنان ترازو می كشیده كه در همان نقطه ای كه معیّن می كرده، آب قنات می جوشید.

زراعت سرپا و خرمن نكوبیده و كوبیده و قبّه خرمن گندم و جو و حبوبات را به قدری صحیح بازدید می كرد كه هیچ وقت بیش از یك عشرتقریب نداشت.

از دهانه چاه قنات به جریان آب نگاه می كرد و اندازه خرابی پشته و تعداد كارگر برای اصلاح آن را تعیین می نمود. با یك نظر به صحرای پنبه و حبوبات كاری، میزان بذر آن را تشخیص می داد و حاصل آن را برآورد می كرد. در ساختمان، بازدیدش بسیار دقیق و تا آخر كلوك كار رفته را تعیین می نمود.

كثرت عمل و حافظه، قوه غریبی در نظر او ایجاد كرده بود، كه با یك نظر و بدون مساحت، بذرافكن مزرعه را بی كم و زیاد می گفت،... و در گرفتن وجوه دیوانی و رسانیدن به ارباب مستمرّی و مقررّی، كسر و نقصانی راه نیابد و احجاف و تعدّی نشود. به طرز قسط و عدل جمیع رعایا و صاحبان وظایف از درستی قلمش در مهد امان غنوده بودند.

بی آلایشی

در عین اینكه میرزا ادیب، شاعر، نویسنده خوش خط، مدرس و مجتهد مسلم بود، بسیار خوش خُلق نیز بود. مرحوم علی اكبر فیض قمی می گوید: میرزا محمدتقی در اجتماع، بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود.

در مدتی كه در منزلمان (تهران) اقامت داشت او را زیارت می كردم. بزرگ ترین لذّت برای من این بود كه با او صحبت كنم. با اینكه سن من با او حدود هفتاد سال تفاوت داشت.

به مناسبت حال و درجه فهم من، طوری صحت می كرد كه هیچ وقت از محضرش سیر نمی شدم. او هنگام تدریس و منبر، لباس مقدس روحانی برتن داشت، در هنگام كار، زراعت یا كار ساختمانی و غیره لباسش رعیتی بود و كفشش، گیوه، كلاه تخم مرغی كه همچون یك كارگر معمولی قمی را داشت.

حاضر جوابی

ناصرالدین شاه قاجار به قم رفته بود. اعتضادالدّوله حاكم قم بود و جمعی از اعیان شهر را برای استقبال حاضركرده بود. بعضی از طایفه بیگدلی و برخی حاجی حسینی بودند. بعد از معرفی این دو طایفه برای شاه، اعتضادالدّوله گفت: این آقا محمدتقی بیك ارباب میراب قنات ناصری است.

ناصرالدّین شاه پرسید: بیگدلی است یا حاجی حسینی؟ میرزا محمدتقی مجال به اعتضادالدّوله نداد و گفت: (ماكان ابراهیم یهودیاً و لا نصرانیاً و لكن كان حنیفاً مُسلماً)؛ من نه آنم و نه این؛ بلكه از خدمتگزاران ملتم.

هنر نویسندگی

علم و هنر و آثار علمی و قلمی وی درخشش خاصّی دارد كه در اینجا به دونامه میرزا اشاره می شود:

نامه به نواب محسن میرزا، حكمران قم:

قل اعوذ برب الناس، من الحاج ملاّعباس! الّذی یأخذ اموال النّاس بالابرام والاتماس! والّذی یفرّ منه الخنّاس! الذی یوسوس فی صدورالناس! تصدّقت گردم عالی جناب پنج شش سطر القاب! عالمی است متبحّر و عالمی است متحررّ، در ریاضی با حكمت اشراق است، در ریاضت دقوقی و دقاق، علمای نحو را محو خود دارد و صرف را در تصرف خود انگارد.

در فقه و اصول هزار ادا و اصول دارد! امام جماعت جهرود است و داماد كدخدای قُمرود. واعظی است با صوت حزین، ناصحی است با ناله و انین، بهر خطّه، زنی خطبه می نماید، به هر حدیث، احداث فصاحتی دارد. نه از آن احداث كه انس بن مالك و ابوهریره هالك. سالی سه تومان، حكّام ماضی تخیف به او می دادند، تا از ایشان راضی باشد.

تخفیف او معمول است، خواهش او معقول. عَرض او را بپذیرید و عِرض خود را مبرید! تا ندهی نمیرود! تا نگیرد مالیات نمی دهد! نظم:

من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم       تو خواه از سخنم پندگیر و خواه ملال

2  نامه به محمود خان بیگدلی

ای نام تو مخزن آل سبكتكین، مملكت هندیانت بزیر نگین. در انتهای هر سال و ابتدای هر كار حاكمی جدید، پدید می آید. در اطاق بی طاق، اجلاس بی پلاس می نمایید! كه روزگار كهنه گذشت و زمانه بساط نشاط مردم را در نوشت.

در محضر حاكم تازه كه راه گنگ را از دروازه فرق نكرده باید نشست و در بروی بیگانه بست و چنان وانمود كرد كه همه خلق قم همجٌ رعاع و غبار هوا هستند! اذا اَمَرَناهم فأتمروا، و اذا نهیناهم لن یخاسروا. لایكون الكدخدا الاّ من كان بیكدلیّاً او حاجی حسینیّاً!! كما قال ربّ الارباب فی حق اهل الكتاب لن یدخل الجنّة الاّ من كان هوداً او نصاری .

سر از گریبان تكبّر برآوردن و بندگان خدا را ناچیز شمردن، از تلبیسات ابلیس است، نه تدریسات ادریس. از آنهمه اسرارِ ودیعه و تكرارِ ذریعه نه استاد حسن از میرابی افتاد نه از قصّابی، نه خان زند از قله الوند. بنده كه خود را با شما بیگانه پنداشتم، بیگانه انگاشتید. چون خربزه و شلغم بی مزّه دور انداختید!

غافل از لطیفه آیه شریه (و نریدوا انّ من علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین)

یا من یرفع المستضعفین و یضع المستكبرین و یهلك ملوكاً و سنخلِفُ آخرین. لله الحمد؛ گر مایه خرد باختیم، كاری ساختیم. امورات به خواهش دوستان است، به نكوهش دشمنان نیست.

پرواز به سوی ابدیت

در سال 1368 ق. كه از تهران دعوتش كردند، در مدرسه صدر جلوخان، مسجد سلطانی و مسجد اردبیلی ها، تا 24 روز به طور مرتب به انجام وظیفه مهم تبلیغ پرداخت،

در روز بیست و چهارم ماه مبارك رمضان پس از تبلیغات بلیغه ای كه هزاران نفر از بیانات شیوایش از علما و فضلا و طبقات دیگر استفاده می كردند مبتلا به سكته قلبی شد و همان شب پس از پنجاه سال زحمت و فداكاری جان باخت و شمع وجودش برای همیشه خاموش گردید. این مصیبت ناگوار و ناگهانی برای مردم تهران و قم؛ بلكه برای مردم ایران بسیار گران بود.

پیكر این عالم فرهیخته با تجلیل و احترام فراوان تا قم تشییع و در مسجد بالاسر حرم حضرت فاطمه معصومه(س)، كنار قبر مرحوم آیةالله حاج شیخ عبدالكریم حایری، به خاك سپرده شد.

فرزند فاضل و دانشمند این عالم بزرگ آقا شهاب الدّین اشراقی، داماد بزرگوار حضرت امام خمینی(قدس سره) است كه او نیز به عالم باقی شتافته است.


پی نوشت ها:

1  تحفةالاخبار (فضل علم و عالم)، ص 118، ت مولی محمدطاهر قمی .

2 نهج البلاغه، خطبه 139، ص 1154، ت فیض الاسلام، رك: ولایت فقیه در حكومت اسلامی، ج 1، درس دوازدهم (بررسی حدیث كمیل)، علاّمه سید محمدحسین حسینی تهرانی .

منابع :

1-  کتاب گنجینه دانشمندان

2-  کتاب ستارگان حرم

تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه