تبیان، دستیار زندگی
نقش فلسفه اسلامی در تولید علوم انسانی اسلامی از منظر مقام معظم رهبری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش فلسفه در تولید علوم انسانی

رهبر

نقش فلسفه اسلامی در تولید علوم انسانی اسلامی از منظر مقام معظم رهبری

در اندیشه مقام معظم رهبری مهمترین مشکل علوم انسانی غربی این است که براساس فلسفه و حکمت اسلامی نیست:

« علوم انسانى اهمیت دارد، علوم انسانى كنونى در كشور بومى نیست، متعلق به ما نیست، ناظر به نیازهاى ما نیست، متكى به فلسفه‌ى ما نیست، متكى به معارف ما نیست، اصلاً ناظربه مسائل دیگرى است، مسائل ما را حل نمیكند.

دیگرانى طرح مسئله كردند، براى خودشانحل كردند - به درست و غلطش هم كار نداریم - اصلاً از ما بیگانه است.»(1)

ایشان همچنین معتقد است:

« بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائى هستند كه مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است.»(2) پس «حرف دیگرى دارد، هدف دیگرى دارد.»(3)

ایشان نیاز کشور را تولید علوم انسانی می داند که مبتنی بر فلسفه اسلامی باشد:

« نوآوری و تولید علم درهمه مقوله ها و علوم، بخصوص در مقوله علوم انسانی، لازم است؛ چون آن طور که افراد مطلع در مقوله علوم انسانی اظهار نظر می کنند، ما در علوم انسانی صرفاٌ مترجم نظرات غربیها هستیم.

آنها مطالبی گفته اند و نوشته اند، ما هم همان ها را در مراکز آموزشی خودمان می گوییم و تدریس و تکرار می کنیم.

باید زمینه را فراهم کرد و ما افراد با ارزشی که بتوانند بخصوص در بخشیاز علوم انسانی کارهای نویی را انجام دهند، داریم مثلاٌ در فلسفه امکان خیلی زیادی دارد.»(4)

از منظر مقام معظم رهبری فلسفه اسلامی، از جمله دانش های عمیق و دقیق برآمده از فرهنگ اسلام است که به دست حکمای بزرگ مسلمان توسعه و تقویت یافته است و هیچ یک از فلسفه های شرق و غرب را یارای مقابله با آن نیست. از این رو ایشان تقویت و گسترش فلسفه اسلامی را به عنوان مبنای عمیق و دقیق هستی شناسی و معرفت شناسی علوم، یکی از واجبات حوزه و دانشگاه می داند.

ایشان معتقد است:

« اهمیت فقه و عظمت فقه نباید ما را غافل كند از اهمیت درس فلسفه و رشته‌ى فلسفه و علم فلسفه؛ هر كدام از اینها مسئولیتى دارند. رشته‌ى فقه مسئولیاتى دارد، فلسفه هم مسئولیتهاى بزرگى بر دوش دارد. پرچم فلسفه‌ى اسلامى دست حوزه‌هاى علمیه بوده است و باید باشد و بماند.

اگر شما این پرچم را زمین بگذارید، دیگرانى كه احیاناً صلاحیت لازم را ندارند، این پرچم را برمیدارند؛ تدریس فلسفه و دانش فلسفه مى‌افتد دست كسانى كه شاید صلاحیتهاى لازم را برایش نداشته باشند.

امروز اگر نظام و جامعه‌ى ما از فلسفه محروم بماند، در مقابل این شبهات گوناگون، این فلسفه‌هاى وارداتى مختلف، لخت و بى‌دفاع خواهد ماند. آن چیزى كه میتواند جواب شماها را بدهد، غالباً فقه نیست؛ علوم عقلى است؛ فلسفه و كلام. اینها لازم است.»(5)

ایشان همچنین وارد نمودن فلسفه اسلامی به گفتمان‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و ارائه چشم اندازهای روشن برای مدیران و نهادهای مختلف در خروج از بن بست ها و گشایش راه های بهتر در تحقق اهداف و اجرای بهتر امور براساس مبانی معرفتی و فلسفی حکمت اسلامی را رسالت های مهم فلسفه در تولید علوم انسانی اسلامی می داند.

مقام معظم رهبری در این باره می فرماید:

«نقصِ فلسفه ما این نیست که ذهنی است؛ زیرا فلسفه طبیعتش ذهنی است و طبعاً با ذهن و عقل سر و کار دارد. نقص فلسفه ما آن است که این ذهنیت، امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد.

فلسفه‌هاى غربى براى همه‌ى مسائل زندگى مردم، كم و بیش تكلیفى معیّن مى‌كند: سیستم اجتماعى را معیّن مى‌كند، سیستم سیاسى را معیّن مى‌كند، وضع حكومت را معیّن مى‌كند، كیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن مى‌كند؛ اما فلسفه‌ى ما به‌طور كلّى در زمینه‌ى ذهنیّاتِ مجرّد باقى مى‌ماند و امتداد پیدا نمى‌كند.

شما بیایید این امتداد را تأمین كنید، [...] در مبانی فلسفی ما نقاط مهمی وجود دارد که چنانچه گسترش و تعمق یابد، جریان های بسیار فیاضی در خارج از محیط ذهن پدید می آورد که تکلیف وجامعه و حکومت را معین می سازد، تکلیف اقتصاد و ... را نیز روشن می‌کند.

شما باید دنبال این نقاط بگردید و آنها را مشخص کرده، روی آنها کار کنید و براساس آن، یک دستگاه فلسفی طراحی کنید. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان كار كنید؛ آن‌گاه یك دستگاه فلسفى درست كنید.

از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة كلّ الاشیاء»، از مبانى ملاّ صدرا، - اگر نگوییم از همه‌ى اینها، از بسیارى از اینها - مى‌شود یك دستگاه فلسفىِ اجتماعى، سیاسى و اقتصادى درست كرد.»(6)

رصد فلسفه‌های غربی و جذب آنها در فلسفه اسلامی از دیگر امکان های نقش آفرینی فیلسوفان در تولید علوم انسانی اسلامی است.

«فلسفه هم اگرچه در حوزه‌ها رایج است، اما در حقیقت باید گفت كه مهجور است. فلسفه باید در حوزه‌ها رواج پیدا كند.

فلسفه فقط این نیست كه ما كتاب منظومه یا اسفار را بگیریم و از اول تا آخر بخوانیم؛ نه، تبحر در فلسفه به این معناست كه ما بتوانیم از تمام افكار فلسفى موجود دنیا - كه به شكل ساعت‌نگارى پیش مى‌رود و ساعت‌به‌ساعت فكر فلسفى مطرح مى‌شود - و از ماده‌ى فلسفه‌ى موجود خودمان مطلع باشیم و در مقابل فلسفه‌هاى غلط و انحرافى، خودمان را در حال آماده‌باش نگهداریم و احیانا اگر نقطه‌ى مثبتى در آنها هست، از آن نقطه‌ى مثبت استفاده بكنیم.

 فلسفه‌ى ما این‌طورى پیشرفت مى‌كند؛ والا در حد شناخت افكار و كلمات بزرگان به این اندازه ارزشى ندارد. فلسفه باید ما را به معرفت كامل برساند.

باید دید در وادى معرفت در سطح بشرى، چه‌كار دارد مى‌شود. بایستى پى‌درپى كارهاى جدید، افكار جدید، روشها و متدهاى جدید در حوزه مطرح بشود.»(7)

بنابراین تأکیدات مقام معظم رهبری به آموزش فلسفه در حوزه علمیه و مرکزیت حوزه در فلسفه اسلامی روشنگر این مطلب است که کلیه نهادهای حوزوی می بایست توجه ویژه ای به این مقوله کنند چرا که تکرار این سفارش نشانه ای از خطر بزرگی است که حوزه های علمیه شیعه و به تبع آن انقلاب اسلامی ایران را تهدید می کنند.


منابع:

1. بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها14/6/89.

2. بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها 08/06/1388.

3. بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم29/7/89.

4. بیانات در دیدار رئیس واعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی23/10/82.

5. بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‏ (1389/07/29.

6. سخنرانى در جمع نخبگان و فضلای علوم عقلی حوزه علمیه قم، زمستان1382. در: فصلنامه معارف عقلی، پیش شماره 2، پاییز1384.

7. بیانات در آغاز درس خارج فقه،31/06/1370

تهیه و فرآوری : سید مهدی موسوی ، گروه حوزه علمیه تبیان