چطور برنامه ریزی کنیم
توان جسمی، فکری و روحی ما انسانها برای انجام کارهای مختلف محدود است. با این توان محدود، در یک زمان، تنها امکان انجام چند فعالیت همجهت برای ما وجود دارد.
غالباً این گونه است که اگر توان خود را صرف انجام کاری نماییم، از انجام کارهای دیگر محروم میگردیم. اگر بخواهیم توان اندک خود را به فعالیتهای فراوان زندگی به گونهای توزیع کنیم که بیشترین بهره را از عمر و توان خود ببریم، نیازمند «برنامهریزی» هستیم.
«برنامهریزی» پیشبینی ترکیبی خاص، میان فعالیتها است برای کوتاه کردن راه و بهرهبرداری بیشتر از سرمایهها در رسیدن به هدفی مشخص.
«برنامهریزی» عبارت است از طراحی نقشهای جامع برای زندگی، که در آن نقشه، جایگاه هر فعالیت، به خوبی مشخص باشد.
مهندسان قبل از آغاز کار یک ساختمان، به ترسیم نقشه و پیشبینی وضع آینده آن اقدام میکنند. طراحی نقشه یعنی درنظرگرفتن کل زمینه و توزیع بهینة آن بر مجموع نیازها. مثلاً برای ساختن یک منزل مسکونی، این زمینه باید اتاق، آشپزخانه، هال، سرویس، راهپله، پارکینگ و حیاط را در خود جای دهد.
ولی برای ساختن مسجد یا ورزشگاه همین زمینه را باید به شکل دیگری تقسیم کرد. این زمین دارایی ماست که میتوان با طراحیهای مختلف بهرههای متفاوت از آن برد. عمر ما وتوان جسمی، ذهنی و روحی ما نیز دارایی ماست که میتوانیم با نقشههای مختلفی که برای آن تنظیم میکنیم، بهرههای متفاوتی از آن کسب کنیم.
انسان قادر است با اراده و اختیار، فعالیتهای گوناگونی برای زندگی برگزیند. این فعالیتها، اجزا و عناصر برنامة اوست که با نسبتها و ترکیبهای فراوان میتوان آنها را نظام و سامان بخشید.
ولی هر ترکیب که انتخاب شود، نتیجهای غیر از ترکیب دیگر خواهد داشت. اینکه انسان اکثر زمان و توان خود را به چه کاری اختصاص دهد، در شکلدهی نهایی به شخصیت و هویت او تأثیر دارد. اگر اکثر زمین موردنظر را به کاشت گل و بوته و نهال اختصاص دهیم، نتیجة نهایی فراهم آوردن یک فضای سبز یا بوستان است.
در حالیکه میتوان با ساختن چند طبقه بنا و اتاقهای متعدد ، مدرسه یا درمانگاه پدید آورد. «برنامهریزی» مدیریت صرف داراییها و سرمایههاست. برای موفقیت بیشتر در این مدیریت باید اولویتها را کشف کرد، خوب و خوبتر را، مهم واهم را تشخیص داد و پس از آن، متناسب با ضریب اهمیت هر کار سهمی از داراییها را به آن واگذار کرد.
پس قدم اول در برنامهریزی شناخت هدف است. یعنی از این برنامه چه مطلوبی درنظر است؟ فضای سبز یا درمانگاه؟ پس از انتخاب هدف باید انواع فعالیتها را در مقایسه با آن هدف ارزشگذاری نمود.
مثلاً ارزش اتاق در مقایسه با بوستان و درمانگاه متفاوت است. بسته به اینکه چه نتیجهای در نظر گرفتهایم، درصد احتیاج ما به عناصر و اجزا مشخص میشود. کارمند، راننده، دانشجو و طلبه هر یک برای موفقیت بیشتر و استفاده بهتر از سرمایههای خود باید برنامهریزی کنند.
اجزا و عناصر این برنامهها قطعاً متفاوت خواهد بود. زیرا با انتخاب هدف نیازهای مختلفی پدید میآید و برای رفع این نیازها اجزا و عناصر گوناگون باید انتخاب شود.
پس از «انتخاب هدف»، «تشخیص عناصر لازم» و «اهمیت هریک»، لازم است «چینش و ترکیب مشخصی» میان آنها درنظر گرفته شود. گونههای مختلف ترکیب نتیجههای متفاوت درپی دارد.
آرد و روغن و شکر با ترکیب مشخصی «حلوا» و با ترکیب دیگری «نان شیرینی» خواهد شد. نسبت دقیقِ بهکارگرفتن هر یک از عناصر، پس از انتخاب هدفِ جزیی به دست میآید. برنامة علمی کسی که تولید فکر و تحقیق در معارف دینی را هدف خود قرارداده با کسی که خدمت اقتصادی را هدف زندگی گرفته است متفاوت است.
برنامهریزی، کاهش «اوقات رهایی» است. مراد از اوقات رهایی، اوقاتی است که شخص، هیچ مسؤولیتی فراروی خود نمیبیند و از هرگونه الزام و التزامی آزاد است. در این شرایط از تحمل کمترین زحمت و فشاری شانه خالی میکند. اوقات رهایی اوقات استراحت ماست که نباید کل دایرة عمر ما را فراگیرد.
«زمان استراحت» زمان کسب نشاط و طراوت و مقدمة انجام اعمال هدفدار است. این «مقدمه» نباید آن چنان گسترده شود که جایی برای «متن» باقی نماند!
گاهی این رهایی، رهایی فکری است. یعنی ذهن ما از پرداختن وظیفهمند به موضوعی مشخص، طفره میرود و آزادانه از این شاخه به آن شاخه تغییر موضع میدهد.
گاهی رهایی در میان جمع اتفاق میافتد. گروهی از دوستان گردهم آمده، هرکس از دری سخنی میگوید و هیچ هدفی دنبال نمیشود (الکلام یجر الکلام) .
در این اوقات مدار حرکت انسان را، «هوس» او مشخص میکند و بیشتر خوشگذرانی و تنوعجویی موضوعیت دارد. در برنامه، اوقات رهایی به حداقل میرسد و حالت مقدمیت آن حفظ میگردد.
مسلمان ، از آنجا که خود را بندة خدا میبیند، همیشه ملتزم است که براساس وظیفة الهی، عمل کند. استفادة از عمر و رشد جامع انسانی و تلاش برای بهترشدن و بیشترین بهرة وجودی را داشتن، وظیفة کلی هر مسلمانی است.
برای انجام این وظیفة کلی لازم است همة وظایف خود را شناسایی و در یک طرح عملی جامع ردهبندی و سازماندهی نماییم. در این صورت وظیفة ما اجرای همان برنامة جامع خواهد بود.
پس میتوان گفت «هنر برنامهریزی»، همان «هنر تشخیص وظیفه» است و کسی که از «برنامه»ی خود سؤال میکند از «وظیفه»ی خود سؤال میکند.
منابع:
کتاب به کجا و چگونه – محمد عالم زاده نوری
تهیه و تنظیم :
محمد حسین امین ، گروه حوزه علمیه تبیان