تبیان، دستیار زندگی
در زمان شهید وضع سیاسى و اجتماعى کشورها و شهرهاى اسلامى نابسامان بود و هر لحظه ممکن بود افرادى از این وضع آشفته سوء استفاده کنند و در نهایت فکر انحرافى را در بین مسلمانان منتشر نمایند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
در زندان

دوران سختی و رنج

فتنه یالوشى‏

در زمان شهید وضع سیاسى و اجتماعى کشورها و شهرهاى اسلامى نابسامان بود و هر لحظه ممکن بود افرادى از این وضع آشفته سوء استفاده کنند و در نهایت فکر انحرافى را در بین مسلمانان منتشر نمایند. امّا در عین حال چون شهید اول، از مقام بلند و نفوذ کلام عجیبى برخوردار بود و حتى حاکمان و زمامداران براى سخنان و دستورهاى وى اهمیت بسزایى قائل بودند، نمى‏گذاشت افرادى در جامعه اسلامى با افکار انحرافى، بدعت در دین اسلام به وجود بیاورند و از قدرت حاکمان براى جلوگیرى از بدعتها و انحرافات استفاده مى‏کرد.

در عصر او شخصى به نام محمد یالوشى عاملى، پرچم مخالفت برداشت و به دنبال فتنه و آشوب در بین امت اسلامى برآمد. وى گرچه در آغاز از شاگردان شهید اول بود و در سخنورى برازنده و بیانى شیرین و جذّاب داشت ولى از راه شعبده و تردستى، مسیر سحر و کهانت را پیمود و کم کم به جایى رسید که ادعاى نبوت کرد و از راه نیرنگ، مردم را به مذهب جدیدى فرا خواند.

شهید اول، سحر او را از طریق سحر باطل نمود و در برابر این شخص و دعوتش ایستاد و فتواى قتل او را صادر کرد و براى جلوگیرى از نشر این بدعت جدید و در نطفه خفه کردن این فتنه حکومت دمشق را وادار کرد که لشکرى را آماده کند. آنگاه که لشکر آماده شد، به فرمان شهید به مقر محمد یالوشى و پیروانش به نبطیه در جبل عامل حرکت کرد. بین آنها در آن نقطه جنگ و درگیرى شروع شد و سرانجام محمد یالوشى کشته شد و بسیارى از نیروهایش از بین رفتند.

در زندان‏

خانه محقّر فقه نگار نهضت سربداران، کعبه مقصود دانش پژوهان و عموم مردم بود. عاشقانش از راههاى دور و نزدیک بدانجا مى‏شتافتند و پروانه وار به گرد شمع فروزان و مشعل هدایت مى‏چرخیدند و خدا را پیوسته شاکر بودند که چنین شخصیتى را به آنان ارزانى داشته است.

مدتى این گونه گذشت ولى این بهار پربار چندان طولانى نبود؛ تا اینکه سال 784 ق. فرا رسید. حکومت دمشق در اختیار فردى به نام «بیدمر» بود که از طرف بَرقوق، اولین سلسله پادشاهان چراکسه، به حکومت شامات منصوب گردیده است.

آرى! چهره زمان عوض شد و شهید این تجسّم دانش، تقوا و عدالت در این سال به زندان افتاد و خورشید دین مدت یک سال در زیر ابرهاى مخوف تعصب و حسد قرار گرفت و از دید شاگردان و علاقه‏مندانش پنهان شد.

جاى مردان خدا در زندان...؟! آرى! آنگاه که ظلم و ناجوانمردى حکمفرماست و نیرنگ و فریب و جهالت و نادانى حاکم است باید فقه و دانش، زهد و تقوا، عدالت و فضیلت دربند باشد. در موقعیتى که روبه‏صفتان و مکاران و حسودان به صحنه آمده‏اند بایستى بزرگوارى و آزادمنشى در گوشه زندان به سر برد. چه آنکه امام کاظم‏(ع) برگزیده معصوم پروردگار نیز سالهایى را در زندان هارون‏الرشید سپرى کرد.

مگر فقیه‏ترین و اعلم علماى شیعه چه جرمى را مرتکب شده است که در گوشه زندان جاى گیرد؟ طومار و شکایتى که پیروان محمد یالوشى، با امضا و تأیید دانشمندان و قضات دربارى، به حاکم دمشق علیه شهید داده بودند و مدعى بودند که او از اسلام برگشته و نسبتهاى زشت دیگر و اتهام به ارتباط داشتن و کار کردن براى نهضت سربداران در ایران و از همه مهمتر حسادتى که در دل بعضى از دانشمندان و قاضیان وابسته به حکومت بویژه در «ابن جماعه، قاضى‏القضاة دمشق» بود، شهید را به زندان انداخت و حوادث تلخ بعدى را به وجود آورد.

دفاعیه‏

تمامى دنیا را اگر با یک منت همراه باشد نمى‏خواهم و نعمتهاى گران را با ذلت نمى‏خرم. به دلبرى که سیه چشم به دنیا آمده باشد عشق مى‏ورزم، از ترس آنکه در چشم نگارم منت سورمه نبینم.

مرد تقوا و دانش در گوشه زندان از خویش دفاع کرد و در ضمن اشعارى که براى شاه فرستاد چنین نوشت: به جانم قسم! هیچ گاه جنایتى را مرتکب نشده‏ام و کسى که ظلم و جنایتى را مرتکب نشده است، چرا عذر خواهى کند. شما نباید به گفتار سخن چینان که از دروغ و دشمنى گفته شده است، گوش دهید. خدا را، خدا را گواه مى‏گیرم که من از این اتهامات به دور هستم. عقیده خالص من دوستى و محبّت پیامبر(ع) و عشق ورزیدن به کسانى است که پیامبر را دوست دارند و دوستدار صحابه و همراهان پیامبر مى‏باشیم. فقه، نحو، تفسیر، اصول فقه، اصول دین، قرآن و حدیث مرا مى‏شناسد.

او سپس آزادى خویش را درخواست مى‏کند که مورد موافقت قرار نمى‏گیرد.


منبع: سایت دانشنامه نیکان

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه