تبیان، دستیار زندگی
. همان گونه كه شهید در حوزه قانونگذاری، اهمیت بیشتر و مصلحت مهم‌تر را معیار می‌شناسد، در حكومت و سیاست نیز دنبال اثبات اصلح گزینی می‌باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شایسته گزینی

فقاهت و سیاست

شایسته گزینی

شهید از پایه‌گذاران اصلی شایسته گزینی در دنیای فقاهت و حوزه سیاست دینی است. همان گونه كه شهید در حوزه قانونگذاری، اهمیت بیشتر و مصلحت مهم‌تر را معیار می‌شناسد، در حكومت و سیاست نیز دنبال اثبات اصلح گزینی می‌باشد. به همین دلیل واژه‌های انقص، اكمل، مساوی، اصلح، (القواعد و الفوائد، 1/406)، اعلم و افضل را (الدروس الشرعیة، 2/67) در بخش مطالعات سیاسی و تعیین كارگزاران به صورت مكرر به كار می‌برد و رعایت گزینش برتر را در تمام سطوح حكومتی الزامی می‌نماید.

شهید سخنانش را در این باب با این سؤال آغاز می‌كند:

«هل یجوز تولیة المفضول مع وجود الافضل؟» (الدروس الشرعیة، 2/70)

«آیا رواست كه با وجود برتر و بافضیلت‌تر، سرپرستی به كسی واگذار شود كه در فضیلت رتبه پایین‌تر را دارد؟»

در جواب، با اشاره به ضرورت پیشگیری از خطر ناشی از عدم رعایت اصلح گزینی در عرصه سیاست و تذكر اینكه قرآن جوابش منفی است، می‌گوید:

«گروهی جواب مثبت می‌دهند، جز در مورد امامت عظمی و رهبری كه در رأس قدرت قرار دارد؛ زیرا آنچه در اثر كاستی فضیلت رهبر از دست می‌رود، راهی برای جبران ندارد، ولی در مورد قاضی، نظارت امام جبران‌كننده است. كار درست این است كه به قصد پیشگیری اساسی از اشتباه، برترگزینی را یك اصل فراگیر بدانیم؛ زیرا علاوه بر برخورد ریشه‌ای با اشتباه و خطای والی، این آیه قرآن نیز سرپرستی غیراصلح را ناروا می‌داند.» (همان)

مراد شهید از «این آیة قرآن نیز سرپرستی غیراصلح را ناروا می‌داند»، آیه زیر است (العاملی،10/5) كه به صورت فراگیر فرمانبری را مشروط به برترگزینی می‌داند:

(أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمْ مَنْ لا یَهِدِّی إِلا أَنْ یُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَیْفَ تَحْكُمُونَ) (یونس/35)

«آیا كسی که به حق راه می‌نماید، سزاوارتر است كه پیروی شود یا آن كس كه خود راه نیابد مگر آنكه او را راه نمایند؟ پس شما را چه شده؟! چگونه داوری می‌كنید؟!»

شهید جهت استحكام هر چه بیشتر اصل سرپرستی اصلح و افضل، از آن به عنوان مبنای تبعیت از اهل بیت و پذیرش سرپرستی آنها سود می‌برد (ذكری الشیعه، 1/54 و56) و بر این باور است كه آیات ذیل به ترتیب گواهی بر عصمت، با فضیلت‌تر بودن و لزوم همراهی با خاندان پیامبر می‌باشند:

(إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا)(احزاب/33)

«خداوند خواسته است كه پلیدی را از شما خاندان ببرد و شما را به طور كامل پاك سازد.»

(فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ) (آل‌عمران/61)

«پس بگو: بیایید تا فرزندانمان را و فرزندانتان را و زنانمان و زنانتان را و خودمان و خودتان را بخوانیم.»

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ) (توبه/119)

«ای كسانی كه ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه كنید و با راستگویان باشید.»

خلاصه سخن شهید این است كه آیه اول و دوم همراه روایات متواتر، عصمت و بی‌مانندی خاندان پیامبر را مورد تأكید قرار می‌دهد و آیه سوم می‌گوید همراهی با غیرمعصوم واجب نمی‌باشد. بنابراین خاندان پیامبر در فضیلت همتا ندارند و نباید صاحبان فضیلت رها شده و از کسی که رتبه‌اش پایین‌تر است، تبعیت به عمل آید. (همان)

پس ملاك انتخاب رهبر و كارگزار در هر زمان، فرد یا افراد اصلح می‌باشد؛ در عصر حضور، معصومی از خاندان پیامبر سرپرستی را به عهده دارد و در عصر غیبت، بافضیلت‌ترین فقیهان برای رهبری و پست‌های مهم برگزیده شوند (الدروس الشرعیة، 2/67) و در هر دو صورت، برای سایر پست‌ها نیز باید برترین‌های جامعه انتخاب گردند. (القواعد و الفوائد، 1/406)


منبع: سایت معارف قرآن

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه