تبیان، دستیار زندگی
این چه علمى است كه طرف نفهمد غذایى كه جلوى او گذاشته اند حرام گوشت است یا حلال گوشت . این علم بدرد نمى خورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

این علم  به  درد نمی خورد

این علم  بدرد نمیخورد

پیشرفت در برزخ

یكى از شاگردان حضرت آیت الله بهاالدینى كه فردى مقید به درس و مطالعه و انسانى متقى بود اما استعداد خوبى نداشت از دار دنیا رفت روزى ما شاگردان آقا در محضر ایشان بودیم و صحبت از آن شاگرد بى استعداد شد ایشان ناگاه فرمود: فلانى در برزخ چنان رشد علمى كرده ، و حرفهایى مى زدند كه اگر در حیاتش براى او گفته مى شد نمى فهمید. درباره موضوعى درباب طهارت با ما صحبت كرد و نظر ما را تغییر داد.

یك چشم زدن غافل از آن ماه مباشید            شاید كه نگاهى كند آگاه نباشید

عذاب صاحب قبر

روزى با حاج آقا بهاء الدینى (ره) به قبرستان رفتیم و بر خلاف همیشه كه زود فاتحه اى مى خواندند و حركت مى كردند این بار نشستند كنار یكى از قبرها، در برگشتن از آقا سوال كردیم كه چرا نشستند؟ ایشان فرمودند: صاحب قبر در عذاب سختى بود، گفتم شاید تخفیفى براى او حاصل شود كه البته بى تاءثیر نبود.

این جا تن ضعیف و دل خسته مى خرند            بازار خود فروشى از آن سوى دیگر است

بوى كباب

آیت الله بهاء الدینى مى فرمودند: یك وقتى ما را یك نفر دعوت كرد و كباب خوبى هم درست كرده بود و همه مشغول خوردن شده بودند.، اما من دیدم كباب بوى تعفن مى دهد به طورى كه از بوى تعفن آن گیج شده بودم و هر چه كردم ، دستم طرف غذا نمى رفت بعد معلوم شد كه آن آقا رفته ، از یكى از قصابها یك شقه گوسفند برداشته و بدون رضایت او آورده است . این چه علمى است كه توى قهوه خانه هاى بین راه گوشت كلاغ به او بدهند، بخورد و نفهمد؟ این چه علمى است كه طرف نفهمد غذایى كه جلوى او گذاشته اند حرام گوشت است یا حلال گوشت . این علم بدرد نمى خورد.

چیست توحید خدا، افروختن                   خود را پیش واحد سوختن

پول بى واسطه

روزى با عده اى از طلاب در منزل ایشان بودیم در روز عید غدیر، و مى دانستیم كه ایشان پول ندارند كه بعنوان عیدى به ما بدهند ولى یك مرتبه ایشان دست در جیب كرده و مقدارى پول در آوردند و به یكى از طلاب دادند و گفتند شما تقسیم كنید آن فرد بلند شد و به هر فردى 50 تومان داد و دقیقا پولها به اندازه افراد بود بعدا از ایشان پرسیدیم ، فرمودند: گاهى پولهایى مستقیما از حضرت رضا (علیه السلام) به دستمان مى رسد.

گر از دوست چشمت بر احسان اوست         تو در بند خویشى نه در بند دوست


کتاب داستانهای عارفانه

تهیه و تنظیم: محمد حسین امین-حوزه علمیه تبیان