تبیان، دستیار زندگی
تلاش های خستگی ناپذیر فقیهان سر انجام در اثر بی کفایتی افسران عثمانی و عدم تجربه و تجهیزات کافی نیروهای مردمی به ضعف گرائید و سرانجام در سال 1336 ق. عراق زیر چکمه ارتشیان بریتانیا قرار گرفت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روزهای تاریک

شعبان سرنوشت

مرثیه زودرس

شب های تسلیم

روزهای تاریک

تلاش های خستگی ناپذیر فقیهان سر انجام در اثر بی کفایتی افسران عثمانی و عدم تجربه و تجهیزات کافی نیروهای مردمی به ضعف گرائید و سرانجام در سال 1336 ق. عراق زیر چکمه ارتشیان بریتانیا قرار گرفت. مجاهدت های مجتهد سامراء در نیام خاموشی فرو رفت.بریتانیا که خاموشی هبت الدین را دلیل بر چشم پوشی وی از مبارزه می پنداشتند، برآن شدند تا به کشاندن او به صفوف انگلیسی جای پای خویش را در عراق استحکام بخشند. در این راستا فرماندار سیاسی کربلا در سال 1337 ه.ق از وی خواست تا با اختیارات کامل مقام قضاوت را بر عهده گیرد. فقیه بیدار که با دور اندیشی نقشه دشمنان را خوانده بود از پذیرش این مقام سرباز زد و به انجام مأموریت های پنهانی پرداخت و زمینه انقلابی بزرگ به رهبری آیت الله العظمی محمد تقی شیرازی را پدید آورد. دولت مردان بریتانیا در راستای فریب عراقی ها و جلب رأی مثبت آنها به حضور نیروهای انگلیسی در آن کشور تلاشی گسترده انجام داد و خود فروختگان پنهان و آشکار مردم را فریب داده و با خویش همراه می ساختند.

در آن فضای حیله و نیرنگ و نادانی مجتهد سامراء به همراه فرزند میرزا محمد تقی شیرازی و گروهی از مؤمنان انجمن مخفی"الجمعیة الوطنية الاسلامیة " را تشکیل داد. هدف این انجمن بیرون راندن اشغالگران و استقلال عراق بود، البته در این نقشه تنها نبودند و میرزای شیرازی دوم، مرجع بزرگ در این راستا فتوایی چنین صادر کرد:"لیس لاحد من المسلمین ان ینتخب و یختار غیر المسلم للامارة و السطلة علی المسلمین"

این فتوا اشغالگران را با ناکامی روبرو ساخت و بدین ترتیب اندیشه آزادی استقلال عراق فراگیر شد.

شعبان سرنوشت

نیمه شعبان سال 1338 ه.ق را باید در شمار روزهای سرنوشت ساز فقیه سامراء جای داد. بسیاری از معتمدان و سران عشایر و مؤمنان عراق برای زیارت مرجع بزرگ آیت الله العظمی محمد تقی شیرازی، بدان سرزمین روی آوردند.

شب هنگام، نشستی مخفی در خانه سید ابوالقاسم کاشانی، تشکیل شد و در این گردهمایی شماری زیاد از سران و معتمدان شهرها و... شرکت داشتند.

موضوع جلسه استقلال عراق بود، اختلاف حاضران بر سر اقدام مسلحانه، آنان را بر آن داشت تا پنج تن از حاضران را برگزیده و نزد مرجع بزرگ رفته و نظر ایشان را جویا شوند.پس از طرح سئوال مرجع بزرگ و شنیدن پاسخ نمایندگان آیت الله العظمی محمد تقی شیرازی فرمود: اگر هدفتان چنین است و اینگونه پیمان می بندید، پس خداوند یارتان باد.

شب بعد، بار دیگر شرکت کنندگان با هم پیمان بستند که به گونه ای صلح آمیز خواستار استقلال شده و در صورت عدم پذیرش از سوی انگلیسی ها انقلاب مسلحانه را به عنوان راه حل واپسین برگزینند.و سپس در کنار حرم امام حسین علیه السلام پیمان اخوت و همکاری بستند.

انگلیس که هرگز نمی توانست از منافع عراق چشم بپوشد، نه تنها در برابر تظاهرات مسالمت آمیز مردم تسلیم نشد بلکه بر خشونت خود افزود. در این هنگام، نخستین شراره های انقلاب با یورش عشایر منطقه "رمیشه" به نیروهای اشغالگر آغاز گردید.اما به علت عدم همکاری سایر عشایر از یک سو و خونریزی و عدم پذیرش آتش بس از سوی انگلیسی ها مرجع بزرگ کربلا فتوای مشهور خویش را مبنی بر حق مطالبه حقوق و روی آوردن به نیروی دفاعی در صورت عدم پذیرش خواسته آنان از سوی انگلیس صادر کرد و شعله های انقلاب یکباره سراسر عراق را فراگرفت و وظیفه فقیه بیدار سامراء را دشوارتر کرد.

مرثیه زودرس

آتش انقلاب روز به روز شعله ورتر می شد و همه چیز برای پیروزی مسلمانان عراق آماده می شد که حادثه ای نگران کننده آینده عراق را در پرده ای از ابهام فرو برد.چهار ماه پس از فتوای انقلاب، مرجع بزرگ و جهادگر کربلا به سرای جاودان شتافت. پس از این واقعه وظیفه سید هبت الدین به عنوان رکن اساسی شورای رهبری انقلاب استمرار قدرتمندانه جهاد بود. هر چند دانشور سامراء تلاش های فراوان کرد اما اندک اندک ابرهای اختلاف در آسمان عشایر پدید آمد و در نتیجه آثار ناتوانی در جبهه ها پدید آمد.

شب های تسلیم

در شرایطی که آثار ضعف در رزمندگان مؤمن اشکار می شد، سر پرسی کوکس نماینده جدید بریتانیا با تبلیغات فراوان رسانه هابه بغداد پای نهاد. عوامل انگلیس اعلام کردند که بریتانیا شرایط انقلابگران را پذیرفته و برای انجام سياستهاي نوين بريتانيا به بغداد گام نهاده است. البته این تبلیغات بیراه نبود و بریتانیا سعی داشت این بار در پشت صحنه سیاست عراق باشد. این گونه سیاست ها سبب افزایش اختلافات بین انقلابگران شد. پس از سقوط طویریج به دست نیروهای انگلیس، گروهی از کربلائیان به رهبری فخری کمونه در صدد تسلیم شهر به اشغالگران بر آمدند و تسلط بر پایگاه شورای رهبری انقلاب نمایندگانی برای اعلام تسلیم به طویریج اعزام کردند. فرمانده نیروی بریتانیا در طویریج به نمایندگان گفت، باید به بغداد رفته و با کوکس دیدار کنند. که نتیجه آن دیدار تسلیم و پذیرفتن شروط کوکس گردید. بدین ترتیب فقیه سامراء در بند اشغالگران بریتانیا در آمد و به زندان حله برده شد.


منبع:کتاب سید هبت الدین شهرستانی

تهیه: گروه حوزه علمیه