بررسی ده هزار روایت در اثبات امامت اهلبیت (علیه السلام)
نزدیك به ده هزار روایت از طریق شیعه و سنّى درباره امامت دوازده نفر از اهل بیت پیامبر گرامى (صلی الله علیه و آله و سلم)، نقل شده كه این روایات در كتابهاى معتبر اهل تشیّع و اهل سنّت موجود است.
آیتالله العظمی مظاهری در پاسخ به سئوالی پیرامون اثبات ولایت اهلبیت (علیه السلام) با ذکر نمونههایی این روایات را دستهبندی کردهاندکه به مناسبت روز «انقلاب اسلامی، قرآن، عترت و انتظار فرج» تقدیم خوانندگان ارجمند میشود.
نزدیك به ده هزار روایت از طریق شیعه و سنّى درباره امامت دوازده نفر از اهل بیت پیامبر گرامى (صلی الله علیه و آله و سلم)، نقل شده كه این روایات در كتابهاى معتبر اهل تشیّع و اهل سنّت موجود است. این روایات بر سه گونه تقسیم مىشود:
الف)
روایاتى كه به طور فشرده دلالت بر مدّعاى شیعه دارد، مانند روایت «ثقلین» و روایت «سفینه» و روایت «ائمّه اثنى عشر»:
1) روایت ثقلین: «قال رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): اِنّى تارِكٌ فیكُمُ الثِّقْلَیْنِ كِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتى اَهْلَ بَیْتى وَ اِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَىَّ الْحَوضَ ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا». (1)؛ «به درستى كه من در بین شما دو چیز گرانبها مىگذارم قرآن و اهل بیتم، و آن دو از یكدیگر جدا نمىشوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند، تا زمانى كه به این دو تمسّك كنید گمراه نمىشوید».
2) روایت سفینه: «قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): مَثَلُ اَهْلِ بَیْتى فیكُمْ كَمَثَلِ سَفینَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَها نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرَقَ». (2)؛ «اهل بیت من در بین شما مانند كشتى نوح است، هر كس سوار آن شد نجات یافت و هر كس از آن تخلّف كرد غرق شد».
3) روایت ائمّه اثنى عشر:«قالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): لا یَزالُ الدّینُ قائِماً حَتّى تَقُومُ السَّاعَةُ وَ یَكُونُ عَلَیْكُمْ اِثْنى عَشَرَ خَلیفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ»(3)؛ «تا روز قیامت، دین اسلام پایدار است و دوازده جانشین براى شما هست كه همه آنها از قریش هستند».
روایت اخیر همچنین با الفاظ دیگرى ولى با همین محتوا، به طور متواتر در كتابهاى معتبر اهل تشیّع و اهل سنّت از رسول گرامى (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است، مانند:
«یَكُونُ بَعْدى اِثْنا عَشَرَ خَلیفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ».(4)؛ «بعد از من دوازده نفر جانشین مىباشند كه همگى از قریش هستند».
«اَلْاَئِمَّةُ بَعْدى اِثْنا عَشَرَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ».(5)؛ «امامان بعد از من دوازده نفرند كه همگى از قرش هستند».
«لا یَزالُ هذَا الدّینُ عَزیزاً مَنیعاً اِلى اِثْنى عَشَرَ خَلیفَة».(6)؛ «پیوسته این دین غالب و محفوظ است تا زمانى كه دوازده نفر جانشین باشند».
تواتر این روایات از جهت محتواى آن بوده و به تواتر، معنوى گفته مىشود، ولى روایات «ثقلین» و «سفینه» داراى تواتر لفظىاند.مؤلّف كتاب ارجمند »عبقات الانوار«، روایت ثقلین را با صدها سند معتبر از عالمان شیعى و سنّى نقل كرده و تنها یكصد و هشتاد و هفت سند در خصوص این روایت از علمای اهل سنّت را در طى دو جلد بیان كرده است.
ب)
روایاتى كه مقصود را رساتر و گویاتر از روایات دسته اوّل بیان كرده است، این روایات نیز به تواتر معنوى از پیامبر گرامى (صلی الله علیه و آله و سلم) در كتابهاى معتبر شیعه و سنّى نقل شده است. ار باب نمونه دو روایت را در ذیل مىآوریم:
1) «قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): یا حُسَیْنُ اَنْتَ الْاِمامُ، اِبْنُ اِلْاِمامِ، اَخُو الْاِمامِ، تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِكَ اَئِمَّةٌ اَبْرارٌ»(7)؛ «اى حسین تو امام، فرزند امام، برادر امام هستى، نه نفر امام نیز از فرزندان تو هستند».
یا هنگامى كه از پیامبر در مورد جانشینان آن حضرت سؤال شد، فرمود:
2) «عَلِىٌّ اَخى وَ وَزیرى وَ وَصیّى وَ وارِثى وَ خَلیفَتى فى اُمَّتى وَ وَلِىُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدى، وَ اَحَدَ عَشَرَ اِماماً مِنْ وُلْدِهِ، اَلْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ واحِدٌ بَعْدَ واحِدٍ، اَلْقُرانُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرانِ لا یُفارِقُونَهُ حَتّى یَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوضَ»(8)؛ «على برادر و یاور و وصىّ و وارث و جانشین من در امّت من است او و یاده نفر از فرزندانش ولىّ و سرپرست هر مؤمنى بعد از من هستند، حسن و سپس حسین، سپس نه نفر از فرزندان حسین یكى پس از دیگرى جانشین من هستند قرآن با ایشان است و ایشان با قرآن هستند، ایشان قرآن را رها نمىكنند تا همگى در حوض كوثر بر من وارد شوند».
ج)
روایاتى كه روشن و بدون ابهام، امامان را تعیین مىكند و نام آنان را یكى پس از دیگرى به وضوح بر مىشمارد. این روایات نیز به تواتر معنوى در كتابهاى شیعه و سنّى نقل شده است. مانند سه روایت ذیل:
1) «قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فى تَفْسیرِ «اُولِى الْاَمْرِ» فى قَولِهِ تَعالى «یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اَطیعُوا اللَّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الْاَمْرِ مِنْكُمْ« اِذا سَأَلَ جابِرُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ الْاَنْصارى عَنْهُمْ: هُمْ خُلَفائى یا جابِر وَ اَئِمَّةُ الْمُسْلِمینَ بَعْدى اَوَّلُهُمْ عَلِىُ بْنُ اَبیطالِب ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلىٍّ الْمَعْرُوفُ فِى التَوراةِ بِالْباقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ یا جابِر فَاِذا لَقیتَهُ فَاقْرَأْهُ مِنّى السَّلام ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِىُّ بْنُ مُوسى ثُمَّ مُحَمَّدٌ بْنُ عَلىٍّ ثُمَّ عَلِىُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلىٍّ ثُمَّ سَمیّى وَ كَنیّى حُجَّةُ اللَّهِ فى اَرْضِه وَ بَقِیَّتُهُ فى عِبادِهِ اِبْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، ذاكَ الَّذى یَفْتَحُ اللَّهُ - تَعالى ذِكْرُهُ - عَلى یَدَیْهِ مَشارِقَ الْاَرْضِ وَ مَغارِبَها، ذاكَ الَّذى یَغیبُ عَنْ شیعَتِه وَ اَولِیائِه غَیْبَةً لا یَثْبُتُ فیها عَلَى الْقَولِ بِاِمامَتِهِ اِلّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْایمانِ»(9)؛ «پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره »اولى الامر« در پاسخ به سؤال جابربن عبداللَّه انصارى كه سؤال كرد اولى الامر چه كسانى هستند، فرمود: آنها جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند، اوّل آنها على بن ابیطالب، سپس حسن، سپس حسین، سپس على بن حسین، سپس محمّد بن على كه در تورات به باقر معروف است و اى جابر تو او را درك مىكنى، هنگامى كه او را ملاقات كردى سلام مرا به او برسان، سپس جعفر بن محمّد صادق، سپس موسى بن جعفر، سپس على بن موسى، سپس محمّد بن على، سپس على بن محمد، سپس حسن بن على، سپس هم نام و كنیهام حجّت خدا در زمین و ذخیره خدا در بین بندگان خدا، فرزند حسن بن على، اوست كسى كه خدا شرق و غرب زمین را به دست او فتح مىكند، اوست كسى كه از شیعیان و دوستانش غایب مىشود، غایب شدنى كه بر امامتش ثابت نمىماند، مگر كسى كه خداوند قلب او را با ایمان امتحان كرده باشد.»
2) «قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لِعَلىٍّ (علیه السلام) فى تَفْسیرِ آیَةِ التَّطْهیرِ: یا عَلِىُّ هذِهِ الْایَةُ نَزَلَتْ فیكَ وَ فى سِبْطَىْ وَ الْاَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِكَ، فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللَّهِ، وَ كَمِ الْاَئِمَّةُ بَعْدَكَ، قالَ: اَنْتَ یا عَلِىٌّ ثُمَّ اِبْناكَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ بَعْدَ الْحُسَیْنِ عَلِىٌّ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ عَلِىٍّ مُحَمَّدٌ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍّ جَعْفَرٌ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ جَعْفَرٍ مُوسى اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ مُوسى عَلِىٌّ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ عَلِىٍّ مُحَمَّدٌ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِىٌّ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ عَلِىٍّ اَلْحَسَنُ اِبْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ، هكَذا اَسْمائُهُمْ مَكْتُوبَةٌ عَلى ساقِ الْعَرْشِ، فَسَأَلْتُ اللَّهَ تَعالى عَنْ ذلِكَ، فَقالَ: یا مُحَمَّد هذهِ الْاَئِمَّةُ بَعْدَكَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ، وَ اَعْدائُهُمْ مَلْعُونُونَ»(10)؛ «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره آیه تطهیر به حضرت على (علیه السلام) فرمود: اى على این آیه درباره تو و دو فرزندم و امامان از نسل تو نازل شده است، (حضرت على (علیه السلام) مىفرماید:) عرض كردم: اى پیامبر خدا، چند نفر امام بعد از شما هستند؟ فرمود: اى على، تو سپس دو فرزندت حسن و حسین و بعد از حسین فرزندش على، و بعد از على فرزندش محمّد و بعد از محمّد فرزندش جعفر و بعد از جعفر فرزندش موسى و بعد از موسى فرزندش على و بعد از على فرزندش محمّد و بعد از محمّد فرزندش على و بعد از على فرزندش حسن و حجّت فرزند حسن، اینگونه نامهاى ایشان بر ساق عرش نوشته بود، از خدا درباره این نامها سؤال كردم، خداوند فرمود: اى محمّد اینها امامان بعد از تو هستند، پاك و معصومند و دشمنان آنها ملعون هستند.»
3) «قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لِلْحُسَیْنِ (علیه السلام) : یَخْرُجُ مِنْ صُلْبِكَ تِسْعَةٌ مِنْ اَئِمَّةٍ مِنْهُمْ مَهْدِىُّ هذِهِ الْاُمَّة، فَاِذَا اسْتُشْهِدَ اَبُوكَ فَاْلحَسَنُ بَعْدَهُ، فَاِذا سُمَّ الْحَسَنُ فَاَنْتَ، فَاِذا اسْتُشْهِدْتَ فَعَلِىٌّ اِبْنُكَ، فَاِذا مَضى عَلِىٌّ فَمُحَمَّدٌ اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى مُحَمَّدٌ فَجَعْفَرٌ اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى جَعْفَرٌ فَمُوسى اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى مُوسى فَعَلِىٌّ اِبْنُهُ فَاِذا مَضى عَلِىٌّ فَمُحَمَّدٌ اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى مُحَمَّدٌ فَعَلِىٌّ اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى عَلِىٌّ فَالْحَسَنُ اِبْنُهُ، ثُمَّ الْحُجَّةُ بَعْدَ الْحَسَنِ، یَمْلَأُ الْاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوراً»(11)؛ «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به امام حسین (علیه السلام) فرمود: از نسل تو نه امام هستند كه »مهدى« این امّت نیز از ایشان است، هنگامى كه پدرت شهید شد حسن، و هنگامى كه حسن مسموم شد تو و بعد از شهادت تو فرزندت على، و هنگامى كه على از دنیا رفت فرزندش محمّد، و هنگامى كه محمّد از دنیا رفت فرزندش جعفر، و هنگامى كه جعفر از دنیا رفت فرزندش موسى، و هنگامى كه موسى از دنیا رفت فرزندش على، و هنگامى كه على از دنیا رفت فرزندش محمد، و هنگامى كه محمّد از دنیا رفت فرزندش على، و هنگامى كه على از دنیا رفت فرزندش حسن، و سپس حجّت زمین را از عدل پر مىكند همانگونه كه از ظلم پر شده است».
پی نوشت ها:
(1) بحار الانوار، ج 35، ص 184، باب 4، ح 2.
(2) بحار الانوار، ج 23، ص 123، باب 7، ح 48.
(3) بحار الانوار، ج 36، ص 239، باب 41، ح 38.
(4) بحار الانوار، ج 36، ص 268، باب 41، ح 88.
(5) بحار الانوار، ج 36، ص 282، باب 41، ح 103.
(6) بحار الانوار، ج 36، ص 266، باب 41، ح 87
(7) بحار الانوار، ج 36، ص 291، باب 41، ح 116
(8) بحار الانوار، ج 33، ص 148، باب 16، ح 421
(9) بحار الانوار، ج 36، ص 249، باب 41، ح 67
(10) بحار الانوار، ج 36، ص 336، باب 41، ح 199
(11) بحار الانوار، ج 36، ص 306، باب 41، ح 145
منبع: حوزه نیوز