تبیان، دستیار زندگی
آنچه باعث بقای اسلام و جامعه اسلامی از نظر نوعی است تولید علم و نظریه پردازی است.انسان با نفس زنده است و شریان حیاتی ملت ها با سخنی است که برای گفتن دارند.همان طور که انسان بی سخن با مردگان تفاوت ندارد ملت بی نظر و ساکت نیز همچون مرده ای بی اثر و فاقد ثمر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تمدن اسلامی در مسیر بازسازی
تمدن اسلامی

آنچه باعث بقای اسلام و جامعه اسلامی از نظر نوعی است تولید علم و نظریه پردازی است.انسان با نفس زنده است و شریان حیاتی ملت ها با سخنی است که برای گفتن دارند.همان طور که انسان بی سخن با مردگان تفاوت ندارد ملت بی نظر و ساکت نیز همچون مرده ای بی اثر و فاقد ثمر است.باید سخن گفت تا بتوان زنده ماند و ارزش سخن به علمی است که در دل آن پنهان است ..

باید بی تعارف پذیرفت که تمدن اسلام و آنچه به عنوان میراث پیشینیان مایه افتخار است امروزاگر تنها بر صفحه کتب باقی ماند جای افتخار ندارد چرا که اهمال مسلمانان در نگاهداشت چنین سرمایه ای مایه افسوس و ندامت است.ابن سینا مکتبی پر افتخار ساخت و میراث یونان را با قرائتی صحیح و محکم به نام جهان اسلام ثبت کردو رئیس المشائین نام گرفت.پس از او سهروردی مکتب اشراق را بنیان نهاد و از مایه های فلسفه و عرفان حکمای پیشین پارس نیز بهره گرفت و ملاصدرای شیرازی عقل و عرفان را در هم آمیخت و حکمت متعالیه را از بطن آن آفرید .مکاتبی که از لحاظ روش و محتوا با یکدیگر تفاوت داشته و سیر صعودی خود را در ایجاد تمدن فکری و فلسفی اسلام در ایران دنبال می گردند اما چه جای مباهات وقتی تمدن فکری اسلام سالهاست دچار فترت و رخوت شده و به خود نمی آید.انگار گرد مرده ای بر خاک این تمدن پاشیده اند که دست بر زانو حلقه کرده بر نمی خیزد.

وقتی به سرنوشت فکر و اندیشه این مرز و بوم می اندیشم اشک از گونه هایم سرازیر می شود و قلبم حتی حوصله تپیدن ندارد.باید برخاست، تنی از گرد و غبار عمری نشستن و حسرت خوردن تکانید و دست به کار شد.تمدن اسلام با فکر زنده است و سخن . باید اندیشید و عاقلانه سخن گفت.آنقدر عاقلانه که عقلای عالم نشینند و گوش دهند به ملتی که حرف ها برای گفتن دارد.سال ها داشته و هنوز هم دارد.

جهان امروز حهان گفته و شنیده هاست و آنچه حکیمانه تر است بر دل می نشیند.ملتی را بیدار می کند و سرنوشت حکومتی را تغییر می دهد.علم باید پشتوانه قدرت باشد و قدرت نیز باید اصالت و حقانیت خود را در علم جست و جو کند.هوشیاران زیرک اندیشیدند و بر پایه های دانش حکومت خود را علم کردند.طوری که هر حرکت و تصمیمی از صلب دانشی بر خاسته و هر عزل و نصبی بر مدار معرفت و آگاهی می گردید.

تمدن اسلام نیاز به احیای مجدد و بازسازی دارد آنهم با اندیشه ای پاک و وطنی.نه بر مدار آنچه دیگران اندیشیده اند و طبق فرهنگ،دین و رسوم خویش بافته اند بلکه بر مدار نیاز ها و کاستی هایی که که در ذات سیاست و داشته های این مرز و بوم احساس می شود.

تمدن اسلامی باید مسیر خود را پیدا گرده و از همان جا که رو به ویرانی گذاشت آباد گردد

باز سازی از نقطه ای آغاز می شود که ویران است پس باید به دنبال نقاط انحراف یافته و آسیب دیده گشت.باید به دنبال علت فترت و رکود در تولید علم و پیدایش مکاتب علمی و فکری گشت تا با ترمیم نقاط آسیب پذیر و زلزله خیز پایه هایی تازه برای صعود و باز سازی تمدن  ساخت.

ادامه دارد


معصومه اسماعیلی گروه حوزه علمیه