تبیان، دستیار زندگی
حب دنیا از منظر علما
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حتی عالمان ربانی هم در امان نیستند

حب دنیا

بسم الله الرحمن الرحیم

حب دنیا که در برخی روایات به عنوان «رأس کل خطیئة» معرفی شده است مظاهر گوناگونی دارد. هر کس با توجه به شرایط شخصی و اجتماعی که با آن مواجه است ممکن است گرفتار دنیا باشد.

یکی از سختترین مظاهر حب دنیا، حب جاه و مقام است. ممکن است کسی از خیلی لذایذ بگذرد؛ به گمان خودش زاهدانه زندگی کند؛ حتی در ظاهر، زندگی خودش را در راه امر مهمی چون ترویج دین خدا صرف کند؛ اما در مقابل مقام دوستی و حب جاه، کم بیاورد.

انگیزههای باطنی، بسیار حساس و ظریفاند. در ظاهر میبینی اعمال خیر و صالح از انسان صادر میشود، اما در باطن ممکن است، اخلاصی در کار نباشد و عواملی مانند همین لذت مقام خواهی انگیزه بسیاری از این اعمال بوده است. اما دیگران که از دل ما خبر ندارند، تعریف و تمجید کنند و حتی دور ما جمع شوند.

گاهی با عنایت الهی ممکن است انسان متوجه شود که کاری که انجام میدهد، خالص برای خدا نیست و باید خود را اصلاح کند.

داستان اول: مراتب حب جاه

از فرمایشهای مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ـ رحمة الله علیه ـ این بود که فرمودند:

«در مجلس استادم جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی مذاکره حب جاه شد.

من عرض کردم: بحمدالله من حب جاه ندارم!؟

[ آخوند همدانی] رو کرد به مرحوم حاج شیخ کاظم و فرمود:

ببین میرزا جواد چه می گوید؟!

این مطلب گذشت تا موقعی که عده ای از ملکی های تبریز آمدند به زیارت کربلا، بر من ظاهر شد که معاشرتم با آنها همه ناشی از حب جاه است!» (2)

...بر من ظاهر شد که معاشرتم با آنها همه ناشی از حب جاه است!

داستان دوم: مخالفت با هوای نفس

در یکی از سالها که عید فطر با روز جمعه مصادف شده بود، روحانیون اصفهان و بعضی از تجار و افراد سرشناس شهر پیشنهاد دادند که نماز عید آن سال را «علامه درچهای» بخوانند.

پیرو این تصمیم ائمه جماعات سراسر شهر حتی بعضی از روستاهای نزدیک اطراف اصفهان به هیمن جهت، نماز عید فطر در محل و مسجد خود را تعطیل کرده، همه را به نماز عید فطر در میدان امام  (شاه سابق) به امامت علامه سیدمحمدباقر درچه ای فراخواندند.

آن روز چند نفر برای ورود علامه به میدان شاه و اقامه نماز عید به « درچه» رفته و روز جمعه همراه با علامه به شهر آمدند.

در میدان نقش جهان (امام) صف های جماعت با هزاران نفر مرتب و بسته شد، مکبرهای متعدد در گوشه و کنار میدان گمارند تا قنوت نماز عید و تکبیرها به گوش همگان برسد.مکبرها روی چهارپایه ایستاده و منتظر ورود علامه بودند تا نماز عید با شکوه هر چه تمام تر به امامت علامه خوانده شود.

هزاران نفر زن و مرد به محض ورود علامه به میدان همه از جای برخاستند و صلوات سردادند.موجی عجیب و ازدحامی کم سابقه در میدان به راه افتاده بود.صلوات های پی در پی، با صدای رسا،  شور عجیبی به پا کرده بود.

علامه پیش تر آمدند و برای رفتن به جایگاه نماز و محراب جماعت به وسیله چند نفر هدایت می شدند.

در بحبوحه این شرایط خاص، ناگاه دیدم علامه راه را از مسیر محراب نماز منحرف کرد و با سرعت به طرف، یکی از کوچه های دیگر جنب میدان به راه افتاد.سر را به زیر انداخته بود و خیلی تند می رفت.

ارادتمندان از جمله من تعجب کردیم که آقا کجا میرود و چرا به جایگاه نماز نمی رود.با خود فکر کردیم لابد می خواهد تجدید وضو کند.

یک لحظه چیزی در خود احساس کردم که دیدم صلاح نیست من نماز بخوانم؛ رفتم تا از آن حالت خارج شودم و نفسم را بکوبم.

او را به خانه یکی از ارادتمندان آقا و دوستان خودمان که در آن نزدیکی بود هدایت کردیم.آقا داخل منزل شدند.

هرچه صبر کردیم آقا نیامد.

حدود یک ربع گذشت.به داخل منزل رفتیم و عرضه داشتیم آقا چرا نشسته اید، هزاران نفر منتظر نمازند و وقت دارد می گذرد، آقا فرمودند:

آن همه روحانی در صفوف مقدم نشسته بودند؛ به یکی از آنان بگویید نماز را اقامه کند.عرضه داشتیم که آقا مردم به امید شما آمده اند و می خواهند این نماز را با شما بخوانند؛ نماز مساجد به خاطر شما تعطیل شده؛ روستاییان به خاطر شما از مسافت های دور آمده اند؛ علمای شهر، روحانیون و طلاب به خاطر شما حضور پیدا کرده اند.

علامه ساکت نشسته بودو به سخنان گوناگون گوش می داد.وقتی سخن به صورت اعتراض بیان شد، علامه سر را بالا کرد و دوباره فرمود:

من نمی آیم، به یکی از آقاین بگویید نماز عید را بخواند. حاضرین سماجت می کردند که علت خودداری از نماز را بفهمند، که علامه با لحن تند فرمودند: وقتی کوچه های پشت مسجد شاه را طی کردم و وارد میدان شدم و چشمم به آن جمعیت کم نظیر افتاد، یک لحظه چیزی در خود احساس کردم که دیدم صلاح نیست من نماز بخوانم؛ رفتم تا از آن حالت خارج شودم و نفسم را بکوبم. (2)

پی نوشت ها:

(1) کناب طبیب دلها

(2) کتاب قصه های خواندی از چهره ای ماندنی


رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان