آقا طلبه چند نفر را آدم کردی
گفتارهایی از معلم اخلاق آیةاللّه احمدى میانجى قدسسره
منقول است: یک نفر به آقاشیخ عباس قمى گفت: آقا، امسال به تبلیغ رفتم، چنین و چنان کردم، مردم جمع شدند و منبرم گرفت.... آنجناب فرمود: «چند نفر را توانستى اصلاح کنى؟»
عبرت از سرنوشت پیشینیان
حضرت على علیهالسلام در نهجالبلاغه مىفرمایند: «واعلموا عباداللّه أنکم و ما انتم فیه من هذه الدنیا على سبیل من قد مضى قبلکم ممن کان اطول منکم اعمارا و اعمر دیارا و ابعد آثارا» نهجالبلاغه/خطبه 226؛
حضرت مىفرمایند: شما در حال پیمودن همان راهى هستید که گذشتگان و انسانهاى قبل از شما رفتهاند؛ شما همان نعمتهایى مثل جوانى و ریاست را دارید که آنها داشتند، ولى بدانید که گذشتگان نسبت به شما صاحب امتیازاتى بودند:
«ممن کان اطول منک اعمارا»؛ مدت حیات آنها در دنیا بیشتر از شما بود؛
«و اعمر دیارا وابعد آثارا»؛ خانههایشان از خانههاى شما آبادتر و محکمتر بود.
حالا آنها با آن قدرت و شوکت، با آن تمدن و مکنت و با آن عمرهاى طولانى چه شدند؟ به کجا رفتند؟
امیرالمؤمنین علیهالسلام مىفرمایند: «اصبحت اصواتهم هامدة و ریاحهم راکدة و اجسادهم بالیة و دیارهم خالیة وآثارهم عافیة»؛ الآن صداهایشان خاموش شده، دیگر قدرت آنها از بین رفته، جسدهایشان پوسیده، خانههایشان خالى شده و از بین رفته است. آن قبلىها این طور شدند، پس شما مگر به سرنوشتى غیر از آن مبتلا مىشوید؟
توجه به این مطلب ضرورى است که مراد حضرت از این فرمایشات، این نیست که ما فعالیت نکنیم و تنبل باشیم، چون بعضىها تنبلى را امرى مقدس معنا مىکنند؛ در حالىکه ما در اسلام چنین زهدى نداریم.
رسول اکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم و حضرت امیرالمؤمنین على علیهالسلام شب و روز کار و فعالیت مىکردند.
مراد این است که دنیا را هدف قرار ندهیم، اینجا را خانه ماندنى قرار ندهیم، بلکه تمام وسایل دنیا را گذرگاه آخرت بدانیم؛ مثل یک کاروانسرایى بدانیم که یک روزى مىمانیم و مىرویم.
درسخواندمان، ریاستمان باید همینطور باشد. مراد حضرت على علیهالسلام از این کلام که شما هم، راه آنها را مىروید، این است که خیلى دل نبندید. دنیا ارزش این زرق و برق و خلاف و ناراحتىها را ندارد و بالاخره این پنج روز دنیا مىگذرد.
شما در این چند روز براى آن خانه همیشگى چیزى بیندوزید «فان خیرالزاد التقوى».
بعضىها تنبلى را امرى مقدس معنا مىکنند؛ در حالىکه ما در اسلام چنین زهدى نداریم. رسول اکرم و حضرت امیرالمؤمنین علیهما السلام شب و روز کار و فعالیت مىکردند. مراد این است که دنیا را هدف قرار ندهیم.
واقع مطلب این است که ما عوالم بعد از این زندگى را آنطور که باید در نظر بگیریم، نمىگیریم.
مرحوم «حاج میرزا ابوالفضل زاهدى» مىگفت: در این صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللّهعلیها دیدم که مردهاى را دفن مىکنند. چند زن بىحجاب هم بودند که داشتند مرده را دفن مىکردند. از آن طرف چند جوان هم محو تماشاى این خانمها بودند، و عجیب اینکه هر دو طایفه سر قبر بودند! نه آنها از مرده عبرت مىگرفتند و نه اینها. به قول مولا امیرالمؤمنین علیهالسلام: «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار».
انسان باید عبرت بگیرد و بیدار شود؛ بهخصوص ما که خودمان را راهنماى مردم مىدانیم و همین حرفها را براى مردم مىگوییم. به مردم مىگوییم زاهد باشید و اینقدر براى دنیا حریص نباشید، ولى خداى ناکرده خودمان مبتلا باشیم.
امام خمینى قدسسره اظهار کرده بودند: خدا نکند محراب برایمان دکان باشد، منبر براى ما دکان باشد.
منقول است: یک نفر به آقاشیخ عباس قمى گفت: «آقا، امسال به تبلیغ رفتم، چنین و چنان کردم، مردم جمع شدند و منبرم گرفت...» آنجناب فرمود: «چند نفر را توانستى اصلاح کنى؟»
مقصود جناب شیخعباس این بود که منبر وعظ، براى تبلیغ و تهذیب باشد، براى هدایت مردم باشد و فرد واعظ باید اخلاص داشته باشد و براى رضایت خدا حرف بزند؛ براى جلب نظر شنوندهها حرف نزند. بىمطالعه حرف نزند و چیزى را که نمىداند، مطرح نکند.
در قرآن آمده: «کبر مقتا عنداللّه ان تقولوا مالا تفعلون»؛ غضب الهى براى کسانى که به چیزى عمل نمىکنند، ولى آنرا براى دیگران بیان مىدارند، بزرگ و شدید است.
از تواضع و حسن خلق بگوید، ولى خودش نداشته باشد. به نظرم طبق آیه مذکور، کسى که چیزى را به مردم مىگوید و خودش عمل نکند، معصیت کرده است.
از خداوند استمداد مىجوییم که خودش ما را یارى فرماید و هدایت و عافیتش را قطع نکند! خودش به ما نور بدهد، و امیدواریم نیتمان خالص براى رضاى او باشد.
«والسلام علیکم ورحمةاللّه و برکاته
تنظیم: گروه حوزه علمیه تبیان