حوزه و چالش ها
بايد حوزهها تحقيقات علمي خود را در تمام زمينهها به داخل و خارج ارايه دهند و در صورت امكان، خريد و فروش علم بر شيوهي صحيح تبادل و تعامل رواج پيدا كند
چكيده :
رهبري صحيح و پوياي روحانيت، ضامن تداوم و سلامت انقلاب عظيم ايران اسلامي است كه براي تداوم خود نيازمند شناخت صحيح متوليان امور ديني از نظام بايستهي حوزه و آسيبها و كاستيهاي آن است. نوشتار حاضر كه نگارنده آن را در سالهاي نخستين پيروزي انقلاب اسلامي به رشتهي تحرير درآورده و در آن چالشها و كاستيهاي موجود حوزههاي علميه را بر شمرده و براي رفع بخشي از آن طرحهايي ارايه داده است كه اجراي آن سبب تغييرات بنيادي در نظام حوزهها ميگردد.
« نظام حوزههاي علميه »
تداوم و سلامت انقلاب اسلامي و نظام ديني كشور عظيم ايران در گرو رهبري صحيح و پوياي روحانيت است. رهبري، امري فردي نيست و فرد در صورتي ميتواند رهبري اين نظام مقدس را به عهده گيرد كه روحانيت در سطح جامعه موقعيت موفق رهبري را داشته باشد و روحانيت زماني ميتواند موقعيت رهبري خود را حفظ كند كه داراي محتوايي عميق و ژرف باشد و زمينههاي لازم را در جهت تحقق اين امر در خود به وجود آورد. چنين موقعيتي بهطور مطلوب با وضعيت نابسامان فعلي هرگز ممكن نميباشد و در دراز مدت دچار مشكل ميگردد. براي تحقق خارجي و هدايت عمومي و رهبري روحانيت و حوزهها در سطح جامعه و نظام به طور ملموس بايد حوزههاي علمي شيعه و روحانيت معظم شكل عيني و سيستم خارجي و مديريت كادري و كاربردي سالم و توانايي به خود بگيرد. امروزه، اين امر در سطح عموم جامعه و حوزهها به طور جدي وجود ندارد و تنها در لايهاي از ابهام و تبليغات سطحي نقش فرعي دارد. لازم است در حوزههاي علمي تغييرات بنيادي پيش آيد كه طرحي اجمالي در اين مجال براي حوزههاي اسلامي شيعه و رفع مشكلات آن پيشنهاد ميگردد و سعي بر آن است كه بدون هرگونه افراط و تفريطي جهت كاربردي داشته باشد.
1ـ ابتدا بايد تمامي عالمان و روحانيان كشور در سيستم دقيق كمّي و كيفي از صدر تا ذيل شناسه داشته باشند و مورد شناسايي آماري قرار گيرند و موقعيت آنها به طور مستند و مشخّص در سطح مملكت، كُد و شمارهي فردي و منطقهاي داشته باشد؛ بهطوري كه از هيچ فردي اهمال نشود؛ خواه عالي مرتبه باشد يا داني، موافق باشد يا مخالف، نه آن كه تنها شناسه از طريق دفاتر شهريه باشد و يا اگر فردي از آنها بميرد، اهل و عيال وي بايد به دنبال كارشان بروند و يا اگر فقر و مشكلات و پراكندگيها براي آنان پيش آيد و يا او را بكشند يا كشته شود كسي مسؤول نباشد و متأسفانه، امروزه اين گونه است.
2ـ بعد از شناسهي كمّي، بايد در فاز دوّم تمامي افراد حوزهها مورد شناسايي كيفي، موقعيت علمي و اخلاقي قرار گيرند و چهرههاي شاخص هر يك بر اساس سند علمي خاص خود مورد شناسه قرار گيرد و در كادر مديريت علمي نقش اساسي پيدا كنند. بايد اضافه بر جهات تبليغي، روحانيت، اين امر موقعيت فني به خود گيرد و حوزههاي علمي ـ تحقيقي و ديگر بخشهاي آن هر يك به طور كلي يا در جهت خاص خود كارها و افراد سيستم سالم و قانونمند پيدا كند و نبايد سن و سال و چربزباني يا جنجال و تبليغ و يا پول عامل اجراي اين گونه امور گردد.
3ـ چهرههاي علمي حوزهها بايد از پياده نظام حوزه و كميّتهاي معمولي جدا و يا دستكم مشخص شود و نظام علمي حوزه، آلوده به زمينههاي مادي نباشد؛ اگرچه بايد به نيازمنديها رسيدگي شود. امروزه، تمام اين امور به هم آميخته است تا جايي كه ممكن است در بخشي، نيازمنديها دردآور و در بخش ديگر تكاثر و تفويت در اوج ستمگري و اجحاف باشد.
4ـ براي تحقق حوزهاي نظاممند بايد قانون كه بر اساس عقايد و افكار فقهي شيعه باشد براي اصول كارها و كاربرد عملي آن تدوين شود كه در حكم قانون اساسي حوزههاي علمي شيعه باشد و در آن تمامي جهات ديني، عملي، اجرايي، مديريّت و كاربردي كردن نظام حوزوي پيشبيني شود و از آزادانديشيهاي بيمورد و سليقههاي دگم و خشك دور باشد و به تمامي بينظميهاي موجود خاتمه داده شود.
5ـ براي تحصيل و ارتقاي علميِ افراد بايد انگيزه ايجاد شود و علم بهطور كاربردي دنبال گردد و با رقابت و مسابقه ارتقا يابد و همچون تمام مراكز علمي مبادلهي علمي و زمينههاي فني داشته باشد و تحقيقات خود را به دنيا عرضه نمايد و با مبادله و تعامل زمينههاي تحقيقي را هرچه بيشتر تخصّصي نمايد.
6ـ با كمال تأسف، امروزه موقعيت علم و عالم در جامعهي ما روشن نيست و انگيزهاي براي تحصيل وجود ندارد؛ براي تحصيل علوم معنوي همچون ديگر رشتههاي عادي و دنيوي بايد انگيزه پيدا شود، اهداف عالمان محقق گردد و بهگونهاي شود كه علم، گذشته از زمينههاي معنوي، چهرههاي دنيوي نيز داشته باشد؛ خواه مادّي و مالي باشد يا غير مادي.
7ـ سيستم مالي حوزهها بايد موقعيت درستي به خود گيرد و از هرج و مرج فعلي بيرون آيد و فقر از ميان حوزويان ريشه كن شود؛ اگرچه نبايد عافيتطلبي جايگزين آن شود. نبايد ثروت و امكانات ديني، بدون حساب در اختيار افراد يا بيوت قرار گيرد و بيمحاسبه باشد و چنين محاسبهاي منافات با اطمينان به عالِم ندارد؛ اگرچه در بدنهي اجرايي اين مراكز اطمينان چنداني وجود ندارد. أخذ وجوهات بايد ملاك سالمي پيدا كند و گيرندهي آن مُعطي باشد و در سطحي كه از سراسر كشور و دنيا أخذ ميشود مُعطي نيز داشته باشد نه آن كه وجوهات از همهي دنيا به بيتي سرازير شود و در گوشهاي و توسط عدهاي، بيمورد هزينه شود و بسياري از آن در اختيار افراد غير مناسب و گدايان و يا زورگوها قرار گيرد.
8ـ لازم است موقعيتهاي علمي از تبليغي جدا شود و افراد آن نيز معلوم گردد و بخشهاي مجزّا و مشخصي به خود گيرد و محدودهي كاري و نوع تحصيل و زمان آن مشخص شود.
9ـ
چه با مسلمين اهل سنت و چه كفار و ديگران كه اين خود بهترين انگيزه براي رشد علمي و عقيدتي حوزه ميباشد و روحانيت بايد در زمينهي الگوسازي نسبت به تمامي بخشهاي مناسب خود پيشتاز باشد كه امروزه مشكل عمدهي نظام اسلامي عدم كارآيي لازم در اين زمينه است. روحانيت نتوانسته براي اوامر و نواهي و آموزههاي خود الگوسازي كند و تنها يك دسته كليّات خشك را مطرح ميكند كه گذشته از آن كه مورد شناسايي قرار نميگيرد، زمينهي كاربردي و اجرايي نيز ندارد.
10ـ بايد حوزهها در جهت كاربردي كردن علم پيش روند و كتاب و علم، موقعيت كاربردي داشته باشد و ثمرات تحصيل و زمان و مقدار آن به طور طبيعي مشخّص گردد.
11ـ حوزهها نبايد تنها به حقوق شرعي و سهم امام و سادات دلخوش باشند كه اين خود، فرهنگي مصرفي است. بايد حوزهها تحقيقات علمي خود را در تمام زمينهها به داخل و خارج ارايه دهند و در صورت امكان، خريد و فروش علم بر شيوهي صحيح تبادل و تعامل رواج پيدا كند و تبادل معلومات و امكانات علمي، بخش خاصي داشته باشد و در اين زمينه كارايي لازم تدارك شود و به طور عملي به دنيا اعلام شود كه ما مشكلات علمي در رشتههاي خود را ميپذيريم و توان لازم در جهت تحقيق و تدارك آن فراهم شود. عالمان ديني ميتوانند تحقيقاتي داشته باشند كه داراي ارزش مالي باشد و در دنيا مورد معامله و يا تبادل قرار گيرد و بسياري از حقايق الهي و بيانات مرموز سنت را كه جهات ارزشي دارد استخراج نمايند و در عرصهي جهاني به رقابت با ديگران برآيند.
12ـ تحقيقات حوزويان در سطحهاي متفاوت و براي همهي كشورها و سنين، الگوسازي و طراحي شود تا گذشته از تثبيت و تقويت رهبري و عينيّت حضور اجتماعي، انگيزه براي تحقيق و كسب منافع و سرمايه براي حوزهها فراهم گردد.
13ـ رابطهي حوزهها با دانشگاههاي كشور و جهان بايد رابطهاي علمي ـ تحقيقي باشد و بر اساس تعامل عمل شود و صرف برخوردهاي تبليغاتي و يا فيزيكي كارگشا نيست. آنان بايد در زمينهي تحقيقات با يكديگر همكاري و تبادل داشته باشند و حوزه و دانشگاه نيازمنديهاي خود را از قشر مقابل طلب كنند و از تداخل ميان رشتههاي دانشگاهي و حوزوي دوري شود. آنچه ذكر شد، پارهاي از طرح پيشنهادي بود و فراواني از مسايل به هنگام كاربردي شدن اين طرح، خود را ظاهر ميسازد كه چارهي آن در جاي خود خواهد آمد.
14ـ در اينجا پرسشي پيش ميآيد كه چه كساني بايد چنين امور سنگيني را پيگيري نمايند كه در پاسخ بايد گفت: طرح ما در اين زمينه چنين است:
بعد از اهتمام به نظاممند سازي و تدوين اساسنامهي قانوني در حوزه و كشور بايد در جهت شناخت شناسهي دوّم و شناسهي تحقيقي، كارآيي لازم مبذول گردد و با شناسهاي تحقيقي، دانشمندان هر رشته در رتبههاي يك، دو و سه به دست آيند و مورد تأييد مجمع قرار گيرند و مدارك علمي و رسمي به آنها داده شود.
شناسهي علمي بدينگونه ميباشد: ابتدا از ميان مشاهير علما و مقبولان موجود، مجمعي تشكيل ميشود و پس از آن، افراد گزينش شده از خود دفاع كنند و پاسخگوي دعاوي خود ميگردند و سپس ديگر مدعيان از خود دفاع معقول مينمايند و در نهايت، افرادي كه شايستگيهاي علمي را دارند عهدهدار مجمع ميشوند و سن و سال و يا شهرت تنها در ابتدا و به ضرورت استفاده شود و ملاك اصلي، كلّي و دايمي نباشد.
15ـ تمامي آنچه بيان شد، زمينههاي علمي ـ تبليغي نظام روحانيت بود و بايد در جهت عقايد شيعه و تصحيح آن و همچنين اخلاق مقبول شيعه و تخلّق به آن و يا لوازم اجتماعي و سياسي، تحقيق و پژوهشهاي لازم به عمل آيد و تمامي در سه جهت متمايز اعتقادات، علوم و فنآوري و تهذيب اخلاق و عمل صالح چهرهي خاص خود را بازيابد.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی آیت الله نکونام تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان