یک مطهر آسمانی
قسمت اول و دوم را حتما ملاحظه کنید
پرداخت وجوهات شرعی ، عامل تطهیر مومنان
شاکر باشید مکتبی داریم که طهارت و آلودگی را تبیین میکند از یک سو، مطهر و شستشو کننده را معرفی میکند از سوی دیگر. به پیغمبر فرمود به مردم بگو بودجهای که شما به بیت المال واریز میکنید مال شما نیست مال دین است اولاً ، مادامی که مال مکتب در مال شماست شما نجس و آلودهاید ثانیاً، اگر خواستید پاک بشوید باید مال مکتب را به بیت المال برسانید ثالثاً، و خود مستقل نیستید یک کسی باید شما را شستشو کند رابعاً؛ این چهار نکته را از کریمه سوره توبه استنباط کنید فرمود: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها﴾[۲۱] صدقه واجب هم بر انفال و فیء و خمس اطلاق میشود هم بر زکات. در بخشهای قابل توجهی خمس زیر مجموعه زکات قرار دارد و جزء صدقه واجبه است، تعبیر نمکین شیخ طوسی (رضوان الله علیه) این است فرمود: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً﴾ که این ﴿تُطَهِّرُهُمْ﴾ جواب امر نیست این ﴿تُطَهِّرُهُمْ﴾ جملهاش در محل نصب است تا صفت صدقه باشد یعنی ﴿خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً﴾ مطهرةً از مال اینها صدقهای را بگیر که اینها را پاک کند یک وقت کسی زمینی میاندیشد میگوید بیت المال برای تأمین فقر نیازمندان است، یک وقت آسمانی میاندیشد میگوید بیت المال برای تطهیر جامعه است. یک وقت کسی نکاح را برای اعمال غریزه مینگرد میگوید نکاح کنید تا به غریزه پاسخ صحیح بدهید، یک وقت نکاح را با چشم ملکوت مینگرد میگوید «من تزوج فقد احرز نصف دینه» این فرق فرق آسمان و زمین است انسان یک وقت برای اساس خانواده و حفظ مذهب ازدواج میکند ،یک وقت برای ارضای غریزه آنکه برای ارضای غریزه زن میگیرد او نر و ماده است که به هم مرتبط شدند، اینکه برای احراز مکتب ازدواج میکند دو انسانیاند که ﴿خلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْها﴾[۲۲] همه رهآوردهای دین این چنین است. آنکه الهی میاندیشد همه برنامههای فقهی را با چهره ملکوت مینگرد، آنکه زمینی فکر میکند برنامهها را در محدوده شکم، رفع نیازهای عادی و مادی میاندیشد و دیگر هیچ.
لطیفه شیخ طوسی این است که این «تطهرهم» ضمیرش انت نیست که فاعلش باشد وگرنه این جواب امر بود و مجزوم میشد و میگفتیم «خذ من اموالهم صدقةً تطهرهم» یعنی تو آنها را پاک میکنی ولی این فعل مضارع مرفوع است و این جمله در محل نصب است تا وصف صدقه باشد. این صدقه آلودهها را پاک میکند شما به مردم بگویید اگر خمس بر عهده شما هست و ندادید ناپاکید، اگر زکات بر عهده دارید و تعدیه نکردید آلودهاید، منتها خودتان بخواهید تطهیر بشوید، این چنین نیست. یک مطهر آسمانی لازم است که آن مطهر آسمانی با آب صدقه پاک، شما را شستشو دهد، کودک ولی طلب کند این ولی با آب که طهور است کودک آلوده را شستشو میدهد. اهل بیت اولیای انسانیتاند، صدقه آب طهور است، اما یک مطهر و مزکی لازم است لذا فرمود: ﴿وَ تُزَکِّیهِمْ بِها﴾ یعنی تو مبدأ فاعلی و این صدقه، ماء طهور. مردمی که وجوهات ندادند آلودهاند، روحانیت از مردم ارتزاق نمیکند. آن بزرگواری که فرمود اگر کسی از مردم ارتزاق کند عوام زده است، نعم ما قال؛ هر کس شنید گفتا لله در قائل. اما دیگری که بگوید من میگویم از دین هم نمیشود ارتزاق کرد سخنی ناصواب دارد خود دین تعلیم کرده است، خود دین در متن فقه آمده، در روایات فراوان آمده که موذن، قاضی، ترجمان کاتب، معلم قرآن و اخلاق و احکام از بیت المال ارتزاق کنند. گفتند در بیت فقها فحلی چون محقق کم است ،اینها در متن شرایع مرحوم محقق است اگر کسی پیدا شد سالیان متمادی کسبی داشت و چون علی و اولاد علی، نگار به مکتب نرفته بود، بدون درس خواندن مسئلهآموز صد مدرس شد از کشتزار خود مدد میگیرد، ولی اگر کسی بخواهد درسی بخواند و عمری را در راه تحصیل صرف کند بعد مکتب را ترویج کند، خود مکتب او را تأمین میکند نه مردم.
فغان که کاسه زرین بی نیازی را گرسنه چشمی ما کاسه گدایی کرد
اگر این حرفها را درست طلاب علوم بدانند و باور کنند که مکتب آنها را تأمین میکند و نه مردم، در عین حال که ادب را رعایت میکنند نه کمند تعلق، نه بار تملق، «نه تنها ز بار تعلق رهیدهاند، بلکه ز هر چه رنگ تعین پذیرد آزادند» اگر کسی ز رنگ هر چه تعلق پذیرد آزاد شد، نیمی از راه را رفته است و اگر قله را خواست طی کند ز هر چه رنگ تعین پذیرد آزاد است .
این نحوه ارتزاق روحانیت از خود مکتب است که مکتب تأمین کرده است الآن روحانیت هم میگوید ﴿لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا﴾ ﴿انْ أَجْرِیَ إِلاّ عَلَی اللّهِ﴾ رب العالمین در سورهٴ مبارکهٴ یس دو عامل را برای پذیرش و قبول مردمی نقل کرده است فرمود: ﴿اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْرًا وَ هُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۲۳] فرمود مردم از کسانی حرف بشنوید که آنها از شما چیزی نمیخواهند یک، حرف خوب دارند دو، هم در راهند و هم بی اجر کار میکنند. مبادا خیال کنید که شما آنها را تأمین کردهاید یک قیاس استثنایی هم در پایان عرضم بازگو کنیم اگر خدای ناکرده روحانیت و فقهای نامور امامیه کاسبانه دین تعیین میکردند، ترویج میکردند، آن وقتی که روحانیت بی فروغ بود باید رها میکردند در حالی که موسس حوزه علمیه آیت الله عظمای حائری (قدس سره) در بحبوحه خفقان رضاخانی شاگردانی چون این آیات گرانقدر را تربیت کرد که بیش از نیم قرن مرجعیت جهان تشیع را شاگردان آن بزرگ موسس به عهده داشتند «اما دلبر اگر هزار بود دل بر آن یکی است».
آن یکی که آمده شرق و غرب را متوجه کرد که نه تنها روحانیت از مردم چیز طلب نمیکند، نه تنها روحانیت از مکتب چیز طلب نمیکند، نه تنها روحانیت از جهنم نمیترسد، نه تنها روحانیت به بهشت شائق نیست، بلکه مشتاق جلال حق و جمال حق و کبریایی حق است، آن امام راحل است که همه این خطرها را تحمل کرده، خانه او را ویران کردند، کتابخانهاش را به غارت بردند، هیچ تهمتی در لغت نبود که به او نزنند، هیچ اهانتی در محدوده فکر تبهکاران رسوخ نکرد، مگر نسبت به او روا داشتند اما حرفش این بود ﴿إِنّی عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبّی﴾[۲۴] و هم اکنون جانشین او همین حرف را دارد. آن گاه «تلک شقشقة هدرت ثم غرت»
یکی از برکات آیت الله عظمای اراکی (قدس سره) این بود چون ما تقریباً از سال چهل و هشت یا چهل و نه یا پنجاه معتقد بودیم که باید نماز جمعه را خواند و هیچ نیازی به نماز ظهر نیست. این نظر ما بود، بعد از گذراندن بحث نماز جمعه. لذا مکرر در نمازهای جمعه این بزرگ فقیه شرکت میکردیم خطبههای آموزنده او همچنان در طنین گوش ما جلوههای خاصی داشت و دارد، از فقاهت ایشان سخنان زیادی به میان آمده از فقاهت آیت الله عظمای گلپایگانی سخنان زیادی به میان آمده، اما دار القرآنش را شرف دیگری است، این فرزند عترت و فرزند اهل بیت قرآن و عترت را کنار هم جمع کرده است هر وقت لازم بود از امام و نظام حمایت کنند از جانشین امام و نظام حمایت کنند، هیچ دریغی نمیکردند. این مقام والا را باید همچنان حفظ کرد و گرامی داشت در رثای این بزرگ مرجعها میدیدیم که بسیاری از علمای بزرگ اشکها میریختند و نالهها میکردند. تنها جوانها و طلاب نوسال گریه نمیکردند علمای بزرگ هم ضجه میزدند وقتی به امیرالمومنین عرض کردند: یا علی چرا گریه میکنی؟ فرمود نمیدانید مرگ پیغمبر چه فیضی را از ما گرفته است. به علی عرض کردند چرا خضاب نمیکنی فرمود: «نحن قومٌ فی مصیبه» شما نمیدانید پیغمبر که بود.
طلاب عزیز نمیدانید اراکی که بود، نمیدانید گلپایگانی که بود، نمیدانید امام که بود، هزارها طلبه باید بیاید و برود تا چند نفر مثل اینها بشوند، عدهای در بین راه منصرف میشوند، عدهای مریض میشوند، عدهای میمیرند، عدهای مشکلات اخلاقی پیدا میکنند، عدهای آن استعداد را ندارند، هزارها شرایط باید جمع بشود تا کسی آن استوانه گلپایگانی و اراکی بشود، در هر هزار سال یک الف قدی ظهور میکند.
کنار قبور اینها بحث کردن منشأ برکت است، به قبور اینها احترام کردن منشأ برکت است، نام اینها را گرامی داشتن منشأ برکت است.
پاورقی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*- سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در خطبه های نماز جمعه (آذر ماه۱۳۷۴)
۲۱ سوره توبه، ایه ۱۰۳
۲۲ - سوره روم، آیه ۲۱
۲۳ - سوره یس، آیه۲۱
۲۴ - سوره انعام، آیه ۵۷
منبع :سایت اسرا
تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه