تبیان، دستیار زندگی
علم اخلاق، درباره نفس و رفتار برخاسته از آنها سخن مى‏گوید و علم فقه، به كارهاى مكلفان مى‏پردازد. بنابراین، این دو علم، به گونه‏اى اشتراك دارند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اخلاق و فقه‏
اخلاق و فقه‏

علم اخلاق، درباره نفس و رفتار برخاسته از آنها سخن مى‏گويد و علم فقه، به كارهاى مكلفان مى‏پردازد. بنابراين، اين دو علم، به گونه‏اى اشتراك دارند.

قسمت دوم

در علم اخلاق، «رفتار» از آن جهت كه بار ارزشى دارد و آشكار كننده سرشت فرد است، مورد بررسى قرار مى‏گيرد و اگر عملى، گاهى اتفاق بيفتد، از جهت علم اخلاق مورد توجه نيست.

اما در فقه، رفتارى مورد توجه است كه دستور بر انجام و يا ترك آن رسيده باشد، حتى اگر عملى يك بار شخصى آن را انجام دهد، از جهت حقوقى و فقهى، به ارزيابى گذارده مى‏شود

با اين كه مشتركاتى بين فقه و اخلاق وجود دارد، ولى هر يك از دو علم، از حيثيت و جهت يكسانى بحث نمى‏كنند. در فقه، بحث از افعال مكلفان است، از جهت تشخيص وظيفه و تعيين حدود و حقوق افراد؛ ولى دراخلاق، موضوع اصلى ارزشهاى اخلاقى و فضايل انسانى، مورد توجه است. آداب مستحبى از نظر فقهى، هيچ گونه الزامى ندارند، امّا همانها را در رابطه بااصلاح و تهذيب نفس در نظر بگيريم، به گونه‏اى بايستگى در پى دارند؛ چرا كه بار ارزشى دارند. ممكن است عملى از نظر حقوقى ممنوع نباشد، ليكن در چهار چوب علم اخلاق، ناپسند باشند. نيت بد در فقه و حقوق كيفرى ندارد، و ليك در اخلاق، نيت اصالت دارد و تفاوت كارهاى انسانها به نيتهاى آنان بستگى دارد. چه بسا، عملى روى مصالح اجتماعى يا نيازهاى فردى، صحيح و در فقه مباح باشد، امّا پيامدهاى ناگوار اخلاقى داشته باشد. گاهى انسان، ناگزير است كه دروغ بگويد و غيبت كند. اين، بى گمان اثر روحى بدى روى شخص مى‏گذارد، هر چند در فقه رواست.

و از اين روى، انسان اگر بتواند در موارد ضرورت نيز دروغ نگويد، بهتر است.

سفارش علماى اخلاق در عمل به تو ريه، براى پرهيز از آثار بد دروغ است. تجرّى اگر خلاف شرع هم نباشد، پيامدهاى ناگوارى در روح و روان آدمى به جاى مى‏گذارد.

امير المؤمنين على(ع) حتى به خاطر مصلحت نيز، دروغ نمى‏گفت. زمانى كه عبد الرحمان بن عوف، پيشنهاد كرد كه خلافت را بپذيرد به شرط اين كه برابر سيره دو خليفه پيش عمل كند، امير المؤمنين (ع) اين شرط را نپذيرفت (20) و خلافت به عثمان واگذار شد.

برخى ضد ارزشها، مانند: دروغ، غيبت، تهمت و فحش در فقه و اخلاق منع شده‏اند، ليكن، ملاك بحث در اين دو يكسان نيست. علم فقه جنبه حقوقى موضوع را به عهده دارد و علم اخلاق، بعد ارزشى آن را. غيبت، در فقه حرام و موجب هتك حرمت است و در اخلاق، نوعى بيمارى روحى به حساب مى‏آيد كه جلو تعالى انسان را مى‏گيرد. تهمت و فحش و نسبتهاى ناروا در فقه، سبب تعزير و حد است و در اخلاق، شخص را بى قيد و بند و غير مهذب بار مى‏آورد.

در آن بخش از مسائل فقهى كه جنبه عبادى دارند، همانندى بيشترى بين فقه و اخلاق وجود دارد. همان گونه كه نيت در اخلاق اصالت دارد، در عبادات نيز از اركان اصلى عمل است. نمازى كه ريائى باشد بى ارزش است؛ چرا كه وسيله نزديك شدن به حق ارزش است، بلكه دورى از حق را به دنبال دارد.

برخى كارها كه جنبه حقوقى دارند و انجام آن در روان انسان تأثير مثبت يا منفى مى‏گذارند، عنوان اخلاقى و ارزشى نيز پيدا مى‏كنند و به گونه‏اى تلازم بين جنبه حقوقى و جنبه اخلاقى آن وجود دارد. در چنين مواردى براى از بين بردن بعد حقوقى موضوع، در آغاز بعد ارزشى و اخلاقى آن را دگر گون مى‏سازند. اين مسأله، در موضوعات اجتماعى و اخلاق عمومى، بيشتر محسوس است.(21)

غرب، كه امروز گرفتار بحران اخلاقى شده، از آن جهت است كه ارزشها را وارونه ساخته است.

غربيان، خدا و اخلاق را از انسانها گرفته‏اند و در نتيجه بعد حقوقى آن را نيز از بين برده‏اند. وقتى كه حجاب ضد ارزش باشد، از جهت حقوقى، خود را موظف به بيرون راندن دانش‏آموزان با حجاب مى‏دانند.

زمانى كه كارهاى ناساز با پاكدامنى، بار منفى خود را از دست مى‏دهد، مشكل حقوقى آنها نيز حل مى‏گردد.

از نظر متفكران غرب، اگر مقرراتى را مجلس با تشريفات خاصى تصويب كند و مراجع صلاحيت دار قضايى ضامن اجراى آن شوند، در آن گاه، افراد با قانون سرو كار دارند و مسأله حقوق مطرح مى‏شود. امّا اگر اصول غير مدون وجود داشته باشد كه جامعه آن را پذيرفته و يا رد كرده، جنبه اخلاقى پيدا مى‏كند. برابر اين ديدگاه:

«اخلاق، مجموعه‏اى از قوانين غير رسمى است. اصول كلى اخلاقى، چيزى جز قواعد پذيرفته شده رفتار اجتماعى و احكام ويژه اخلاقى نيز چيزى جز كار برد آن احكام در مواردى خاص نيستند.(22)»

برابر اين ديدگاه، اخلاق مقررات اجتماعى غير رسمى است كه شناسه خاصى در جامعه دارد و اين، با آنچه در فقه و اخلاق اسلامى مطرح است، فاصله دارد.

ادامه دارد...


20 «الكامل فى التاريخ» ابن اشير، ج 71 / 3.

.21 «درآمدى به فلسفه اخلاق»، آر، اف، اتكينسون / 61.

.22 «همان مدرك» / 96.

ایمیل حوزه

تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان