آسیب شناسی تبلیغ دینی
بيترديد، آنگاه كه بحث از اسلاميت يا ديني بودن تبليغ به ميان ميآيد، ايمان به هدف و نهراسيدن از سختيها يكي از شاخصهاي آن به شمار ميرود.
نظامهاي گوناگون در زمينههاي متفاوت همواره مورد هجوم آفتها و آسيبها قرار ميگيرند. در جهان واقعيتها، هر پديدهاي ميتواند آفتهاي ويژه خود را داشته باشد و همين آفتهاست كه نظامهاي ناكارامد را فرسوده كرده، در پايان متلاشي مينمايد.
اين مهم زماني جديتر به نظر ميرسد كه اين نظام تبليغي دشمناني كارآزموده، با پشتكار و با انگيزه براندازي در پيشرو داشته باشد. بر اين مبنا، از توجه به آفتها و شناسايي آنها و سپس درمان و در صورت آرماني، پيشگيري از آنها گريز و گزيري نيست.
از ميان اين آسيبهاي خرد و كلان، برخي پايههاي بنيادين را هدف قرار ميدهند و برخي ديگر در درازمدت يا زماني كوتاه ميتوانند پيكره مديريت را دچار تلاشي و انهدام نمايند. در گفتار ذيل اين آسيبها بررسي ميشوند:
1- فقدان ايمان و هدف، و هراس از شرايط
مديريت در تبليغ دين، بايد ارشاد جامعه را تكليفي مقدس بداند، آن را رسالتي الهي بشمارد، مشقات راه را با جان و دل پذيرا گردد، از كمبود امكانات نهراسد و با تمامي توان در اداي مسئوليت خطير خويش بكوشد.
انبيا و رسولان الهي عليهمالسلام در اين ميان، الگو و اسوهاي بيبديل به دست ميدهند. چنانكه رسول اكرم صليالله عليه و آله آنچنان مجذوب و شيفته هدف مقدس خويش بودند كه پيشنهاد سروري و مال و جمال را به مشركان بازگردانيدند يا حضرت ابراهيم عليه السلام رنج غربت و اسكان خانواده خويش را در بياباني بر جان ميخرد و يا حضرت نوح عليه السلام كه صدها سال در طي مسير تبليغي خويش لحظهاي سستي به خود راه نداد و يا حضرت خضر عليه السلام كه سختيها و بيمهريها را بر خود هموار ميسازد تا به وظيفه خود جامه عمل بپوشاند: «استطعما اهلها فابوا ان يضيفوهما فوجدا فيها جداراً يريد ان ينقض فأقامه»[1] (موسي و خضر عليهما السلام) وارد قريهاي شدند، (در حالي كه گرسنه بودند) از مردم درخواست غذا كردند، ولي آنها از مهمان كردنشان خودداري نمودند. (با اين حال) در آنجا چون ديواري يافتند كه در حال خرابشدن بود، (خضر) به تعمير ديوار پرداخت.[2]
بيترديد، آنگاه كه بحث از اسلاميت يا ديني بودن تبليغ به ميان ميآيد، ايمان به هدف و نهراسيدن از سختيها يكي از شاخصهاي آن به شمار ميرود. حضرت امام(ره) با توجه به همين نكته، پايههاي اسلاميت را در باورهاي قلبي جستوجو ميكردند و ميفرمودند: «آقايان روحانيون و خصوص اهل منبر، خطبا اينها سخنگوي اسلام هستند. اگر حكومتي سخنگو ميخواهد، سخنگوي اسلام آقايان خطبا هستند. وقتي ميتوانند آقايان خطبا سخنگوي يك اسلامي باشند كه اسلامي كه همه چيز در آن هست، اينها اگر خودشان را اسلامي كنند و مطالبي كه گفته ميشود، اسلامي باشد و از قلب پاكيزه اسلامي بيرون بيايد، اين سخنگو صلاحيت سخنگويي براي اسلام را دارد.»[3]
سپس به تفاوت بين دو نگرش اسلام و غرب اشاره نموده، ميگويند: «سخنگوي دولتهاي ديگر هيچ كاري به اين ندارند كه اين حرفي كه تو ميزني باور داري، از روي قلب است، به قلب هيچ كاري ندارند. اينها فقط كار دارند كه اين خوب صحبت بكند و مطالب دولت را خوب ادا بكند. حالا به حسب قلبش معتقد باشد يا نباشد، به آنها كار ندارد، از سخنگويي او هم چيزي كسر نميشود. اما اسلام اينطور نيست.»[4]
بنابراين، باور قلبي و ايمان به هدف يكي از شاخصههاي اساسي نه تنها مديريت تبليغ ديني، بلكه اجزاي انساني آن به شمار ميرود و بدون آن نميتوان به سرانجام مطلوب در عرصه تبليغ مقدس اميدوار بود.
به عبارت ديگر، ايمان به هدف سبب ميگردد تا از شرايط ناموافق نهراسيم و با شور و شوقي عاشقانه در مسير سنت زيبا و تاريخي تبليغ دين گام بنهيم و مشقتها را هيچ انگاريم و جاده آماده و مركبي رهوار از امكانات را براي سير و سفر تبليغ طلب نكنيم و به اشكالتراشي بيمورد در وراي برنامهريزي كاربردي و سنجيده نپردازيم.
رهبر معظم، كه سابقه تبليغي درخشاني در پرونده خود دارند، با نگاهي به گذشته خود، براي يادآوري و تذكر به نسل امروز پويندگان تبليغ ديني ميفرمايند: «سابقها منبر ميرفتيم. چه طور ميرفتيم؟ بيدعوت و با تنگنا منبر ميرفتيم. ما در مشهد مسجدي داشتيم كه خدا به دل يك كاسب انداخته بود مغازهاي را مسجد كرده بود... مسجد ما دكان سوم بود. همان دكان كوچك محور و مركزي براي تبليغ مذهب و براي همه حرفهاي نو و جاذبههاي نو در مشهد شده بود. ميشود از اين كارها كرد. ما كه همانيم و فرقي نكردهايم. يك مقدار به معنويات، به درون خود، به آن استعدادهاي دروني و به آن چيزهايي كه در ما هست و متوقع از ما هست، تكيه كنيم. اين سرچشمهها را از درون خودمان بجوشانيم.»[5]
هراس از شرايط و نبود ايمان به هدف و باور قلبي به راه و مسير مقدس تبليغ ديني يكي از آفتهاي مشكلزا بر سر راه مديريت سازمان تبليغ است و در اين كارزار فرهنگي - ديني، مديري بايسته و شايسته است كه با نيروي ايمان سرشار و با تكيه بر باورهاي قلبي خود به جنگ شرايط ناسازگار ميرود تا بتواند با استفاده بهينه از امكانات و منابع، پيروز و سربلند از اين ميدان بيرون آيد.
ادامه دارد...
منبع:سايت سازمان تبليغات اسلامي تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان
پی نوشت:
[1] .سوره كهف آيه77
[2] . با استفاده از ترجمه قرآن و تبليغ، محسن قرائتي، ص 90
[3] .امام خميني، صحيفه نور، ج8، ص 65
[4] . امام خميني، صحيفه نور، ج8، ص 65
[5] . در ديدار با مسؤولان سازمان تبليغات اسلامي، 6/2/72