کلید تحول حوزه
همة برنامههای درون حوزه تا زمان انقلاب ادامه یافت؛ ولی پس از انقلاب اصلاحاتی در حوزه ایجاد شد که برخی فکر میکنند از بیرون به حوزه تحمیل شد؛ در حالی که این تحولات در عقبة تاریخی ما شکل گرفته بود؛
حوزه، پس از انقلاب
یکی از این تحولات، شکلگیری مدیریت سازمانی در حوزه است. آقای صالحی، مدیر مسئول مجلة پگاه حوزه، مقالة خوبی در این مورد دارند. ایشان بین دو نحوة معنوی و مدیریت سازمانی در حوزه، بررسی تطبیقی انجام دادهاند و بیان کردهاند که قبل از انقلاب، مدیریت حوزه مدیریت معنوی بوده است؛ یعنی شخصی به شکل کاریزمایی بالا میآمد و با مقبولیت بالای خود، دستوراتی میداد، و مجموعه را پیش میبرد؛ ولی این گونه مدیریتها، قائم به فرد است و طبیعتاً قلمرو تأثیرات آن نیز کم است؛ مثلاً مرحوم بروجردی توانستند امور حوزه را سامان دهند؛ ولی نرسیدند که تمام ابعاد روابط حوزه و بیرون حوزه را نیز اصلاح کنند.
بعد از انقلاب، مهمترین تحول همین بود که مدیریت معنوی حوزه تبدیل به مدیریت سازمانی شد؛ گامهایی برای اصلاح حوزه با ایجاد کردن رشتهها، مؤسسهها، کانونهای تخصصی و ... برداشته شده است؛ اینها گامهایی در اصلاح درونی حوزه است.
البته این مدیریت سازمانی، مشکلات خاص خودش را نیز داشته و ریشهدار بودن مدیریت معنوی در حوزه و سلطه بزرگان علمی و معنوی یکی از موانع اجرای کارهای سازمانی بوده است؛ مثلاً اگر مدیر حوزه بخواهد کاری انجام دهد، یک عالم در مدل مدیریت معنوی، میتواند سد راه او شود و در این صورت، مدیریت سازمانی کاری از دستش بر نمیآید. جایی میخواندم که وقتی حضرت امام، شورای سرپرستی حوزه را به ریاست آیت الله فاضل لنکرانی تعیین کردند به ایشان فرمودند که شما را سرپرست عجیبترین خلایق خدا قرار دادهام!
حوزه هنوز از نبود مدیریتی سازمانی به معنای واقعی کلمه رنج میبرد؛ ما در داخل کشور، سه حوزة مستقل قم، مشهد و اصفهان داریم که هر یک با مدیریتی جداگانه اداره میشوند؛ البته درست است که حوزه اصفهان هماهنگ با حوزه قم است؛ والی زیر نظر حوزه قم نیست و برنامههای قم در آنجا اعمال نمیشود. حوزه مشهد هم که یک حوزه مستقل و با برنامه های مستقل است. همین الان برخی بزرگان به طلبههایی که فلسفه می خوانند شهریه نمیدهند! اینها نشان میدهد که هنوز تشکیلات حوزه، سازمانی نشده است.
نبود این مدیریت سازمانی در عرصههای مختلف از جمله تبلیغ بیشتر نمایان است؛ مثلاً ایام تبلیغ، ایام عزای خیلی از طلبههاست؛ نه به این دلیل که ایام عزاداری است بلکه به خاطر اینکه باید برای تبلیغ مطلب آماده کنند! خیلی از آنها، افراد کم مطالعهای نیستند؛ ولی مطالعات آنها به درد تبلیغ نمیخورد.
مشکلات آموزش نیز، کم نیست؛ حوزة امروز بیش از آنکه شاگرد پرور باشد، استاد پرور شده است. هیچ معنایی ندارد برای حوزهای که می خواهد دنیای امروز را جواب دهد، در کلاسی هزار نفر شاگرد باشند؛ این نوع آموزش، با هیچ کدام از معیارهای آموزشی دنیا سازگار نیست. اگر حوزه قدیم میتوانست جواب دهد، دلیلش این بود که هر کسی در هر ردهای در کنار تلمذ، تدریس هم می کرد و به جای یک استاد برای هزار نفر به صد نفر اجازه می دادند که برای 10 نفر تدریس کنند.
امروز در زمینة سیاست، در روابط بینالمللی و داخلی، مسائل جدیدی وجود دارد و به لحاظ فقهی باید چه کار کرد؟ حوزة ما بعد از گذشت 30 سال از انقلاب، هنوز کرسی رسمی درس فقه سیاسی ندارند! معنی این چیست؟ یعنی خود حوزه هنوز قبول نکرده که حکومت ما، حکومت دینی است. حکومت، یعنی سیاست، یعنی قدرت، و اگر بخواهد دینی بشود، باید نرم افزار قدرت را به شکل دینی تهیه کند باید در حوزه، با همین رویکرد فقهی و اجتهادی دربارة قدرت و روابط درونی قدرت اندیشید و فکر کرد. عوام فهمیدند که حکومت، آخوندی است؛ ولی خود ما هنوز متوجه نشدهایم! حکومت دینی، اقتضائات و لوازمی دارد؛ اما این اقتضائات در برنامههای حوزه دیده نمیشود! در همین بحث آموزش، اگر طلبههای ما از طریق خلاصه نویسی، شرح فارسی و ...، درس می خواندند، همة مشکل که با طلبهها نیست؛ خیلی از مشکل، به متنی است که در اختیار آنها قرار دادهشده است. از طرفی دیگر، این متون درسی حوزه، جواب گوی دنیای بیرون هم نیست. آقای بوشهری، مدیر سابق حوزه در مصاحبهای در برابر این سؤال که مقام معظو رهبری با این بر تغییر و اصلاح متون درسی تأکید زیادی داشتند، شما در مدت مدیریت حدود ده ساله خود چه اقداماتی انجام دادهاید. حرفی هایی زدند که پاک کردن صورت مسئله است! ایشان پاسخ دادند: «ما منتظر ماندهایم ولی آقایان و فضلا، متن جدیدی نیاوردند»!
از دیگر جاهایی که به علت نبود این مدیریت سازمانی، مشکلات بسیاری به چشم می خورد، نظام پژوهشی ماست، پژوهشگری میگفت: «تمام مباحثی که درباره آقا امام زمان(عج) طرح میشود مباحث کهنهای است که اینها دیگر مسئله نیست؛ ما در پژوهشگده خود 1400 محور پژوهشی ـ نه مسئله پژوهشی ـ دربارة حضرت مهدی (عج) شناسایی کردهایم که حتی یک سطر هم درباره یکی از اینها در حوزه نوشته نشده است.»؛ یعنی مباحثی که در بیرون حوزه مطرح است، با مباحثی که به شکل سنتی در کتابهای ما مطرح میشود، فرق دارد.
کلید تحول حوزه
هر گروه 2 ـ 3 ماه، در مسئلهای مثل تبلیغ فکر کرده، تأمل کنند و رای زنی و مشورت نمایند و طرحهای خود را به مرکز مدیریت، دفتر مقام معظم رهبری و سایر مراجع بدهند؛ گروهی دیگر، در مورد مسئله اقتصاد معیشت طلبهها کار کنند؛ مشکلی که اکثر طلاب با آن درگیرند. من معتقدم حتی کلاسهایتان را خودتان سامان دهی کنید.
دوستان! بحث اصلاح حوزه را جدی بگیرید. از بیرون نمیتوان طرحهای اثباتی برای حوزه داد. منتظر نباشید دیگری از بیرون برای ما کاری بکند؛ هیچ خبری نیست اگر احساس دردی دارید، خودتان به قضیه توجه داشته باشید و کاری کنید. امیدواریم که این رنسانس و این جرقه در نسل جوان ما ایجاد شود و مطالبات این نسل، روز افزون گردد.
من معتقدم حوزه قم اگر بخواهد کانون فکری جهان تشیع شود، باید از این فضای بستهای که دارد، رها گردد و کسانی که صاحب فکرند، باید در قم اجازه داشته باشند حرفهای خود را بزنند؛ ولو اینکه منتقد جدی ما باشند. اگر مکتب قم، مکتب فکری شود و در آن فکر به معنای خاص کلمه رواج یابد، سبب می شود حرف های انحرافی و مشکلدار، به طور علمی به حاشیه بروند.
به عنوان مثال چند سالی است که سران مکتب تفکیک در قم هستند؛ اما چرا اینجا کارشان نمیگیرد؟! چون جریان تدریس فلسفه در قم آنقدر ریشهدار است که آنها نمی توانند آن را تعطیل کنند. اگر یک جریان فکری، سالم باشد، دیگر نباید نگران این بود که کسی دیدگاه فکری خود را طرح کند؛ بستن فضا، ضایعاتی برای ما دارد که جلوی رشد ما را میگیرد.
طرح اینها به ما قوت میدهد و بارورمان میکند. در عقبة تاریخی ما هرجا فکر به معنی خاص کلمه آزاد شد، ما برنده شدیم. مگر در فضای دوم خرداد که برخی اندیشهها مطرح گشت، به ضرر ما تمام شد؟ ما در آن فضا، چندین کانون و مؤسسه راه انداختیم؟! چون حجم شبهاتی که مطرح میشد به اندازهای بود که با این مؤسسات و کانونها نمیشد جواب آنها را داد. رگ غیرت ما بیرون زد و مطالعه و فکر کردیم و جواب آنها را دادیم و صدها جلد کتاب به گنجینه دفاع از دین اضافه کردیم. اگر فضایی فکری بسته شود، به ضرر ماست. اگر کسی شبهه دارد، آن شبهه را مینویسد و آن را ماندگار میکند. فکر نکنید اگر ما به کلاس آنها نرویم و خود ما آنها را دعوت نکنیم، آنها فکر نمیکنند و گوشهایی نیست که حرفهای آنها را بشنود. بله، اگر اصول را زیر سؤال بردند و هدفشان تضعیف حکومت و نظام است، باید جلوی آنها را گرفت. فضای شبهه به نفع ماست. شبهه در فضای بیمار و ضعیف، شکننده است؛ اگر فکر میکنید حوزه اینگونه است، پس علیالاسلام السلام! اما اگر فکر میکنید علمای اسلام، طرح و حرف دارند، پس نگران چیستید؟ داخل قم باید جایی باشد که در آن، از جلسات انکار خدا تا جلسات نقد ولایت فقیه برگزار شود و در آنجا این حرفها را بگویند و این فضا باز باشد و ما هم پاسخ آنها را دهیم.این، به نفع ماست؛ به نفع انقلاب ماست؛ به نفع نظام و ولایت فقیه ماست؛ نگران هم نباشید
منبع:خشت اول تنظیم:نقدی گروه حوزه علمیه تبیان