تبیان، دستیار زندگی
آخوند خراسانی در سال 1255 ق . در مشهد دیده به جهان گشود. پدرش ، ملا حسین هراتی علاوه بر تبلیغ به تجارت ابریشم نیز مشغول بود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیت الله محمد کاظم آخوند خراسانی

طلوع خورشید

طلوع خورشید

هجرت و تحصیل

آوازه علمی آخوند

تألیفات

غروب خورشید

طلوع خورشید

آخوند خراساني در سال 1255 ق . در مشهد ديده به جهان گشود. پدرش ، ملا حسين هراتي علاوه بر تبليغ به تجارت ابريشم نيز مشغول بود. ملا حسين ، روحاني وارسته اي بود که براي گذران زندگي ، هماره در بين راه هرات و مشهد، در رفت و آمد بود. وي در سفرهاي تبليغي اش مردم را با احکام اسلامي آشنا مي ساخت . در يکي از همين سفرها، در کاشان ازدواج کرد. ثمره اين ازدواج چهار پسر به نامهاي نصرالله ، محمدرضا، غلامرضا و محمد کاظم (آخوند خراساني ) بود . سرانجام مهر پيشواي هشتم او را به مشهد کشاند تا براي هميشه در شهر شهادت ساکن شود .

هجرت و تحصيل

آخوند خراساني در دوازده سالگي وارد حوزه علميه مشهد شد. ادبيات عرب ، منطق ، فقه و اصول را در حوزه مشهد فرا گرفت . در هيجده سالگي ازدواج کرد و در 22 سالگي همراه کاروان زيارتي عتبات عاليات ، براي ادامه تحصيل عازم عراق شد. شوق تحصيل او را بر آن داشت تا سرپرستي همسر و فرزندش را به پدر بسپارد و آنها را به خاطر مشکلات سفر و مشکل مسکن در نجف ، همراه خود نبرد .

کاروان زايران به سبزوار رسيد. قافله براي استراحت ، رحل اقامت افکند تا پس از توقفي کوتاه ، به سوي عراق حرکت نمايند. آخوند خراساني چون آوازه دانش (( ملا هادي سبزواري )) را شنيده بود، تصميم گرفت از کاروان جدا شود و براي بهره جستن از درياي علم آن حکيم فرزانه در سبزوار بماند . آخوند، ماههاي رجب ، شعبان و رمضان 1277 ه ‍ق را در حوزه علميه سبزوار گذراند و از درس فيلسوف بزرگ عصر، ملا هادي سبزواري بهره برد . آنگاه از سبزوار به تهران رفت و حدود سيزده ماه در مدرسه صدر، در درس ملا حسين خويي و ميرزا ابوالحسن جلوه شرکت کرد . و سرانجام به حوزه علميه نجف راه يافت و در درس شيخ انصاري و ميرزا حسن شيرازي شرکت کرد .

آخوند خراساني شب و روز در تلاش براي اندوختن دانش و به دست آوردن تقوا مي کوشيد و در اين راه از هيچ مشکلي نهراسيد .

خودش ‍ مي گويد : (( تنها خوراک من فکر بود. ولي قانع نبودم ، هيچ گاه نشد که گلايه کنم . شش ‍ ساعت بيشتر نمي خوابيدم . شبها بيدار بودم . با ستارگان دوست شده بودم . خواب با شکم خالي بسيار مشکل است . ))

آخوند خراساني غرق در درس و مطالعه بود که ناگهان نامه اي رشته افکارش ‍ را از هم گسست و اشک از ديدگانش روان ساخت . فرزند خردسالش ديده از جهان فرو بسته بود. پس نامه اي به پدر نوشت و از او درخواست کرد که همسر داغدارش را به نجف بياورد. ملا حسين همراه عروسش به نجف آمد و خود مدتي در نجف ماند و پس از زيارت اماکن مقدس ، به مشهد برگشت .

داغ مرگ فرزند اندک اندک از ذهن آخوند و همسرش محو مي شد. زن و مرد جوان در انتظار تولد فرزندي ديگر روز شماري مي کردند. اما باز هم ، مصيبت بر خانه سايه افکند. فرزند، قبل از تولد مرد و بچه مرده به دنيا آمد . همسرش نيز پس از مدتي بيماري از دنيا رفت . داغ مرگ همسر، آتش به جانش افکند ..تاب مقاومت نداشت . مرگ همسر و دو فرزند، کمر طاقتش را در جواني خم کرد. تنها حرم حضرت علي عليه السلام و دامن پر مهر اشک توانست قامتش را راست کند .

آوازه علمي آخوند

آخوند سالها در درس شيخ انصاري و ميرزاي شيرازي شرکت کرد و از زبده ترين شاگردان آن دو شناخته مي شد. وي از همان ابتدا با پشتکاري کم نظير، راههاي پيشرفت را مي پيمود .

او در کنار تحصيل ، به عبادت و شب زنده داري نيز اهميت فراوان مي داد. بارها به کربلا رفت و به زيارت امام حسين عليه السلام نايل شد. در يکي از اين سفرها پس از زيارت ، در درس آيه الله آخوند اردکاني ( متوفاي 1302 ق .) شرکت کرد. آخوند اردکاني نظر شيخ انصاري را در مساله اي بيان و سپس بر نظر او چند اشکال کرد. اشکالها درست بود. آخوند پس از برگشت به نجف و شرکت در درس شيخ انصاري ، اشکالهاي اردکاني را به استاد بازگو کرد. شيخ انصاري يکي از اشکالها را پذيرفت اما اشکال دوم را رد کرد. آخوند به دفاع از اشکال دوم اردکاني پرداخت و استاد دوباره پاسخ گفت اما آخوند دفاعيه استاد را قانع کننده ندانست و بار ديگر اشکال را با بياني تازه مطرح کرد. گفت و شنود شاگرد و استاد به درازا کشيد . صدها طلبه که در درس شيخ انصاري شرکت داشتند، در شگفت بودند که چگونه طلبه اي جوان که 25 سال بيش نداشت و کمتر از سه سال بود که به درس شيخ انصاري راه يافته ، بي محابا با دليلهاي قوي به استاد اشکال مي کند. يکي از طلاب به ديگران گفت : اين آخوند (آخوند خراساني ) را ببينيد که دارد گفتار آن آخوند (آخوند اردکاني ) را تاييد مي کند. از آن زمان به بعد در همه نجف او را با لقب (( آخوند )) صدا مي کردند .

آخوند از سال 1278 ق . تا سال 1291 ق . بيش از سيزده سال در درس ‍ خارج استادان برجسته حوزه علميه نجف شرکت کرد. بيش از دو سال در درس شيخ انصاري شرکت کرد و پس از وفات او (1281 ق .) دو سال به درس آيه الله سيد علي شوشتري (متوفاي 1283 ق .) راه يافت و سالها در درس آيه الله شيخ راضي بن محمد نجفي (متوفاي 1290 ق .) و آيه الله سيد مهدي مجتهد قزويني ادامه تحصيل داد .

آخوند خراساني بيش از سيزده سال در کنار درسهاي ساير اساتيد در درس ‍ ميرزاي شيرازي نيز شرکت کرد. ميرزاي شيرازي در سال 1291 ق . به سامرا هجرت کرد و بيشتر شاگردانش نيز همراه او به سامرا رفتند. اما آخوند در نجف ماند و به تدريس ادامه داد. او مدتي بود که در کنار تحصيل و شرکت در درس ميرزاي شيرازي به تدريس نيز مشغول بود . البته برخي از نويسندگان نوشته اند: آخوند نيز به سامرا رفت ولي پس از مدتي کوتاه به سفارش ميرزاي شيرازي به نجف برگشت و به تدريس ادامه داد. روزي آخوند به سامرا رفت و پس از زيارت مرقد امام حسن عسکري عليه السلام و امام هادي عليه السلام در درس استاد پيشين خود شرکت کرد. آخوند اشکالي به نظريه ميرزاي شيرازي وارد ساخت و استاد پاسخ گفت . آخوند اشکال را با بياني ديگر تکرار کرد و استاد دوباره پاسخ داد.. .. پرسش و پاسخ ادامه يافت تا سرانجام آخوند به احترام استاد لب فرو بست . روز بعد ميرزاي شيرازي پيش از آغاز درس گفت : (( در بحث ديروز، حق با آخوند بود . )) !

اندک اندک آوازه علمي آخوند در حوزه علميه نجف پيچيد و روز به روز به شمار شاگردانش افزوده شد. اينک وي يکي از مجتهدان و مدرسان مشهور نجف و به عنوان يکي از ممتازترين شاگردان ميرزاي شيرازي ، مورد احترام طلاب و علما بود. ميرزاي شيرازي مقام علمي او را به طلبه ها گوشزد مي کرد و آخوند نيز تا هنگامي که ميرزاي شيرازي زنده بود به احترام استاد بالاي منبر نمي رفت ؛ روي زمين نشست و درس مي گفت .

ميرزاي شيرازي در سال 1312 ق . دار فاني را وداع گفت . آخوند مدتي پس ‍ از رحلت استاد به سامرا رفت و بعد از زيارت مرقد امامان به سوي منزل استاد به راه افتاد، کوبه در منزل را بوسيد و پيشاني بر آن گذاشت و زار زار گريست .

آخوند از موفق ترين استادان تاريخ حوزه هاي علميه شيعه است که شمار شاگردانش را تا سه هزار نفر نوشته اند و صدها مجتهد در درس او تربيت يافتند که نام برخي از آنها از اين قرار است : سيد ابوالحسن اصفهاني ، شيخ ابوالقاسم قمي ، سيد ابوالقاسم کاشاني ، ميرزا احمد خراساني ، سيد محمد تقي خوانساري ، سيد جمال الدين گلپايگاني ، شيخ محمد جواد بلاغي ، شهيد سيد حسن مدرس ، حاج آقا حسين قمي ، سيد صدر الدين صدر، آقا ضياء الدين عراقي ، شيخ عبدالکريم حائري ، سيد عبدالله بهبهاني ، سيد عبدالهادي شيرازي ، شيخ محمد علي کاظمي ، شيخ محمد حسين نائيني ، آقا بزرگ تهراني ، حاج آقا حسين بروجردي و سيد محمود شاهرودي .

آوازه علمي آخوند از مرزها گذشت . از اين رو (( شيخ الاسلام )) امپراتوري عثماني که در آن زمان به عراق آمده بود، روزي همراه شماري از همراهان در درس آخوند شرکت کرد .

همهمه اي بين طلاب بلند شد. به احترام او برخاستند . (( شيخ الاسلام )) نزديکتر رفت و آخوند با ديدن وي ، درس را به بررسي نظر ابوحنيفه در يکي از مسائل علم اصول کشاند. ابتدا نظر او را بيان کرد و دليلهايش را بر شمرد .

(( شيخ الاسلام )) سني در شگفت بود که چگونه استاد شيعي ، نظر پيشواي اهل سنت را پذيرفته است ؟! اما اندکي بعد سخنان آخوند او را متوجه اشتباهش ساخت . آخوند چند اشکال علمي بر نظر ابوحنيفه وارد ساخت و سپس نظر مجتهدان شيعه در آن مساله را بيان کرد. آخوند از (( شيخ الاسلام )) خواست تا به منبر بروند و همه از سخنانش استفاده نمايند. اما روحاني اهل سنت به احوالپرسي با آخوند بسنده کرد . (( شيخ الاسلام )) از قدرت علمي و احترام آخوند چنان به وجد آمده بود که تا مدتها بعد هماره از آن ديدار به ياد ماندني سخن مي گفت .

تاليفات

آخوند کتابهاي زيادي درباره اصول ، فقه و فلسفه به نگارش در آورد. آثارش ‍ عبارتند از :

1 - حاشيه مختصر بر رسائل ، که نخستين اثر اوست .

2 - حاشيه مفصل بر رسائل ، که به نام (( درر الفوائد )) چندين بار چاپ شده است .

3 - حاشيه بر مکاسب

4 - فوائد: در سال 1315 ق .، در تهران به چاپ رسيده است .

5 - حاشيه بر اسفار

6 - حاشيه بر منظومه ملا هادي سبزواري

7 - رساله اي در مشتق

8 - رساله اي در وقت

9 - رساله اي در رضاع

10 - رساله اي در دماء ثلاثله

11 - رساله اي در اجاره

12 - رساله اي در طلاق

13 - رساله اي در عدالت

14 - رساله اي در رهن ، همه رساله ها در يک جلد چاپ شده است .

15 - القضاء و الشهادات

16 - روح الحياه في تلخيص نجاه العباد، که در سال 1327 ق . ، در بغداد به چاپ رسيده است .

17 - تکمله التبصره : در سال 1328 ق ، در تهران چاپ شده است .

18 - ذخيره العباد في يوم المعاد: رساله عمليه آخوند، به زبان فارسي است که نخست در بمبئي و سپس در سال 1329 ق . در تهران ، چاپ شد .

19 - اللمعات النيره في شرح تکمله التبصره

20 - کفايه الاصول : مهمترين اثر آخوند، که چندين بار چاپ شده است و هنوز در حوزهاي علميه شيعه تدريس مي شود. اين کتاب از کم نظيرترين کتابهايي است که درباره علم اصول نوشته شده است . بيش از صد نفر از مجتهدان شيعه بر اين کتاب حاشيه و شرح نوشته اند .

غروب خورشيد

بسياري از علماي نجف ، کربلا و کاظمين خود را براي سفر به ايران و دفاع از آن آماده ساختند. قرار بود که آخوند و همراهانش در شب چهارشنبه 21 ذيحجه 1329 ق . از نجف به مسجد (( سهله )) بروند و پس از نيايش و دعا براي پيروزي سپاه اسلام ، راهي ايران شوند .

عصر سه شنبه منزل آخوند شلوغ بود. ميرزا مهدي ، پسر آخوند مقدمات سفر را آماده مي کرد. آخوند به اطرافيانش گفت : بهتر است نماز صبح را در حرم بخوانيم و پس از زيارت حرکت کنيم .

آخوند تا پاسي از شب بيدار بود. امانتها را به صاحبانش داد و برنامه هاي فردا را منظم کرد و کارها را بين چند نفر از يارانش تقسيم کرد. نيمه شب به نماز شب ايستاد آقا پيش از اذان صبح دل درد شديدي گريبانش را گرفت . سرانجام پس از اقامه نماز صبح ، پيشواي مشروطه رخت از جهان بر بست . برخي بر اين باورند که وي به وسيله جاسوسان روسي و انگليسي مسموم شده است .


نویسنده: محمد رضا سماک اماني

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه