تبیان، دستیار زندگی
در این مقال كوشش شده تا این نكته ثابت شود كه در جامعه ایران بیش از هر نهاد فرهنگى دیگر نهاد حوزه توان اثرگذارى و پدید آوردنِ حركت جمعى را به سوى روشنفكرى داراست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حوزه در مسير روشنفكرى دينى(2)
تفاهمنامه واگذاری تعدادی از مدارس آموزش و پرورش به حوزه‌های علمیه کشور امضا شده است.

در اين مقال كوشش شده تا اين نكته ثابت شود كه در جامعه ايران بيش از هر نهاد فرهنگى ديگر نهاد حوزه توان اثرگذارى و پديد آوردنِ حركت جمعى را به سوى روشنفكرى داراست.

6. رونق روحيه پژوهش و مراكز پژوهشى در حوزه

اين روحيه گذشته از سابقه تاريخى بسيار زياد خود در نظام آموزشى حوزه كه به گونه اى قرار داده شده كه طلبه بدون مطالعه و پژوهش شخصى امكان رشد و رسيدن به مراحل بالاى درسى را نداشته و در اصل اجتهاد علمى اين راه را مى طلبيده است. هم اكنون ده ها مؤسسه و مركز پژوهشى و آموزشى در حوزه علميه قم وجود دارد كه صدها محقق طلبه در آنها به تحقيق و پژوهش مشغول اند و مى توانند در مسير روشنفكرى حركت كنند. چه آن كه تحقيق محورى از شرايط رسيدن به روشنفكرى است و تقويت نگاه محققانه با وجود اين همه مؤسسه تحقيقاتى حوزه را به فضاى روشنفكرى نزديك تر مى سازد.

7. رونق دانشهاى جديد در حوزه ها

حوزه در كنار پرداختن به علوم سنتى و مرسوم خود در حال حاضر ده ها طلبه را پرورش داده كه آشنايى كاملى با رشته هاى گوناگون علوم انسانى مانند: روان شناسى اقتصاد علوم اجتماعى سياست تاريخ دارند و نيز در كلام جديد و فلسفه غرب مهارت دارند. اين علوم در غرب محل تجلى فكرهاو ايده هاى روشنفكرانه و انسان شناسى جديد و جهان بينى تازه بوده است. در آميختن اين جريان علمى با جريان علوم حوزوى زمينه تحولات آتى حوزه را آماده تر كرده و امكان پرداختن به جريان روشنفكرى دينى را ميسرتر از گذشته كرده است.

8 . انتشار كتابها و مجله اى تخصصى

حوزه در حال حاضر با نشر كتابها و مجلّه هاى تخصصى در زمينه هاى گوناگون مانند: تاريخ، حديث، روان شناسى ،فلسفه كلام جديد ،سياست ،ادبيات  توانسته زمينه اظهار نظرهاى علمى و محققانه فرهيختگان خود را فراهم آورد.19 اين مجله ها و كتابها در پاره اى از زمينه ها متن درسى يا كمك درسى در دانشگاه ها شده اند. و زمينه ى ارتباط تخصصى هرچه بيش تر نخبگان مراكز دانشگاهى در رشته هاى علوم انسانى را با حوزه فراهم آورده اند. اين پل ارتباطى در صورت گسترش و ژرفايى بيش تر مى تواند يكى از گروه هاى مرجع و تأثيرگذار اجتماعى چون استادان دانشگاه ها را بيش از پيش به حوزه متصل سازد و زمينه پرورش و تعميق و رشد ايده هاى روشنفكرانه را فراهم آورد.

9. تجربه مديريت فرهنگى اجتماعى و سياسى نظام

اگر پس از انقلاب مشروطه روشنفكران حوزوى همانند ديگر روشنفكران غير حوزوى مجال حضور در عرصه هاى مديريتى جامعه را نداشتند پس از انقلاب اسلامى اين نيروها مجال بى نظيرى را به دست آوردند. قابل توجه است كه در اساس انقلاب اسلامى بويژه حكومت و ساختارهاى نظام جمهورى اسلامى ايران را كه داراى چنين آثار يا تسهيلاتى براى پروژه روشنفكرى بوده است به هيچ وجه نمى توان از حوزه و حوزويان جدا دانست; چرا كه حكومت و انقلاب اسلامى بر اساس تفكر حوزوى و رهبرى حوزوى و امكانات حوزوى پيش رفته است.

اينك مى توان اين پرسش را مطرح كرد كه در مجموع موقعيت روشنفكرى در سطح عموم جامعه از امكانات بيش تر برخوردار شده يا خير؟

در پاسخ بايد گفت كه: شايد كم تر ناظر خوش بينى بود كه در آغاز پيروزى انقلاب اسلامى ايران مى توانست حدس بزند كه روحانيت چگونه در سطح عمومى جامعه شرايط رشد روشنفكرى را فراهم مى سازد. اما گذشت سه دهه از پيروزى انقلاب اسلامى و استقرار نظام و حاكميت روحانيت شرايط در خور توجهى در اين باره به وجود آمده كه مى توان مدعى شد كه زمينه و رشد امكانات روشنفكرى در سطح عمومى جامعه سير صعودى به خود گرفته است.

مهم ترين نشانه هاى اين سير صعودى عبارت اند از:

1. توسعه گسترش فضاهاى روشنفكرى در حوزه ها: انقلاب زمينه تازه اى را براى حوزه فراهم آورد تا بتواند در مسير روشنفكرى گام بردارد. رهبرى عالى انقلاب اسلامى خود پيشگام اين مسير بود. در دهه نخستين انقلاب با ابراز و اظهار نظرهاى گوناگون و درگير كردن حوزه با مسائل اجرايى نظام و نظرات فقهى فوق العاده مهم در باب موضوعات تغييرناپذيرى چون: شطرنج و موسيقى مسير تازه اى را در پژوهش و اجتهادات حوزوى گشود. چنان كه با نشان دادن اختيارات ولايت فقيه20 و گوشزد كردن اين كه فقه سنتى و مدرسه اى توان پاسخ گويى به معضلات سياسى و اجتماعى نظام را ندارد21 و بايد در مبناها و متدهاى آن دگرگونى ايجاد كرد بيش از پيش فضاهاى فكرى را نو كرد و عنصر زمان و مكان را ملاك مهم فهم تحول فقه دانست.22 اين نكته از آن جهت اهميت داشت كه مهم ترين وجه ارتباطى مردم با روحانيت فقه بود و اگر فقه دچار تحول مى شد زمينه براى نوآوريهاى تازه در قلمرو ديگر نيز فراهم مى گرديد.

رهبرى روحانى انقلاب در گسترش اين تفكر هرگز از جريانهاى سنتى حوزه نهراسيد23 و انديشه خود را پيش برد.

2. گسترش مشاركت عمومى در سياست: برگذارى ده ها انتخابات كوچك و بزرگ در سه دهه گذشته سطح مشاركت عمومى را در عرصه سياسى بالاتر برده و به تدريج و با تداوم اين وضع علاوه بر كميت ميزان مشاركت كنندگان و كيفيت مشاركت هم روى به بهبود نهاده است. اين گسترش بدون ترديد دانش اظهار نظر سياسى را در دهه اخير بالا برد و در دهه سوم از كيفيت بيش ترى برخوردار كرد. بالتبع عرصه اظهار نظرهاى سياسى هم از وضع عام و سطحى خود امروزه حتى در ميان عموم مردم از كيفيت بهترى برخوردار شده است. پس وضع گفتمان نقد در پرتو انقلاب اسلامى علاوه بر پيدايش و توسعه فراوان روى به كيفيت نهاده است و اين خود نشانه ديگرى است كه احتمال ظهور روشنفكرى را در سطح عموم جامعه افزايش مى دهد و حوزه سردمدار آن بوده است.

3. گسترش مشاركت عمومى در علم: راه اندازى گونه هاى مختلف از نظام دانشگاهى در سه دهه گذشته و بويژه گونه غير دولتى آن كه با سرمايه گذارى گسترده خود مردم صورت گرفته است به اين معناست كه نظام جمهورى اسلامى و روحانيت توانسته توجه به علم و اهميت به علم اندوزى را چنان گسترش دهد كه علاوه بر استفاده از هزينه دولت خانواده هاى ايرانى نيز بخشى از درآمد خود را صرف دانش اندوزى فرزندان شان به صورت نهادينه شده مى كنند و اين موضوع به يك فرهنگ عمومى بدل شده است. توسعه بى سابقه نظام دانشگاهى در سراسر ايران و بالتبع توسعه انديشه و فرهنگى علمى مى تواند زمينه بسيار مناسبى را براى رشد و توسعه روشنفكرى در ايران فراهم سازد و دست كم مقاومتهاى عرفى در برابر انديشه هاى نو را كاهش دهد. و برخلاف ايرادها و اشكالهاى موجود تداوم رقابت در گستره زمان مى تواند كيفيت را نيز بهبود ببخشد.

4. توسعه ى فراوان فناورى و رسانه هاى ارتباطى در ايران: در سه دهه گذشته هرگز راه توسعه فناورى و تواناييهاى رسانه اى در ايران روى به تضييق ننهاده و كم و بيش همه گونه فراورده و امكانات ارتباطى گسترده در ايران تشويق شده و توسعه يافته است. حتى پديده هايى چون ماهواره كه به دليل آسيبهاى دينى از نظر قانونى ممنوع شده اما در عمل جمعيت زيادى در كشور از آن استفاده كرده و نظام جمهورى اسلامى در عمل با آن مخالفتى نمى كند بلكه كوشيده تا سطح برنامه رسانه ملى خود را ارتقا بخشد كه اتفاقاً در اين كار موفق هم بوده است. كاربران اينترنتى امروزه در ايران سطح بزرگى از دسته و گروه هاى گوناگون را تشكيل مى دهند. اين نكته ها از آن جهت اهميت دارند كه در قياس با نظام كمونيستى كه بر منع مطلق تكيه مى كرد كم تر كسى انتظار داشت تا ايران در مديريت روحانيت به سرعت به سطح فعلى رشد و توسعه رسانه اى دست يابد. بنابراين با افزوده شدن حجم اطلاعات و بالا رفتن آگاهى هاى عمومى و ارتباط بيش تر ميان ايرانيان و ديگر جامعه هاى جهانى باز هم زمينه هاى رشد روشنفكرى در ايران فراهم تر خواهد شد.

10. تجربه حفظ و حذف سنتها در جامعه ايرانى

حوزه به عنوان كانون مهم فكر و انديشه و تكاپوهاى علمى به دليل ارتباط گسترده با دين و مردم در تاريخ ايران دو مشخصه مهم داشته است:

الف. حفظ سنتها:

به دليل مراجعات مكرر مردم از يك سو و نقش گسترده دين در امور زندگى آنان از سوى ديگر روحانيت و نهاد حوزه در نگهبانى از سنتهاى فرهنگى اين مرز و بوم نقش مهمى را ايفا كرده اند و از اصلى ترين كانونهاى سنتى به حساب مى آيند.

همان گونه كه در جريان انقلاب مشروطه حوزويان در عرصه حفظ سنتهاى جامعه ايرانى نقش مهمى داشتند و توانستند اصلى ترين نهاد اجتماعى زندگى مردم ايران يعنى دين را در قانون اساسى مشروطه هم به طور رسمى ناظر بر جريان تازه فكرى قرار دهند24 تا به دليل تندرويهاى روشنفكران سنتهاى جامعه ايرانى آسيب نبيند. اين نقش را در حوادث بعدى هم ايفا كردند چنانكه در هنگام پيروزى انقلاب اسلامى و در اوج شعارهايى كه مى خواست سنتهاى اصيل ايرانى را ناديده بگيرد با افزودن قيد (اسلامى) و موافقت مردم با آن جامعه ايرانى را در مسير تعادل سنت و مدرنيته حفظ كردند تا مبادا اين حركت و مرحله گذار رويدادى ناگهانى روى دهد و همه ارزشهاى اين فرهنگ از دست برود. به عبارت ديگر روحانيت با اين اقدام مهم حق رشد فرهنگ سنتى ايران در عرصه رقابت با فرهنگ مدرن را حفظ كردند و پويايى و رشد آن را تضمين نمودند و در آن عرصه هاى مهم چالش كسى جز روحانيت نمى توانست به اين مهم دست زند.

ب. حذف سنتها:

روحانيت همچنين به دليل نگرشهاى نو به جامعه و آينده در انقلاب مشروطه سهم بزرگى داشت و با توجيه دينى مشروطيت و نفى مشروعيت استبداد نخستين گام را در حذف سلطنت مطلقه به عنوان يكى از كهن ترين عرصه هاى جولان سنت در جامعه ايرانى برداشت.

سلطنتى كه اصول استبدادى آن حاصل چيره شدن بيش از چهارده سلسله عشايرى در تاريخ ايران بود.25 اما با پيروزى انقلاب اسلامى روحانيت توانست اصل سلطنت را به عنوان يكى از كهن ترين ميراث سنت جامعه ايرانى حذف كند; چرا كه تجربه حكومت پهلوى هم نشان داده بود كه ساختار سلطنت چنان استبدادى است كه با مقيد كردن آن هم مشكل حل نمى شود. از اين روى روحانيت ساختار سياسى تازه اى را براى جامعه ايرانى تدارك ديد به نام (جمهوريت) كه تأثيرات سياسى و اجتماعى مهمى در سطح جامعه ايران بر جاى گذاشت و قدرت روحانيت را در مسير روشنفكرى كه گاه با حذف سنتها رخ مى نمايد عيان ساخت. قدرتى كه با نفوذ در ميان مردم همراهى آنان را نيز در حفظ يا حذف سنتها با خود دارد.

بنابراين حوزه با چنين توشه هاى متنوع و گران بها و گوناگونى كه در عرصه جامعه و سياست و فرهنگ و دين و ايجاد تعامل ميان آنها در سطحها و لايه هاى گوناگون اجتماعى دارد مى تواند زودتر و باشتاب تر از هر جريان ديگرى جامعه ايرانى را در مسير روشنفكرى دينى قرار داده و كمك كار آنها در پيمودن متعادل اين مسير دشوار باشد.


نویسنده:دکتر محمد باغستانی                              تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان


پى نوشتها:

19. مجله هايى مانند آيينه پژوهش حوزه كاووشى نو در فقه نقد و نظر پژوهشهاى قرآنى پاسدار اسلام انديشه سياسى انديشه حوزه الهيات و حقوق معرفت بينات پژوهش و حوزه پيام حوزه پژوهش هاى نقد و مبانى حقوق پژوهش نامه قرآن و حديث تاريخ اسلام تاريخ در آيينه پژوهش تاريخ معاصر ايران تراثنا حوزه اصفهان خردنامه صدرا نقد و نظر فقه اهل بيت فقه و اصول معارف اسلامى نامه مفيد ياد و&

20. صحيفه نور نامه امام خمينى به مقام معظم رهبرى درباره اختيارات ولايت فقيه.

21. صحيفه نور نامه امام خمينى به شوراى نگهبان.

22. صحيفه نور امام خمينى (ره) ج 21 / 98.

23. صحيفه نور ج 21 / 74 نامه امام خمينى به سيد حميد روحانى درباره ثبت تاريخ انقلاب اسلامى.

24. تاريخ مشروطيت ايران احمد كسرى/371.

25. مبانى تاريخى اجتماعى ايران دكتر رضا شعبانى.