تبیان، دستیار زندگی
سئوال بنیادین این نوشتار این است كه تبعیدیهای نهضت روحانیت چه نقشی در گسترش آموزه‌های انقلابی در اقصی نقاط كشور ایفا كردند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تبعيديهاي نهضت روحانيت(1)
نواب

سئوال بنيادين اين نوشتار اين است كه تبعيديهاي نهضت روحانيت چه نقشي در گسترش آموزه‌هاي انقلابي در اقصي نقاط كشور ايفا كردند؟

طرح مسأله

در پي ماههاي بعد از تبعيد امام، روحانيون و بازاريان به مبارزات سياسي خود شدت بخشيدند. شاخة نظامي هيأت مؤتلفه اسلامي (تشكل بازاري وابسته به روحانيت سياسي) در اقدامي غافلگيركننده حسنعلي منصور (نخست‌وزير) را ترور نمود. روحانيون و بخصوص فضلا و طلاب طرفدار نهضت در حوزه علميه قم به انحاي مختلف درصدد زنده‌نگه داشتن ياد و نام امام برآمدند. بهره‌برداري‌هاي سياسي از مراسم‌هاي مختلف مذهبي در سرلوحه اين برنامه‌ها قرار داشت: برگزاري مراسم دعاي توسل در مسجد بالاسر حضرت معصومه(س) و ذكر نام امام در ضمن قرائت دعا، صدور اعلاميه‌هاي متعدد در اعتراض به تبعيد امام، تداوم پرداخت شهريه طلاب از سوي وكلا و نمايندگان منتخب امام، چاپ و تكثير و توزيع اعلاميه‌هاي مراجع و علماي حوزه‌ها در حمايت از نهضت و مواردي از اين قبيل محورهاي اصلي تكاپوهاي مبارزاتي طرفداران نهضت را در اين مقطع تشكيل مي‌داد.

بعضاً قداست مناسبت‌هاي مذهبي و مكان برگزاري آن مراسم‌ها (حرم حضرت معصومه(س)، مساجد و...) ساواك را از اتخاذ تدابير امنيتي لازم براي منع و جلوگيري از اجراي آنها ناتوان مي‌ساخت. هرچند انبوه گزارش‌هاي مأموران ساواك از حضور مخفيانه آنان در اين مراسم‌ها خبر مي‌دهد، ولي دستگاه امنيتي به اين نكته واقف بود كه توسل به خشونت و يا ايجاد درگيري در حريم‌هاي مقدس باعث جريحه‌دار شدن احساسات مذهبي مؤمنين گشته و ممكن است پيامدهاي غيرمنتظره‌اي براي آنان به دنبال داشته باشد.

از اين رو مي‌توان از موفقيت روحانيون مبارز در اين مقطع سخن گفت، هرچند بعضاً اين تدابير نيز منجر به تعقيب و گريز و دستگيري برخي از آنان مي‌گشت اما بازداشت و زندان تأثيري بر افكار و روحيه اين افراد نداشت و آنان به محض آزادي، مجدداً به مبارزات خود ادامه مي‌دادند.

اما آنچه از منظر اين پژوهش حائز اهميت است تبيين علل ناكارآمدي تدابير امنيتي اتخاذ شده از سوي ساواك در اين مقطع مي‌باشد. زيرا در صورت بازكاوي دلايل اين ناكامي، مي‌توان علت رويكرد دستگاه امنيتي به اتخاذ راهكار ديگر (تبعيد) را مورد بررسي قرار داد.

در ميان انبوه گزارش‌ها و تحليل‌هاي ساواك، دو گزارش درخصوص تبيين علت تغيير اين رويه وجود دارد كه از آنها مي‌توان تحت عناوين، نارسائي قانوني و نقش افكار عمومي نام برد.

در گزارش نخست اين نكته به اين شرح آمده است:

«عده‌اي از عناصر افراطي مذهبي شناخته شده كه از ايادي آيت‌الله خميني مي‌باشند در شهرستان قم در فرصت‌هاي مناسب به عناوين مختلف مردم را تحريك نموده و در هر زمان به صور گوناگون تظاهراتي مي‌نمايند و با آن كه بعضي از اين اشخاص كراراً دستگير و تحت تعقيب قانوني قرار گرفته‌اند، معذالك عملاً مشاهده شده كه همزمان با عمل دستگيري، مدارك مكشوفه يا ضعيف بوده كه بازپرس به علت فقد دليل قرار منع پيگرد جهت آنان صادر كرده و يا محكوميت‌هاي قليلي پيدا نموده‌اند كه پس از طي محكوميت جري‌تر گشته و به محض استخلاص از زندان، همان رويه ناصواب قبلي خود را به مراتب شديدتر ادامه داده‌اند.»

تحليل‌گر ساواك در ادامه اين گزارش، براي خروج از بن‌بست مذكور سه پيشنهاد ارائه داده است كه قابل تأمل است. 1ـ اعزام طلاب جوان دستگير شده به خدمت نظام وظيفه. 2ـ تبعيد ساير دستگيرشدگان به مناطق بد آب و هوا. 3ـ خارج نمودن برخي از آنان از كسوت روحانيت.

چنين به نظر مي‌رسد كه از اين سه توصيه، پيشنهاد اول در مقاطع خاص توجه شده، به پيشنهاد دوم در تمام مقاطع نهضت عمل شده و پيشنهاد سوم نيز مورد توجه قرار نگرفته است.

علاوه بر اين سند، ساواك در يكي ديگر از گزارش‌هاي تحليلي خود در خصوص علل ناكامي ساز و كارهاي امنيتي براي مقابله با وعاظ و روحانيون مبارز پرده برداشته است.در گزارش مذكور آمده است هرگاه ساواك، هر يك از وعاظ طرفدار نهضت را دستگير و بازداشت مي‌نمايد، آن فرد از منظر افكار عمومي مورد توجه ويژه قرار گرفته و بعد از آزادي، از سوي صاحبان مجالس عزاداري و هيأت‌هاي مذهبي بيش از گذشته براي وعظ و سخنراني دعوت مي‌شد. وانگهي در دوره بازداشت نيز هزينه‌هاي زندگي خانواده او از سوي طرفداران نهضت تأمين مي‌گردد. حتي برخي از مراجع مزايا و شهريه بيشتري به چنين افراد مي‌پردازند. سپس در ادامه اين گزارش درخصوص وضعيت روحانيون موافق نظام خاطرنشان گرديد: اين افراد به تدريج موقعيت خود را در اذهان توده‌هاي مؤمنين از دست داده و از آنان براي مجالس وعظ، دعوت به عمل نمي‌آيد.

البته گفتني است كه براي دستگاه امنيتي كنترل شهرهاي كوچك در درجه دوم اهميت قرار داشت. زيرا قم به عنوان مركز ثقل قيام و دربردارنده بزرگترين حوزه علميه كشور و محل سكونت مراجع عظام و روحانيون پيشگام مبارزه نقش رهبري نهضت را ايفا مي‌كرد و تهران نيز به عنوان مركز كشور داراي پايگاه‌ها و مساجد و بخصوص توده‌هاي عظيم مؤمنين مذهبي بود كه جمع اين دو مي‌توانست نقش اصلي در هدايت نهضت و گسترش آموزه‌هاي آن را در شهرستان در پي داشته باشد. از اين رو ساواك به دنبال ناكارآمدي روش‌هاي امنيتي خود، اهتمام ويژه‌اي براي كنترل اين دو شهر و به تبعيت از آن، ساير شهرهاي بزرگ كشور نظير مشهد، اصفهان، تبريز، شيراز و... ورزيد. زيرا راهكار بازداشت تأثيري بر عملكرد وعاظ و روحانيون مبارز بعد از آزادي نداشت.

از رويكرد امنيتي ساواك طي بيش از يك دهه بعد چنين مي‌توان نتيجه گرفت كه دستگاه امنيتي ساز و كار تبعيد روحانيون مبارز را در دستور كار خود قرار داده است. شايد علت اصلي اتخاذ اين راهكار از منظر ساواك اين بود كه با پراكنده ساختن پيشگامان و عاملان اصلي مبارزه در اقصي نقاط كشور و بخصوص مناطق دور از هم و محروم، مانع از تشكل و انسجام مبارزه گردد.

هرچند شايد به جرأت بتوان ادعا كرد كه در برخي مقاطع زماني، دستگاه امنيتي در اين رويكرد موفق شد. ولي ناگفته پيداست كه ساواك در اتخاذ اين سازوكار، از يك مسأله مهم غفلت ورزيد و آن نقش پيام‌رساني آموزه‌هاي نهضت در اقصي نقاط كشور توسط تبعيدي‌ها بود. چنين به نظر مي‌رسد بذرهاي سياسي و انقلابي كه تبعيدي‌ها در تبعيدگاههاي خود پاشيدند، در سالهاي بعد با حضور اهالي آن شهرها در عرصه مبارزه و انقلاب به ثمر رسيد.

اين پژوهش درصدد تبيين اين نكته مغفول در انقلاب ايران كه از آن مي‌توان به عنوان «چگونگي چند شهري شدن انقلاب ايران» عنوان كرد، مي‌باشد. بر اين اساس در فاصله سالهاي 1344 تا 1357 چهار موج تبعيدي روحانيون مبارز شناسايي و به شرح ذيل نقش آنها در پيام‌رساني آموزه‌هاي نهضت و از مشروعيت انداختن نظام سلطنتي پهلوي مورد بازكاوي قرار مي‌گيرد.

تقسيم‌بندي چهارگانه موج‌هاي تبعيدي

همان‌طور كه گفته شد در مقطع دوم نهضت روحانيت، مي‌توان از چهار موج تبعيدي سخن گفت. به تعبير ديگر بعد از تبعيد امام، دستگاه امنيتي كشور براي ناكارآمد ساختن فعاليت‌ها و مبارزات طرفداران نهضت در چند مقطع خاص و در ارتباط با برخي از وقايع، اقدام به دستگيري وسيع روحانيون مبارز و تبعيد آنها به شهرها و مناطق دور از مركز نمود. ناگفته پيداست كه وقايع و رويدادهاي نهضت در اين دوره بيش از چهار واقعه بود، اما در اين ميان چهار واقعه نقش شاخص و تعيين‌كننده‌اي در فرايند نهضت داشت. كه وقوع هر يك از اين وقايع يك موج تبعيدي را به همراه داشت.

اين چهار موج عبارتند از:

الف) موج اول تبعيدي‌ها: گسترش دامنه اعتراضات به تبعيد امام و ادامه نهضت (1345 ـ 1343)

ب) موج دوم تبعيدي‌ها: پيام‌رساني امام از نجف و اعلام مرجعيت ايشان (1350 ـ 1346)

ج) موج سوم تبعيدي‌ها: قتل يك پاسبان در قم توسط گروه ابوذر (1354 ـ 1351)

د) موج چهارم تبعيدي‌ها: قيام 19 دي قم و برگزاري سلسله مراسم‌هاي چهلمين روز شهدا (1357 ـ 1355)

گفتني است كه صرف‌نظر از تبعيدي‌هاي وقايع محوري نهضت كه بخاطر بازتاب وسيع آن در افكار عمومي مي‌توان از آنها به عنوان موج و يا جريان نام برد، برخي تبعيدي‌هاي انفرادي نيز در حد فاصل اين موج‌ها صورت گرفته است كه به دليل همزماني با هر يك از موج‌ها، تحت عنوان تبعيدي‌هاي انفرادي مرتبط با يك موج خاص نام گرفته است كه البته تبيين علل و نقش پيام‌رساني هر يك از آنان نيز در خلال بررسي موج مربوطه خواهد آمد.

ادامه دارد


منبع:حوزه نت                      فرآوری برای تبیان:مجید نقدی گروه حوزه علمیه