تبیان، دستیار زندگی
به دو روش می توان چرایى تحول اندیشه سیاسى حضرت امام را توضیح داد; یکی روش گفتمان سازی و دیگری فهم مکانیزم اجتهاد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحول در انديشه سياسى امام خمينى(ره)

به دو روش می توان چرايى تحول انديشه سياسى حضرت امام را توضيح داد; یکی روش گفتمان سازی و دیگری فهم مکانیزم اجتهاد

به نظر مى‏رسد به دو روش مى‏توان چرايى تحول انديشه سياسى حضرت امام را توضيح داد; يكى به طريق طبقه بندى محتواى انديشه سياسى اسلام و بيان ديگر، استفاده از روش «گفتمان سازى‏» در حوزه انديشه سياسى و ديگرى، از طريق فهم مكانيزم «اجتهاد» در مكتب شيعه و فضاى حاكم بر استنباط احكام اسلامى.

طبق روش «گفتمان سازى‏»، تمامى محتواى انديشه سياسى اسلام را كه توسط متفكران مسلمان ارائه شده است - مى‏توان در سه گفتمان قرار داد: گفتمان تغلب، گفتمان اصلاح و گفتمان انقلاب.

تمامى انديشه‏هايى كه در صدد توجيه نظامهاى سياسى استبدادى بوده‏اند و براى آنها مشروعيت‏سازى مى‏كرده‏اند، تحت عنوان گفتمان تغلب قرار مى‏گيرند و آن دسته از انديشه‏ها كه دغدغه بهبود اوضاع سياسى و اجتماعى، از طرق مسالمت‏آميز و گام به گام را داشته‏اند، ذيل عنوان گفتمان اصلاح قرار مى‏گيرند. و اما آنها كه سوداى تعويض نظام سياسى را داشته‏اند، انديشه‏هايى هستند كه گفتمان انقلاب شامل آنها مى‏شود. طبق اين روش، انديشه سياسى امام مركب از گفتمان اصلاح و انقلاب است. به عبارت ديگر، در انديشه سياسى، دو دسته مواد قابل شناسايى است. بخشى كه ذيل گفتمان اصلاح قرار مى‏گيرد; مانند نظريه اول و دومى كه در كشف الاسرار آمده و مبتنى بر تقاضاى اجراى احكام اسلامى و به نوعى مبين كنار آمدن با سلطنت مى‏باشد; مشابه آنچه آية‏الله نائينى در باب مشروطه پذيرفته بود. چيزى كه با اصل «قدر مقدور» و «دفع افسد به فاسد»، قابل توجيه و توضيح است. اما بخشهاى ديگرى از انديشه سياسى امام، از قبيل نظريه سومى كه در همان كشف الاسرار آمده است و نيز آنچه بعدا با عنوان «ولايت فقيه‏» در كتاب البيع مطرح شد، در رديف انديشه‏هاى انقلابى است. در واقع، انديشه اصلاحى گفتمانى است كه از قبل در ميان متفكران شيعى رواج داشته‏است، همانند آنچه در انديشه محقق سبزوارى و آية‏الله نائينى  آمده است. اما بايد گفت كه بخش انقلابى، انديشه اصيل امام خمينى است.

بنابر اين، تحول در انديشه امام، محصول حركت‏حضرت امام در ميان اين دو گفتمان است. گفتمان انقلاب از وقتى به طور جدى مطرح شد كه خلا قدرت و بحران مشروعيت توسط حضرت امام احساس شد.

در واقع، نظريه ولايت فقيه در جهت پر كردن بحران مشروعيت و خلا قدرتى بود كه پس از مرجعيت‏حضرت امام و بويژه قيام 15 خرداد 42 و به دنبال آن، قضيه كاپيتولاسيون و تبعيد امام - به خاطر اعتراض عليه كاپيتولاسيون در سال‏1343 - به خوبى قابل لمس است.

روش دوم براى توضيح تحول در انديشه سياسى امام، توضيح فضايى است كه فقها در آن فضا به ارائه نظريات و فتاواى خويش مى‏پردازند. بر طبق اين روش، لازم است‏به اين نكته توجه كنيم كه محتواى اسلام از دو دسته مسائل تشكيل شده‏است. دسته‏اى كه ثابت است و از آنها با عنوان اصول ثابت‏ياد مى‏كنيم و مسائلى كه متغير است و در پناه آن اصول ثابت، متناسب با شرايط زمانى و مكانى مختلف جعل مى‏شوند. بد نيست اشاره كنم كه مثلا قاعده و اصل «لاضرر و لاضرار فى الاسلام‏» به فقيه اجاره مى‏دهد كه بگويد روزه در صورتى كه براى شخص ضرر داشته باشد، نه تنها از حالت وجوب مى‏افتد، بلكه حرام هم مى‏شود. و يا اصل «قدر مقدور» به فقيه اجازه مى‏دهد كه درباره مثلا نماز بگويد ايستاده بخوانيد، اگر نمى‏توانيد تكيه بدهيد و بخوانيد و اگر اين كار را هم نمى‏توانيد بكنيد، نشسته بخوانيد و خلاصه به هر طريقى كه براى شما مقدور است، اين عبادت را انجام دهيد. بنابر اين، در بحث نظام سياسى هم، اصول خاصى حاكم است. بر طبق اين اصول، هر قدر كه ما بتوانيم در جهت كاهش ظلم و افزايش عدالت قدم بر داريم، به همان ميزان مكلفيم. بنابر اين، در يك طيف بندى، تمامى آنچه در انديشه حضرت امام آمده است; از قبيل: پذيرش سلطنت مشروطه، نظارت فقها و ولايت فقيه، قابل توجيه و توضيح است. سلطنت مشروطه و حتى سلطنت عادله در يك سر طيف قرار مى‏گيرد كه حداقلى از ضرورت نظام سياسى است و در طرف ديگر آن، نظام سياسى الهى است كه معصوم يا نايب عام معصوم; يعنى فقيه جامع الشرايط در راس آن باشد حداكثر چيزى است كه از نظر آرمانى مى‏توان بر قرار كرد. اين طيفهاى مختلف، چيزى نيست كه بگوييم بخشى از آن در آغاز مطرح شده بود و بخش ديگرى در پايان يا قسمت اخير عمر حضرت امام; بلكه تمامى آنها در كشف الاسرار، مطابق آنچه پيش از اين آمد، بيان شده‏است.

انديشه سياسى موفق، انديشه‏اى است كه ضمن انعطاف، داراى اصول ثابت هم باشد. انديشه سياسى، همانگونه كه در ابتداى اين پژوهش گفته شد، داراى سه ركن است: تعيين اهداف معقول، تعيين و انتخاب ابزارهاى لازم براى رسيدن به اهداف و منطقى بودن.

بديهى است در شرايطى كه امكان ساقط كردن يك نظام سياسى نيست، انديشمند عاقل براى سقوط آن وقت تلف نمى‏كند; بلكه در اصلاح آن مى‏كوشد. و اگر فضا و شرايط براى سقوط آن مناسب باشد، در اصلاح آن وقت تلف نمى‏كند، بلكه در سرنگونى آن مى‏كوشد. اين دقيقا همان چيزى است كه حضرت امام(ره) در سيره عملى خويش، آن را به نمايش گذاشت.

نویسنده:حجةالاسلام و المسلمین نجف لک زایی              تنظیم:مجید نقدی گروه حوزه علمیه