• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن
  • 40 1148 جلسه 1148

    مقدمه درس



    الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلوة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.

    متن درس


    تفصيل محقق نائينى(ره) نسبت به عموم ازمانى

    مرحوم محقق نائينى در بحث عموم ازمانى تفصيل و تحقيقى دارند كه مقدمتاًمى‏فرمايند: اين عموم ازمانى كه به دنبال عموم افرادى تحقق دارد، از نظر مصب و از نظرمورد، دو نوع است: براى اينكه اين عموم ازمانى گاهى در رابطه با خود حكم و گاهى دررابطه با متعلق حكم است. مثلا وقتى كه مولا مى‏فرمايد: «اكرم العلماء كل يوم» اين «كل‏يوم» به چه چيزى ارتباط دارد، قيد براى چيست و در چه رابطه تعميم مى‏دهد؟
    ايشان مى‏فرمايد: از نظر مقام تصور، دو جور مى‏شود تصور كرد: يك وقت اين است‏كه اين «كل يوم» مربوط به نفس حكم است و مربوط به مفاد هيئت اكرم است كه دلالت‏بر ايجاب مى‏كند، دلالت بر حكم مى‏كند مثل اينكه در مقام تصريح بفرمايد: «يجب اكرام‏العلماء و يكون هذا الوجوب ثابتاً فى كل يوم» كه «فى كل يوم» مربوط به خود وجوب‏است، مربوط به خود حكم است «و يكون هذا الوجوب ثابتاً فى كل يوم».
    اما يك وقت اين است كه اين عموم ازمانى «كل يوم» مربوط به متعلق حكم است،مربوط به اكرام است، نه مربوط به وجوب اكرام مثل اينكه بگويد: «اكرام العلماء فى كل‏يوم واجب» كه «فى كل يوم» دنباله متعلق حكم است، دنباله موضوع حكم است.
    پس از نظر مقام تصور، دو جور تصور مى‏شود. البته خود ايشان تصريح مى‏فرمايندكه اين دو جور از نظر مقام عمل، فرقى نمى‏كند، يك نتيجه عمليه‏اى فى نفسه ندارد براى‏اينكه چه فرق مى‏كند كه ما بگوييم: «اكرام العلماء فى كل يوم واجب» و يا اينكه بگوييم:«يجب اكرام العلماء و هذا الوجوب ثابت فى كل يوم»؟ از نظر عمل اينطور نيست كه‏فرقى در مسأله بوجود بيايد لكن در اين بحثى كه ما داريم به عام تمسك مى‏كنيم يا به‏استصحاب حكم مخصّص رجوع مى‏كنيم اين دو تصوير در اين بحث، ثمره دارد و الاّ باقطع نظر از اين بحث، ثمره‏اى بر آن ترتب پيدا نمى‏كند.
    مى‏فرمايند: اگر اين «فى كل يوم» قيد براى متعلق و در رابطه با اكرام باشد، اينجا دليل‏و عبارت واحده مى‏تواند متكفل بيان اين معنا باشد، يعنى مولا به يك جمله «اكرم العلماءفى كل يوم» مى‏تواند مقصودش را تفهيم كند و «فى كل يوم» قيد باشد. همان طور كه‏اضافه اكرام به علما، مدخليت دارد و اين، يك تقييد و تضييقى در ناحيه متعلق بوجودآورده، اين «فى كل يوم» هم يك خصوصيتى است در رابطه با متعلق در برابر اكرام دريك روز مثلا، اكرام در ده روز مثلا. اما اگر مصب اين عموم ازمانى «فى كل يوم» حكم‏باشد، مربوط به حكم باشد، اينجا دليل واحد نمى‏تواند متعرض اين عموم ازمانى ومتكفل بيانش باشد. بايد اول مولا در ضمن يك دليلى بگويد: «اكرم كل عالم» و در ضمن‏يك دليل منفصلى ثانياً بيان كند كه اين وجوب اكرام «فى كل يوم» است، يا مثلا مستمراًاست و امثال ذلك. مستمراً با «كل يوم» در اين رابطه فرقى ندارد.

    دليل تفصيل محقق نائينى(ره) نسبت به عموم ازمانى

    مرحوم نائينى(ره)مى‏فرمايد: علت اينكه مسأله اين طور است اين است كه اگر عموم‏ازمانى در رابطه با حكم شد، حكم، موضوع براى عموم ازمانى قرار مى‏گيرد، حكم به‏منزله موضوع براى استمرار واقع مى‏شود. و كانّ يك دليل واحد نمى‏تواند هم حكم رابيان كند و هم در عين حال حكم را موضوع براى يك حكم ديگرى قرار دهد كه معناى«اكرم العلماء فى كل يوم» اين باشد كه اولا وجوب اكرام را به عنوان حكم براى علمإے؛ؤؤظظظثابت كند و بعد همين وجوب اكرام را موضوع براى «كل يوم» و «مستمراً» قرار بدهد كه‏در حقيقت دو قضيه در اينجا تحقق پيدا كند كه حكم در قضيه اول، عنوان حكمى داشته‏باشد و در قضيه دوم، عنوان موضوعى داشته باشد. پس يك فرق بين عموم متعلق به‏حكم و عموم متعلق به متعلق، اين است كه عموم ازمانىِ متعلق، در دليل واحد درعبارت واحده، قابل بيان است، اما عموم مربوط به حكم، در عبارت واحده، قابل اين‏نيست كه بيان شود، بايد در قالب دو دليل باشد، دو دليل منفصل كه يكى بر ديگرى تقدّم‏داشته باشد. يكى اصل الحكم را و ديگرى استمرار و كل يوم بودن حكم را بيان كند.
    مى‏فرمايد: اما فرق دوم بين اين دو عموم در همين بحث ما ظاهر مى‏شود به اين‏كيفيت كه اگر عموم مربوط به متعلق باشد، به لحاظ اينكه متعلق قبل از حكم تحقق داردو حكم هميشه فوق متعلق است و بالاتر از متعلق است، وقتى كه در رابطه با شؤون‏متعلق، ترديدى و شكى براى شما پيدا شود، فورى مى‏توانيد به حكم مراجعه كنيد،مى‏توانيد به «اكرم العلماء فى كل يوم» مراجعه كنيد.

    تطبيق تفصيل محقق نائينى(ره) بر محل بحث

    از جمله شكوكى كه براى شما پيش آمده، مسأله ما نحن فيه است. يك دليل گفته:«اكرم العلماء فى كل يوم» دليل ديگر هم گفته: «لاتكرم زيداً يوم الجمعة» و شما در روزشنبه شك كرديد كه آيا زيد، وجوب اكرام دارد يا ندارد. همان طورى كه اگر در اصل‏تخصيص زيد ترديد مى‏كرديد كه اصلا زيد از «اكرم العلماء فى كل يوم» خارج شده يانشده، به «اكرم العلماء فى كل يوم» تمسك مى‏كرديد، حالا هم كه زيد خارج شده است،لكن مقدار خروجش براى شما روشن نيست، نمى‏دانيد كه آيا تنها در روز جمعه خارج‏شده است يا روز شنبه هم حكم همين روز جمعه را دارد، مى‏توانيد به «اكرم العلماء فى‏كل يوم» تمسك كنيد. همان طورى كه اگر در اصل تخصيص، ترديد مى‏كرديد، مرجع‏شما «اكرم العلماء فى كل يوم» بود، اگر در تخصيص زايد هم شك كنيد، در خروج بيش‏از روز جمعه اگر ترديد كنيد، اينجا به «اكرم العلماء فى كل يوم» مى‏توانيد تمسك كنيد.
    اما اگر مسأله به آن صورت شد كه عموم ازمانى در رابطه با وجوب شد، در رابطه باخود حكم شد، اينجا عموم ازمانى نقطه مقابل عموم ازمانى در فرض قبل است. درفرض قبل، حكم، فوق عموم ازمانى واقع مى‏شد، اما اينجا عموم ازمانى، فوق حكم قرارگرفته است براى اينكه حكم به منزله موضوعش است و عموم ازمانى روى اين موضوع‏آمده است، مترتب بر اين موضوع است، فوق اين موضوع قرار گرفته است.
    مثلا چون به نظر ايشان بايد به دليل منفصل باشد اول مولا گفت: «يجب اكرام العلماء»اين عموم افرادى است. بعد به دليل ديگر گفت: «و هذا الوجوب مستمر و هذا الوجوب‏دائم و هذا الوجوب ثابت فى كل يوم»، يا اينكه اين معنا را از مقدمات حكمت استفاده‏كرديد كه اين هم مانعى ندارد. بحث ايشان منحصراً آنجايى نيست كه عموم ازمانى از راه‏دلالت لفظيه استفاده شود، از راه اطلاق و مقدمات حكمت هم مى‏شود استفاده كرد.
    ايشان مى‏فرمايد: اگر اين طور شد ما كانّ دليل داريم، يك دليل مى‏گويد: «يجب اكرام‏العلماء» يك دليل هم مى‏گويد: «و هذا الوجوب مستمر». در «يجب اكرام العلماء»، «اكرم‏العلماء» موضوع است و يجب، حكم است، لذا فوق متعلقش است. اما در اين دليل دوم«هذا الوجوب» موضوع قرار گرفته و «مستمرٌ» محمولش است، مستمر، حكمش است،«فكان هذا الوجوب بمنزلة الموضوع و مستمرٌ بمنزلة الحكم» يعنى همان وجوبى كه دردليل اول فوق متعلقش قرار گرفته بود، در اين دليل دوم مستمرٌ فوق او قرار گرفته است،دائمٌ فوق او قرار گرفته است. حالا اين دو دليل را داريد، در مقابل هم دليل گفته: «لاتكرم‏زيداً العالم يوم الجمعة» و شما روز شنبه شك داريد كه آيا زيد وجوب اكرام دارد ياندارد؟ مى‏فرمايد: به چه چيزى مى‏خواهيد مراجعه كنيد؟ شما مى‏خواهيد به «هذاالوجوب مستمرٌ» مراجعه كنيد. «هذا الوجوب» موضوع است. اول شما موضوع را ثابت‏كنيد، بعد برويد سراغ مستمرٌ. براى اينكه همان طورى كه در «اكرم العلماء» اگر شمامى‏خواستيد به «اكرم العلماء» تمسك كنيد، به «يجب اكرام العلماء» تمسك كنيد، اول بايدبدانيد كه اين عمرو، عالم هست يا نيست. اگر شك مى‏كرديد در اينكه «عمرو عالم ام لا واكرامه اكرام العالم ام لا» نمى‏توانستيد به «يجب اكرام العلماء» تمسك كنيد براى اينكه‏مى‏گفتيد: موضوع بايد احراز شود تا بعد ما به عموم و به دليل تمسك كنيم.
    همين مسأله در رابطه با دليل دوم مطرح است. دليل دوم مى‏گويد: «و هذا الوجوب‏مستمر». آيا شما نسبت به روز شنبه «هذا الوجوب» را داريد يا نه؟ اگر ترديد داريد كه‏محل بحث ما صورت ترديد است، با ترديد در اينكه وجوب هست يا نيست، چطورمى‏توان به «هذا الوجوب مستمر» تمسك كرد؟ بايد اول وجوب را احراز كنيد، بعد به«مستمر» تمسك كنيد. وقتى شما شك مى‏كنيد كه در دليل دوم اصلاً وجوب هست يا نه،اين عيناً مثل اين است كه در رابطه با دليل اول شك مى‏كنيد كه زيد عالم است يا نه. اگردر آنجا مى‏شد تمسك كرد، اينجا هم امكان تمسك بود. اما همان طور كه در آنجا شما به‏خودتان اجازه تمسك به «يجب اكرم العلماء» را براى فردى كه نمى‏دانيد كه اكرامش آيااكرام عالم است يا جاهل نمى‏توانيد بدهيد، اين جا هم بعد از آنكه نمى‏دانيد كه اصلا درروز شنبه آيا وجوب اكرام هست يا نه؟ نمى‏توانيد به «هذا الوجوب مستمر» تمسك كنيد.
    پس نتيجه اينطور مى‏شود كه اگر عموم ازمانى در رابطه با خود حكم باشد، با همين‏كيفيت، چون در اينجا حكم، جنبه موضوعى و «مستمرٌ» جنبه حكمى پيدا مى‏كند، تازمانى كه شما موضوع را احراز نكرده‏ايد، نمى‏توانيد به «الوجوب مستمرٌ» تمسك كنيد.
    خلاصه تفصيل ايشان در ضمن يك كلام بسيار مفصل به همين برگشت كه عموم‏ازمانى در رابطه با خود حكم در ما نحن فيه قابل تمسك نيست، اما عموم ازمانى دررابطه با متعلق قابليت تمسك دارد. اين بيان مرحوم محقق نائينى است.

    امكان تمسّك به عموم ازمانى در صورت تعلّق به حكم يا متعلق

    اما بيانى كه سيدنا الاستاذ الاعظم الامام(ره) به عنوان جواب و اشكال بر محقق نائينى‏بيان مى‏فرمايند توضيح و تلخيصش مجموعاً در اين است كه من عرض مى‏كنم. سيدناالاستاذ مى‏فرمايند: مسأله اين طور نيست. ما در هر دو صورت مى‏توانيم به عموم ازمانى‏تمسك كنيم، چه عموم ازمانى مربوط به متعلق باشد و چه عموم ازمانى مربوط به خودحكم باشد، و اختلاف با ايشان هم تنها در رابطه با عموم ازمانى مربوط به حكم است.
    ايشان مى‏فرمايد: خوب است كه يك معناى دقيقى از اين عبارت بكنيم. اول مولامى‏گويد: «يجب اكرام العلماء» بعد هم به دليل منفصل مى‏گويد: «الحكم بالوجوب‏مستمر» اين الحكم بالوجوبى كه موضوع براى مستمر قرار گرفته و شما مى‏فرماييد كه ماموضوعش را احراز نكرده‏ايم تا بتوانيم به «الحكم بالوجوب مستمر» تمسك بكنيم،مى‏خواهيم ببينيم كه معناى ايشان مى‏فرمايد: اينكه مولا مى‏گويد: «الحكم بالوجوب مستمر» معنايش چيست؟يعنى «الحكم بالوجوب دائما مستمر»؟ اين كه قضيه ضروريه به شرط محمول است كه‏يكى از خصوصياتش بى فايده بودن است. هيچ اثرى بر قضيه ضروريه به شرط محمول‏ترتب پيدا نمى‏كند. مولا نمى‏خواهد با «الحكم بالوجوب دائما مستمر» چنين معنايى راتفهيم كند بلكه مسأله اين است كه وقتى كه يك جا استمرار به عنوان محمول قرارمى‏گيرد و موضوعش حكم واقع مى‏شود، اينجا مهملهِ حكم موضوعيت دارد. مهملهِ‏حكم يعنى اصل الوجوب، نه «الوجوب الثابت بنحو الاستمرار» اصل و طبيعة الوجوب‏كه ديگر در اين مهمله، عنوان استمرار اخذ نشده استمرارش را با مستمرٌ مى‏خواهيم بيان‏كنيم. مهمله را موضوع قرار مى‏دهيم كه بتوانيم مستمرٌ را به عنوان محمول و به عنوان‏حكم بر آن بار كنيم. پس معناى «الحكم بالوجوب مستمرٌ» اين مى‏شود.
    ما به مرحوم محقق نائينى(اعلى الله مقامه) مى‏گوييم: شما كه در روز شنبه شك‏مى‏كنيد كه زيد وجوب اكرام دارد يا ندارد، در چه چيزى شك داريد؟ (اساس حرف‏اينجاست) آيا شك شما در رابطه با مستمرٌ است؟ يا در رابطه با اصل الوجوب است؟شك شما در رابطه با مستمر است يعنى شك در حكم داريد، نه شك در موضوع. شما مانحن فيه را به «اكرم العلماء» مقايسه مى‏كرديد و مى‏گفتيد: اين مثل آنجايى است كه شك‏داريد كه زيد عالم است يا نه، شك داريد كه موضوع، تحقق دارد يا نه كه اول بايدموضوع را احراز كنيد بعد در باره حكم شك داشته باشيد و آن وقت به «اكرم العلماء»تمسك كنيد. اگر فهميديد كه زيد عالم است، لكن روى جهتى شك كرديد كه زيد عالم‏وجوب اكرام دارد يا نه، به لحاظ اينكه مثلا دور از جمعيت است، مى‏گوييم: «اكرم‏العلماء» به عمومش مى‏گويد: هر عالمى وجوب اكرام دارد.
    اينجا در ما نحن فيه كه دليل مى‏گويد: «لاتكرم زيداً يوم الجمعة» و ما در روز شنبه‏شك مى‏كنيم كه آيا وجوب اكرام دارد يا نه، آيا ما در اصل وجوب اكرام ترديد داريم؟ يادر استمرار و عدم استمرارش ترديد داريم؟ اگر در استمرار و عدم استمرار ترديد داريم،بايد به دليل دوم مراجعه كنيم براى اينكه موضوع دليل دوم كه حكم مستمر نبوده است.اگر موضوع دليل دوم «الحكم المستمر، مستمرٌ» بود، شما مى‏گفتيد: ما شك داريم دراينجا كه آيا حكم، استمرار دارد يا نه، شك داريم در اينكه موضوع، تحقق دارد يا نه و باشك در ثبوت موضوع، ما چطورى مى‏توانيم به محمول تمسك كنيم؟ اما وقتى موضوع‏را جداى از محمول قرار داديم و موضوع عبارت از طبيعة و مهملة الحكم شد، ديگرعنوان استمرار در موضوع هيچ نقشى ندارد. مثل اينكه گفت: «اصل الحكم مستمر» و شمادر رابطه با زيد در استمرارش ترديد داريد كه به «مستمر» مراجعه مى‏كنيد، همان طورى‏كه اگر در «اكرم العلماء» در اصل وجوب اكرامش ترديد داشتيد به «اكرم العلماء» مراجعه‏مى‏كرديد، اينجا هم حكم شما مستقيماً در رابطه با استمرار است، و لذا هيچ مانعى نداردكه به دليل دوم كه متعرّض بيان استمرار و حكمى به نام استمرار است، مراجعه كنيد.
    لذا ايشان مى‏فرمايند: ما هيچ فرقى بين عموم ازمانى در رابطه با متعلق و عموم‏ازمانى در رابطه با خود حكم نمى‏بينيم. البته آن جهت ديگر در كلام استاد بزرگوار مطرح‏نيست و الا اصل آن حرفشان هم كه مى‏فرمودند: عموم ازمانى مربوط به حكم حتما بايددر ضمن دو دليل بيان شود، خود آن هم قابل مناقشه است، لكن چون آن جهت ديگر به‏محل بحث ما ارتباطى نداشته است، ديگر متعرّض اين معنا نشده‏اند.
    ترتيب بحث تا به اينجا اين شد كه در تمام موارد چه استمرار از راه لفظ ثابت شود،چه از راه مقدمات حكمت ثابت شود، اگر عموم باشد، ما در موارد شك بايد به عموم‏مراجعه كنيم. منتها يكى دو تفصيل ديگر در اين مسأله باقى است كه يكى در كلام مرحوم‏آخوند اشاره شده بود و يكى ديگر هم ظاهرا عكس آن تفصيل مرحوم آخوند است كه‏اين دو تفصيل هم ملاحظه شود تا ان شاء الله نتيجه‏گيرى كنيم.

    تمرينات

    تفصيل محقق نائينى(ره)را نسبت به عموم ازمانى توضيح دهيد
    دليل تفصيل محقق نائينى(ره) نسبت به عموم ازمانى چيست
    كيفيت تطبيق تفصيل محقق نائينى را بر محل بحث بيان كنيد
    اشكال امام(ره) را بر كلام محقق نائينى(ره)توضيح دهيد