دوشنبه 28 خرداد 1403 - 8 ذيحجه 1445 - 17 ژوئن 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج اصول
>
مباحث الفاظ - بحث اوامر - مقدمه واجب (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
تصوير جامع
تدریس استاد
متن
40 تصوير جامع 114
مقدمه درس
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.
متن درس
شناخت جامع از راه آثار و خواص آن
اشكالات ديگرى بر مرحوم آخوند(ره) وارد شده كه به دو تا از آنها اشاره مىكنيم: يك اشكالاين است كه اين تصويرى را كه شما در رابطه با جامع بنا بر قول صحيحى داشتيد، ما آن رانمىشناسيم، فقط از راه آثار و خواصى كه در آيات و روايات براى آن ذكر شده، مىتوانيم اشاره به آنجامع بكنيم. همان طورى كه عرض شد اين آثار روى نظر مرحوم آخوند(ره) دخالتى در آن جامعندارد، فقط عنوان مشير در اينجا مطرح است كه از راه اين آثار اشاره به آن جامع مىشود. در حقيقتاشاره به معناى صلاة و به موضوع له لفظ صلاة مىشود، البته اين ابهام و اجمال از نظر ما وجود دارد،طبعاً در رابطه با خود شارع كه الفاظ را براى معانى صحيحه وضع كرده و لفظ صلاة براى جامع بينافراد صحيحه است، آن جامع از نظر خود شارع مشخص است و هيچ گونه ابهام و اجمالى ندارد،ولى ما نتوانستيم آن جامع را به دست بياوريم و معناى اصلى و موضوع له لفظ صلاة را به دستبياوريم و الاّ شارع بما انه واضع بنا بر قول به حقيقت شرعيه يا «بما انه مستعملٌ» احاطه علمى به همهمسائل دارد. براى او طبعاً هيچ گونه ابهام و اجمالى تحقق ندارد. اما براى ما اين ابهام هست و فقط ازراه آثار مىتوانيم اشاره به آن معنا بكنيم. پس براى متشرعه كه آثار نماز را به اين كيفيت نمىدانند و يإے؛للظظيك طلبه قبل از اين كه به كفايه برسد و از اين آثار اطلاع پيدا كند و در حقيقت براى هر كسى كهاطلاعى از اين آثار ندارد، روى بيان شما نماز ديگر براى او هيچ معنايى نمىتواند داشته باشد، براىاين كه آن معناى موضوع له كه مبهم است، اين شخص هم اطلاعى از آثار ندارد تا از راه آثار، به آنمعناى موضوع له و معناى صلاة پى ببرد. اين شخص بازارى كه نمىداند نماز ناهى از فحشاء و منكراست يا نمىداند نماز معراج كلٍ مؤمن است و اين آثار و خواص براى او روشن نيست، از كلمه نمازچه درك مىكند؟
روى مبناى شما هيچ نبايد درك كند، براى اين كه معناى جامع كه مبهم است خود شما همنمىدانيد، اين آثار را هم كه نمىداند تا از راه آثار پى به آن جامع ببرد و به آن معناى موضوع له ببرد،لازمه بيان شما اين است كه اگر كسى جاهل به اين آثار شد «كما هو الغالب فى المتشرعه» كه اين آثاررا نمىدانند، بايد بگوييم «لا يفهمون من لفظ الصلاة شيئا» اينها از لفظ نماز هيچ نبايد بفهمند و هيچنبايد درك كنند، در حالى كه واقعيت مسأله چنين نيست، اگر كسى اين آثار را هم نداند باز هم معناىصلاة «كما هو الغالب بين الناس» يك معناى مبهم و مجملى نيست كه از شنيدن لفظ صلاة انتقال بهچيزى پيدا نكنند يا مثلاً از شنيدن لفظ صلاة انتقال پيدا مىكنند به اين كه يك عبادتى است، اما آنعبادت چيست؟ از كلمه صلاة هيچ نمىفهمند، پس بيان شما اين تالى فاسد را دارد و واقعاً هم مسألهاينطور نيست، چون شما راه را منحصراً عبارت از اين آثار قرار داديد، «فالجاهل بالآثار لا طريق لهالى معنى الصلاة اصلاً لا بذاته و لا بالأثر» به ذاتش كه براى شما هم مجهول است بالأثر هم كه اواطلاعى از اين آثار و خواص ندارد. لذا اين تصوير جامع به عنوان معناى موضوع له لفظ صلاة به اينكيفيت نمىتواند قابل قبول باشد.
دخالت شرائط در موضوع له
يك اشكال هم روى آن حرفى كه قبل از شروع در تصوير جامع ذكر كرديم، وجود دارد و آن ايناست كه آيا شرائط در تسميه و يا در موضوع له دخالت دارد يا ندارد؟ ما گفتيم شرائط سه قسم است:يك قسم شرايطى كه امكان اخذ در متعلق دارد و خارجاً هم اخذ در متعلق شده است. قسم دوم اينكه امكان اخذ در متعلق دارد ولى خارجاً در متعلق اخذ نشده، مثل عدم ابتلاء به مزاحم أقوى. و قسمسوم شرايطى است كه اصلاً امكان اخذ در متعلق ندارد، مثل قصد قربت به معناى داعى الامر روىمبناى مرحوم محقق خراسانى(ره)، ما آنجا عرض كرديم كه ظاهر اين است كه اين دو قسم اخيرشرائط، داخل در محل نزاع نيستند، كسى نيامده اينها را داخل در محل نزاع بكند، به طورى كهصحيحى بگويد كه اگر نماز مبتلاى به ازاله شد، «هذه ليست بصلاة لانها مبتلى بالمزاحم الأقوى» اگرنظر مرحوم آخوند(ره) هم همين باشد كه در باب شرائط تفصيل قائل بشود و شرائط قسم اول رإے؛للظظداخل در محل نزاع ببيند و آن دو قسم اخير شرائط را خارج از محل نزاع ببيند، در حقيقت صحتنماز را از لحاظ شرائط تنها در رابطه با شرائط قسم اول داخل در محل بحث قرار بدهد؛ آن وقت يكاشكال ديگر به ايشان وارد است و آن اين است كه اين دليل شما با مدعاى شما تطبيق نمىكند، براىاين كه مدعاى شما صحت مطلقه نيست، مدعاى شما صحت از حيث شرائط قسم اول علاوه براجزاء است، اما از حيث شرائط قسم ثانى و قسم ثالث، ديگر صحت از اين قسم، داخل در محل نزاعو مدعاى شما نيست، پس شما صحت مطلقه را ادعا نمىكنيد، «صحت من حيث الأجزاء و من حيثبعض الشرائط» را ادعا مىكنيد، اما دليلتان چه اقتضا دارد؟
دليل شما كه از راه اين آثار مىخواهيد پى به يك جامعى ببريد، آثار صحيح مطلق است، يعنىنمازى مىتواند ناهى از فحشاء و منكر باشد كه همه اجزاء و همه شرائط در آن تحقق داشته باشد،حتى عدم ابتلاء به مزاحم اقوى، عدم ابتلاء به ازاله بنا بر اين كه ابتلاى به ازاله موجب بطلان نمازاست، نمازى كه به سبب ابتلاى به مزاحم اقوى محكوم به بطلان است «لا تكون ناهية عن الفحشاء والمنكر، لا تكون معراج كل مؤمن و هكذا بالنسبه الى سائر الاثار» پس آثار مال صحيح مطلق است، آيامىشود گفت نماز بدون قصد قربت، نهى از فحشاء و منكر مىكند، مىشود گفت نماز بدون قصدقربت معراج كل مؤمن است، بالاخره نمازى كه داراى صحت مطلقه باشد اين آثار بر آن ترتب پيدامىكند، آن وقت مدعاى شما صحت مطلقه نيست و دليل شما اقتضاى صحت مطلقه را دارد،«فالدليل لا ينطبق على المدعى» منتها عرض كردم مرحوم آخوند(ره) نيامدهاند در باب شرائط بهحسب ظاهر تفصيلى قائل بشوند.
عرض كردم كه در اواخر بحث صحيحى و اعمى ايشان مسأله شرائط را عنوان مىكند، اولمىفرمايد: محتمل است كه ما بگوييم شرائط اصلاً از محل بحث خارج است، ديگر تفصيلى هم بينشرائط قائل نيستند، لكن در آخر مىفرمايند «لكن الصحيح» اين است كه قائل بشويم به اين كهشرائط هم معتبر در باب صحت و در باب اين موضوع له مسمى، ايشان در باب شرائط تفصيلى قائلنشدند به همان نحو اجمال اعتبار شرائط را ذكر كردند، استبعاد شده كه ايشان مسأله عدم ابتلاى بهمزاحم أقوى يا چيزهايى كه از امر تأخر دارد كه خود امر هم متأخر از تسميه و موضوع له است. بعيداست كه ايشان بخواهند اينها را در مقام تسميه دخيل بدانند. و روى اين استبعاد، اشكال عدم تطبيقدليل بر مدعا هم يكى از اشكالاتى است كه متوجه مرحوم آخوند(ره) خواهند بود، اين تصويرايشان بود.
راه حل مرحوم محقق نائينى(ره) و راه حل مرحوم محقق عراقى(ره)
بزرگان تلامذه مرحوم آخوند(ره) مثل مرحوم محقق الشيخ ضياء الدين عراقى(ره)، مرحوممحقق نائينى (اعلى الله مقامه الشريف)، مرحوم محقق كمپانى صاحب حاشيه (اعلى الله مقامه)،مرحوم سيدنا الاستاد آقاى بروجردى (اعلى الله مقامه) كه ساليان متعدد از محضر مرحومآخوند(ره) استفاده كردند و از تلامذه مبرّز ايشان بودند، اينها در مقام تصوير جامع چه راهى را طىكردند؟ مرحوم محقق نائينى(ره) از اول گفتند: نيازى به تصوير جامع نداريم، ايشان نماز را بهاختراعات مركبّه تشبيه كردند و اين كه «لا نحتاج الى الجامع»، اما آن بزرگان ثلاثه ديگر مسألهلابدّيت تصوير جامع را پذيرفتهاند، همانطورى كه مرحوم آخوند(ره) قائل به لابدّيت هستند، لذاخودشان را مجبور ديدند كه در مقام تصوير جامع بر آيند و ما هم ناچاريم كه بيانات اينها را در اينرابطه ملاحظه و بررسى بكنيم.
فرق جامع حقيقى و جامع عنوانى
مرحوم محقق عراقى الشيخ ضياء الدين(ره) مىفرمايند: جامعى كه ما مىخواهيم مثلاً بيننمازهاى صحيحه تصوير كنيم، چه سنخ جامعى است؟ يك جامعى داريم كه از آن تعبير به جامعمقولى و يا جامع ماهوى مىشود، مثلاً مىگوييم بين زيد و عمرو و بكر و خالد و تمامى افراد انسانجامع وجود دارد، آن جامع، جامع ماهوى است، يعنى «هذه الافراد مشتركة فى ماهية واحدة و فىمقولة واحدة» و او جامع انسانيت و ماهيّت انسانيه است. پس اگر ما افرادى را داشته باشيم كه در يكماهيتى مشترك باشند، مىتوانيم جامع ماهوى بين آنها تصوير بكنيم همان طورى كه بين افراد انسانو ساير افرادِ انواع ديگر، جامع ماهوى و مقولى كاملاً مطرح است، اما در ما نحن فيه ما جامع مقولى وجامع ماهوى نداريم، چرا نداريم؟ مىفرمايد: نه تنها بين مصاديق نمازهاى صحيح مثل حاضر ومسافر و متوضى و متيمم و قائم و قاعد، جامع ماهوى وجود ندارد؛ بلكه يك دانه نماز هم اگر شمافرض بكنيد بين اجزاء يك نماز جامع ماهوى محال است، چرا؟ براى همان نكتهاى كه من مكررعرض مىكردم، وحدت يك نماز وحدت اعتبارى است و چيزهايى كه اين وحدت اعتباريه بينشانملاحظه شده و به نام نماز از آن تعبير مىكنيم، خودشان مقولات مختلفه و متباينه هستند،بعضىهايشان از مقوله أين و مكان است، بعضىها از مقوله فعل است، بعضىها از مقوله ديگر استو در جاى خودش در فلسفه اين معنا ثابت شده كه بين مقولات مختلفه تباين كلى وجود دارد وامكان ندارد بين مقولات، يك جامع حقيقى و جامع ماهوى تحقق داشته باشد، لذا ايشان مىفرمايداگر ما بخواهيم بين اجزاء نماز، يك جامعى از آن كه پايينتر مىآييم، يك جامعى داريم كه از آن تعبير مىشود به جامع عنوانى كه سابقاً هماين تعبيرات را ذكر مىكرديم، جامع عنوانى آن است كه افرادى در تحت يك عنوان مجتمع باشد و لواين كه از نظر ماهيّت و مقوله تعدد داشته باشند، اما يك عنوانى اينها را جمع مىكند، يك عنوانى بهعنوان سرپوش و چتر همه اينها را زير سر پوش خودش قرار مىدهد. مثل اين كه در باب نماز بياييمجامع عنوانى اين طورى عرض كردم در كلام ايشان اين حرف ذكر نشده، لكن اين مؤيدى مىشود بر اين كه جامع عنوانىمثل «الناهية عن الفحشاء و المنكر» موضوع له لفظ صلاة نيست و مسماى به اسم نماز نيست، پسجامع چيست؟ تعبير ايشان اين است كه جامع عبارت است از حصهاى از وجوداتى كه نمازهاىصحيحه را در بر مىگيرد و توضيحش اين است كه ما مثلاً مىآييم نمازهاى فاسد را در يك طرفجمع مىكنيم، نمازهاى صحيح را در يك طرف جمع مىكنيم و مىگوييم «لنا حصتان»، يك حصهاىمشتمل بر وجودات نمازهاى صحيحه است و يك حصهاى مشتمل بر وجودات نمازهاى فاسدهاست، آن وقت جامع بين نمازهاى صحيح همين حصه است، همين قسمتى است كه «يشتملالصلوات الصحيحه»، كما اين كه جامع بين نمازهاى فاسده هم طبعاً همان قسمتى است كه «يشتملالصلوات الفاسدة»، آيا اگر نمازهاى صحيحه را ما يك طرف و نمازهاى فاسده را يك طرف جمعكرديم، شما نمىتوانيد بگوييد همه نمازهاى صحيحه اين طرف واقع شده، مجموعه نمازهاىصحيحه در اين طرف تحقق دارد و مجموعه مثلاً نمازهاى فاسده در يك طرف ديگر تحقق دارد،پس جامع بين نمازهاى صحيحه بعد از آن كه جامع مقولى و ماهوى ممتنع بود و بعد از آن كه جامععنوانى مسلم موضوع له نيست و لو اين كه استحاله ندارد، عبارت از اين عنوان است «الحصة منالوجودات تشتمل على الصلوات الصحيحه» اين بيان ايشان در تصوير جامع است.
اشكال استاد بر كلام مرحوم محقق عراقى(ره)
عرض مىكنيم آيا اين حصه از وجوداتِ اين وجود است يا از وجودات كلى و ماهيّت است، يايك شق ثالثى است، شق ثالث كه نمىتوانيم تصور كنيم، يا بايد بگوييد اين حصه از وجودات ماهيّتاست و كلى است، يا بايد بگوييد از وجوداتِ اين وجود است؟ اگر مىگوييد از ماهيّت است، شما كهگفتيد در ماهيّت ممتنع است كه تصوير جامع ماهوى داشته باشيم، براى اين كه مقولات متباينهچطور امكان دارد زير پوشش يك ماهيّت و يك مقوله قرار بگيرد؟ لابد بايد بگوييد از وجود است،اگر گفتيد وجود است ما سه اشكال داريم: اولاً اگر وجود شد، وجود مساوق با جزئيت است، هر كجاكه مسأله وجود مطرح باشد همراه وجود جزئيت و تشخص مطرح است. اگر جزئيت و تشخصمطرح است شما كه گفتيد موضوع له لفظ صلاة مثل اسماء اجناس عموميّت دارد نه خصوصيت، آياشما در لفظ صلاة، وضع را عام و موضوع له را خاص مىدانيد؟ مسلم چنين نيست، شما از يكطرف مىگوييد لفظ در صلاة وضع عام، موضوعله عام است. مىپرسيم جامع بين افراد صحيحهچيست؟ مىگوييد وجود حصه از وجود، وجود هم كه مساوق است با تشخص و جزئيت، آن وقتجزئيت با عموميّت معناى موضوع له، چطور قابل جمع و قابل اجتماع است؟
ثانياً اين وجودات را شما وجود واحد مىبينيد يا وجودات متعدده؟ اين كه مىگوييد «الحصة منالوجودات المشتملة على الصلوات الصحيحه» شما براى اين وجود، وحدت قائل هستيد يا تعدد؟كدام يكى از اينها است، اگر شما بگوييد براى اين وجود وحدت قائل هستيم، مىگوييم كه آيامىشود كه ماهيّات متباينه، در وجود اتحاد داشته باشند، يعنى يك وجود داشته باشند؟
مگر شما نمىگوييد در صلاة ماهيات متباينه وجود دارد، چطور ماهيات متباينه در يك وجودجمع شدهاند، شما در باب عرض و معروض با اين كه عرض قوام وجوديش به معروض است و اگرمعروض نباشد امكان ندارد كه عرض وجود داشته باشد، اما در عين حال اگر من از شما بپرسم كه آيابراى عرض و معروض دو وجود تحقق دارد يا يك وجود؟ شما چه جواب مىدهيد؟ اين جسمى كهمعروض بياض است و بياض هم معقول نيست كه بدون محل در خارج وجود پيدا كند، اما در عينحال دو وجود است يا يك وجود؟ بلا اشكال دو وجود است، براى اين كه دو ماهيّت و دو حقيقت ودو مقوله است، «وجود الجسم شىءٌ و وجود العرض شىءٌ آخر و لنا فى الخارج وجودان الجسم والبياض» نه اين كه نياز عرض به معروض اقتضا مىكند كه اندكاك وجودى در معروض پيدا بكند بهطورى كه فقط يك دانه وجود، در خارج داشته باشيم، پس در باب عرض و معروض وقتى مسأله بهاين كيفيت است آيا در مقولات مختلفه صلاتى، شما مىتوانيد بگوييد كه در يك وجود جمع هستندبا كمال اختلاف و تباينى كه بين اينها وجود دارد؟ آيا مجبور هستيد بگوييد اين حصه از وجود،وجودات متعدده است، مىگوييم اگر وجودات متعدده شد كه جامع مىخواهد، براى اين كه نمازبراى هر يكى از وجودات وضع نشده به نحو وضع عام، موضوع له خاص نيست، به نحو وضع عام،موضوع له عام است، بايد بين اين وجودات متعدده شما جامع
تمرينات
1 - چگونه شناخت جامع از راه آثار و خواص آن امكان پذير است
2 - راه حل مرحوم محقق نائينى(ره) را شرح دهيد
3 - راه حل مرحوم محقق عراقى(ره) و اشكال استاد بر ايشان را بيان كنيد
4 - فرق جامع حقيقى و جامع عنوانى را توضيح دهيد
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...