يکشنبه 27 خرداد 1403 - 7 ذيحجه 1445 - 16 ژوئن 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج اصول
>
مباحث الفاظ - بحث اوامر - مقدمه واجب (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
تصوير جامع
تدریس استاد
متن
40 تصوير جامع 110
مقدمه درس
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و مولينا و نبيّنا أبى القاسم محمّدصلى الله عليه وآله وسلم وعلى آله الطيّبين الطّاهرين المعصومين و لعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الآن الى قيام يوم الدّين.
متن درس
اقوال مختلف در مدخليّت شرائط سه گانه در تسميه
در باب شرائط اقوال مختلفى وجود دارد، قولى را كه از مرحوم شيخ انصارى(اعلى الله مقامهالشريف) نقل كرديم، در آخر بحث صحيح و اعم، مقرِّر، آن را نسبت به استاد مىدهد، گرچه در ذيلتفصيلى را ذكر مىكند كه ظاهراً آن تفصيل، به شيخ(ره) ارتباطى ندارد. مرحوم شيخ(ره) مطلقاشرائط را از محل بحث خارج مىداند. به هر حال در تقريرات شيخ (ره) چنين مطلبى هست كه اولبه طور كلى مىفرمايد: شيخنا دام عزه شرائط را خارج مىداند به طور كلى. بعد در ذيل، شرائط را دوقسم مىكند و ظاهر اين است كه اين تقسيم، مربوط به مقرر است نه شيخ.
اجمالاً اقوال مختلفهاى در باب شرائط هست، مرحوم محقق نايينى(ره) قائل به تفصيل بودند وقسم اول شرائط را داخل در محل نزاع مىدانستند و دو قسم اخير را ممتنع مىدانستند. آن چه بهعنوان جواب از ايشان به نظر رسيد، اين بود كه مسأله امتناع را نمىتوانيم بپذيريم و اين طبق اعتبارىبودن مقام تسميه و مقام وضع عدم تأثير تقدم و تأخر بود. استحاله اين مطلب مورد اشكال و مناقشهبود. اما مثل اين كه واقعيت مسأله همين است، يعنى خارجاً بدون اين كه استحالهاى در كار باشد، ايندو قسم أخير از شرائط كه حاكم به شرطيّتشان، عقل است و مستقيماً هيچ گونه استنادى به شارعندارد، ظاهر اين است كه اينها از محل بحث خارجند. انسان به عرف متشرعه هم كه مراجعه مىكند،اصلاً در ذهن متشرعه اين معنا نمىآيد كه عدم ابتلاء به مزاحم اقوى در تسميه دخالت دارد. يعنى اگرمسلمانى وارد مسجد شود و مسأله نجاست مسجد مطرح نباشد، بگوييم «هذه صلاة»، اما اگر يكىديگر وارد شد، ديد مسجد آلوده به نجاست است، ولى نماز خواند، بگوييم: «هذه ليست بصلاةاصلاً»، عنوان صلاة و مسمى را كنار ببريم، ظاهر اين است كه چنين چيزى
لابدّيت تصوير جامع به نظر مرحوم آخوند(ره)
يكى از مقدمات ديگر اين بحث، كه هم جنبه مقدميّت دارد و هم راهى است براى اختيار يكى ازدو قول در مسأله؛ يعنى هم مقدمه بحث است و هم نتيجه اين مقدمه، اثبات يكى از دو قول در بحثاست، اين است كه مرحوم آخوند(ره) مىفرمايد: «لابد على كلا القولين من تصوير جامع فى البين».مىفرمايد: چه انسان صحيحى باشد و چه اعمى، بايد يك معناى كلى و يك قدر جامع را در اينجاتصوير كند. منتهى اگر صحيحى باشد، بايد قدر جامعِ بين افراد صحيح را در نظر بگيرد و اگر اعمىباشد، بايد قدر جامع بين افراد صحيح و فاسد را كه معناى وسيع و عامّى است، در نظر بگيرد. ايشانكلمه لابد را ذكر كردهاند. اما در مقابل مرد بزرگوارى به نام مرحوم محقق نايينى (اعلى الله مقامهالشريف) گفتهاند: ما اين لابديت را قبول نداريم. تصوير جامع، نه بنا بر قول صحيحى و نه بنا بر قولاعمى هيچ ضرورتى ندارد.
در حقيقت در همين جمله كوتاه دو قول پيدا شد: يكى لزوم تصوير جامع و يكى عدم لزومتصوير جامع. ما بايد ادله هر دو قول را بررسى كنيم ببينيم همانطور كه مرحوم آخوند(ره) ذكرفرمودهاند نتيجه به لابدّيت منتهى مىشود يا نتيجه، عدم لابدّيت است همانطور كه مرحوم محققنايينى (اعلى الله مقامه الشريف) ذكر كردهاند؟
بيان مرحوم محقق خراسانى(ره) را با توضيح زيادترى عنوان مىكنيم. در مقدمه آينده ايشان كأنّدليلش را ذكر كردهاند. حق اين بود كه آن مقدمه آينده را قبل از اين مقدمه ذكر مىكردند. اين طورمسأله را مطرح مىكنيم كه ديگر ترديدى در حقيقت وجود نداشته باشد. مىگوييم: شما در بابوضع به حسب مقام تصور، چهار طور تصور كردهايد: وضع عام، موضوع له عام؛ وضع عام، موضوعله خاص؛ وضع خاص، موضوع له عام؛ وضع خاص موضوع له خاص. در اين اقسام اربعه، نكتهاىوجود دارد و آن اين است كه كلمه خاص تنها در دو قسم از اين اقسام ذكر شده، اما كلمه عام چطور؟كلمه عام در سه قسم ذكر شده: وضع عام موضوع له عام، اين يك قسم؛ وضع عام موضوع له خاص،اين دو قسم؛ وضع خاص موضوع له عام، اين سه قسم.
در الفاظ عبادات، يك احتمال ممكن است كه مانند اعلام شخصيه وضعشان خاص و موضوع لهآنها هم خاص باشد. اما چگونه در باب الفاظ عبادات اين معنا پياده مىشود؟ اگر بخواهيم كلمه صلاةرا به صورت وضع خاص موضوع له خاص مطرح كنيم، چگونه بايد تصور كنيم؟ بايد بگوييم نمازمن يك وضع دارد، نماز شما يك وضع ديگر دارد، نماز عمرو يك وضع سوم دارد. به اعتبار كثرتنمازها و كثرت مصلّين بايد در باب وضع لفظ صلاة، تعدد وضع قائل بشويم. آيا مىشود اين را كسىاحتمال دهد؟! نه، اين حرف هر يك از اقسام ثلاثه ديگر را فرض كنيد، لامحاله بايد يك معناى عام در آن باشد، چهمىخواهيد وضع عام موضوع له عام بگيريد، كما اين كه ظاهراً در الفاظ عبادات يك چنين معنايىهست و همان طور كه قبلاً عرض كرديم اينها مثل اسماء اجناس مثل انسان و رجل و مرأة هستند كهوضعشان عام و موضوع له آنها هم عام است؛ يعنى شارع در مقام وضع، معناى عامى را در نظر گرفتهو براى همين معناى عام هم وضع كرده است. شما نياز به يك قدر جامع و معناى عام داريد. قدرجامع، لامحاله يعنى: معنى عام. بفرماييد: اين قسم چنين نيست. مىگوييم: پس چيست؟ مىگوييد:وضع عام است موضوع له خاص. مىگوييم: «ما معنى وضع العام؟» مىگوييد: واضع و شارع يكمعناى كلى را در نظر گرفته و براى خصوصياتش وضع كرده، پس معناى عام را مىخواهيم براىلحاظ كردن، براى در نظر گرفتن. در وضع عام نمىشود معناى عام نداشته باشيم، منتهى معناى عام،موضوع له نيست، اما معناى عام كه ملحوظ است و مورد ملاحظه و التفات واقع شده است. پس دروضع عام و موضوع له خاص هم نياز به معناى عام داريم ولو من حيث اللحاظ. در عكسش هم چنيناست، البته اگر امكان داشته باشد. ولى مرحوم آخوند مىفرمودند مستحيل است و به نظر ما مانعىندارد و آن اين است كه وضع خاص باشد و موضوع له عام. در اينجا باز هم نياز به معناى عام داريد.براى اينكه مىخواهيد معناى عام را موضوع له قرار دهيد، به عنوان اينكه معناى عام موضوع لهاست، حتماً مورد نياز است. فتحصل كه بنا بر اين، در سه قسم از اقسام وضع «لا محيص من انالمعنى العام و الكلى» يا به عنوان اين كه هم وضع عام و هم موضوع له عام است يا به عنوان اين كهوضع يا موضوع له عموميّت دارد. احتمال چهارم هم كه منتفى بود كه مسأله وضع خاص موضوع لهخاص باشد اين احتمال برگشت به اعلام شخصيه مىكند، برگشت به تكثر وضع بر حسب تكثرالصلاة و حسب تكثر المصلين مىكند و كسى اين احتمال را نداده ولو قائل به ثبوت حقيقت شرعيهباشد. پس لابدّيت از مرحوم آخوند(ره) روى اين مبنا است، كه شما هر طور بخواهيد اينجا مسأله رافرض كنيد روى يكى از اقسام ثلاثه كه عنوان عام در آن مطرح است، چارهاى نداريد جز اين كه يكجامع، يك معناى عام، يك قدر مشترك در اينجا تصور كنيد؛ چه صحيحى باشيد و چه اعمى فرقىدر اين جهت ندارد. آن جهتى كه اقتضاى لزوم تصوير جامع دارد، على كلا القولين جريان دارد واختصاص به قول صحيحى ندارد.
نظر محقق نائينى(ره) در لابدّيت تصوير جامع
پس مبناى لابدّيت در كلام مرحوم آخوند(ره) همين بود كه عرض كرديم. اما مرحوم محققنائينى(ره) مىفرمايد: اين لا بديت را قبول نداريم. اصلاً تصوير جامع نمىخواهيم «لا على قولالصحيحى و لا على قول الاعمى»؛ هيچكدام، بيان ايشان هم تا اندازهاى نياز به توضيح دارد. ايشانمىفرمايد: مركبات شرعيّهاى را كه شارع اختراع كرده و بعد در مقام تسميه و نام گذارى و وضع برآمده، عيناً مثل مركبات تكوينيّه است كه مخترع، آنها را نامگذارى مىكند. به عبارت روشنتر شارعدر مقام تسميه و نام گذارى روش خاصى ندارد. در اين مقام همان روش عقلاء را اتخاذ كرده، منتهىغير شارع مثلاً ماشين اختراع مىكند، اما شارع آمده نماز اختراع كرده، اين يك مركب تكوينى است،آن يك مركب اعتبارى شرعى است. اما از نظر مركب بودن، از نظر جهات تركيبى، از نظر تسميه و نامگذارى كيفيت يكسان است. حال كه يكسان شد، با توضيحى كه من عرض مىكنم مىفرمايد: درمركبات خارجيه تكوينيّه كسى كه ماشين را اختراع كرده، روزى ملاحظه كرده كه همه خصوصياتو اجزاء و شرائطى كه دخالت دارد مثلاً حركت با سرعت باشد، ديده ديگر هيچ نقيصهاى در اينمجموعه وجود ندارد. مثلاً ديده اين ماشين هزار جزء و شرط دارد و همه آنها هم وجود دارد و هيچكمبودى در آن نيست. بعد در مقام نامگذارى بر آمده، گفته: اسم اين هيكل خارجى با اينخصوصيات و با هزار جزء را اتومبيل نام گذاردم، «فصار اتومبيل اسماً لهذا المركب الخارجى». بعدبه مرور زمان ملاحظه كرد اگر از اين هزار جزء، مثلاً ده جزئش هم كم بشود و از بين برود، اين طورنيست كه آن اثر مترقّب، ترتب پيدا نكند. اين ده جزء هم اگر كنار برود، همان حركت و همان سرعتو همان جهتى را كه از اين اختراع انتظار دارد، تأمين مىكند. حال كه مواجه با كمبود ده جزء شده، بهاين ماشينى كه ده جزء كم دارد، چه مىگويد؟ مىگويد اتومبيل. بعد از آن مىپرسند: مگر تو اتومبيلرا براى هزار جزء نامگذارى نكرده بودى؟ مىگويد: بله، ولى اين هم چون همان اثر و نتيجه بر آنترتب دارد، براين هم كلمه اتومبيل را اطلاق مىكنيم. بعد از اين مرحله وقتى اختراعش دچار كمبوداجزاء و شرائط شد به طورى كه ديگر آن اثر بر آن بار نمىشود، بعد از آن مىپرسند: اين چيست؟مىگويد: اين هم اتومبيل است. مىگويند: تو كه اتومبيل را براى هزار جزء وضع كرده بودى، اين كهنه آن هزار جزء را دارد و نه آن اثر مترقّب را دارد، مىگويد: ما مسامحتاً از باب «تنزيل الناقص منزلةالتام و تنزيل الفاقد منزلة الواجد»، به اين هم مىگوييم اتومبيل. پس در اين مركب خارجى كهملاحظه مىكنيم، آيا بايد يك جامع تصور كنيم؟ در مقام تصور و تسميه و نامگذارى، بين اين مراتبمختلفه، جامع در نظر گرفته نمىشود. آيا آن روزى كه كلمه اتومبيل را براى اين اختراع وضع مىكرد،اين مراتب بعدى را ملاحظه كرده بود تا اينكه تسميه شامل مراتب بعدى هم بشود؟ نه، تسميه فقطبراى همان بوده منتهى بعدىها به لحاظ اشتراك در اثر يا به لحاظ «تنزيل الناقص منزلة التام» عنايتاً ومسامحتاً كلمه اتومبيل بر آن اطلاق شده، آيا در اين مثالى كه ذكر شد، شما خود را نيازمند به تصويرجامع مىبينيد؟ خير. ايشان مىفرمايند: در مخترع شرعى هم مسأله عين همين است «طابق النعلبالنعل»؛ يعنى شارع روزى كه نماز را اختراع كرد، به عنوان يك مركب شرعى، آن نمازِ كامل وبالاترين مرتبه واجدِ جميع اجزاء و شرائط را در نظر گرفت و كلمه صلاة را به عنوان اسم در مقابلهمان معنا وضع كرد.
ايشان مىفرمايد: اين حرف را نه تنها صحيحى بايد بگويد، اعمى هم اين حرف را مىگويد وغير از اين چارهاى ندارد، بايد اين حرف را بگويد. اعمى هم مىگويد: در مقام تسميه در روز اول،صلاة را براى نماز كامل، بالاترين درجه نماز كه تمام خصوصيات اجزاء و شرائط را دارد وضع كرد.بعد نوبت رسيد به مراتب بعدى. در همان نماز صحيح آن قدر مراتب وجود دارد كه نماز چهارركعتى تمام عيار را اگر كسى با پايينترين مرتبه صلاة كه صلاة غرقى است، مقايسه كند، مىبيند چهمراتبى ميان آنها وجود دارد، نماز نشسته، نماز مضطجع و هكذا نماز مع التيمم و مراتب مختلفهديگرى كه در باب نماز مطرح است. ايشان مىفرمايد: كلمه «صلاة» اولاً براى همان «تام الاجزاء والشرائط» وضع شده، بعد هم مراتب ديگر به لحاظ اين كه با آن مرتبه بالا اشتراك در اثر دارند؛ يعنىهمانطور كه نماز ايستاده براى آدم قادر از نظر سقوط تكليف، نقش مؤثر دارد، نماز نشسته هم براىآن كسى كه قدرت بر قيام ندارد، هكذا. همان طور كه نماز متوضى اثر اسقاط تكليف دارد، نماز معالتيمم هم هكذا، «التراب احد الطهورين يكفيك عشر سنين». پس نماز براى خصوص مرتبه بالاوضع شده و اين مراتب پائين با توجه به آن مسمّى و موضوع لهِاول، عنوان صلاة بر آنها اطلاقمىشود.
دو نكته ديگر در اينجا هست كه كلام ايشان با آنها تمام مىشود، يكى اين كه در اين مراتب پائينفرق بين صحيحى و اعمى چيست؟ وقتى كه نماز، به نماز متيمم مىرسد، صلاة به صلاة مضطجعمىرسد، آيا اينجا بين صحيحى و اعمى فرق وجود دارد يا نه؟ در اصل تسميه كه شما مىگوييد هيچفرقى وجود ندارد اينجا چطور؟ اينجا اين فرق را مىفرمايند وجود دارد كه وقتى صلاة مضطجعصحيحاً واقع مىشود؛ اين صلاة مضطجع را در مقايسه با آن صلاة تام الاجزاء و الشرائط مىبيند واطلاق صلاة مىكند. اما همين صلاة مضطجع اگر فاسداً واقع شد، يكى از خصوصياتش را رعايتنكرد، اينجا بين اعمى و صحيحى فرق پيدا مىشود. اعمى صلاة را بر صلاة مضطجع فاسد، به لحاظهمان معناى اولى كه موضوع له و مسمّى است، اطلاق مىكند. اما صحيحى اصالت را براى صلاةمضطجع صحيح مىداند و به لحاظ صلاة مضطجع صحيح، بر صلاة مضطجع فاسد، صلاة اطلاقمىكند. كأنّ مثل سبك مجاز از مجاز كه در بعضى از بحثهاى گذشته به آن اشاره كرديم. لذا ايشانمىفرمايد: كجا تصوير جامع نياز دارد؟ موضوع له و مسماى اول كه روشن است، بقيه هم به اعتبارهمان مسمّاى اول، اطلاق صلاة بر آنها شده و فرق بين صحيحى و اعمى هم در همين جهتى بود كهما عرض كرديم. «فأين لابدّية تصوير الجامع؟» يك جا ايشان اعتراف مىكند كه ما دچار مشكلشدهايم، راه حل هم نداريم و آن اين است كه صلاة كامل جامع، آيا صلاة چهار ركعتى حاضر است ياصلاة دو ركعتى مسافر؟ براى اين كه مسافر و حاضر كه در طول يكديگر نيستند، مثل متيمم ومتوضى كه نيست، مثل جالس و قائم و مضطجع نيست كه هر كدام در طول ديگرى باشد. حاضر ومسافر هر دو در عرض هم هستند. حاضر نمازش چهار ركعت است «له اربعة ركعات» و مسافر«صلاته ركعتان»، كدام يك از اينها ملاك است؟ ايشان مىفرمايد: اينجا ما دچار مشكل مىشويم و لذابين اين دو تا بايد يك قدر جامع فرض كنيم، اما نه بيشتر.
بين چهار ركعتى حاضر و دو ركعتى مسافر، چون هيچ كدامشان اصالت ندارند، صلاة حاضر ومسافر در عرض هم و در رتبه واحده قرار دارند. لذا مىفرمايد: بين اين دو مجبوريم كه تصوير جامعكنيم. اما در بقيه مراتب و بقيه نمازهاى صحيح هيچ دخالت و نقشى در تصوير جامع ندارد.
اين بيان مرحوم محقق نائينى(ره) بود. دقت كنيد ببينيم اين بيان تمام است يا مورد مناقشه است؟
تمرينات
اقوال مختلف در مدخليّت شرائط سه گانه را در مقام تسميه ذكر كنيد
آيا محقق خراسانى(ره) تصوير جامع را در مقام وضع، شرط مىداند
نظر محقق نائينى(ره) در اين باره چيست موارد استثناء را بيان كنيد
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...