بایستههای پژوهش دینی در حوزه
آیةالله سیدمحمدرضا حسینی جلالی، فرزند آیةالله سیدمحسن حسینی جلالی، در سال 1324 هجری شمسی در کربلا متولد شد. پدر ایشان از علمای کربلا و مادرشان فرزند آیةالله سیدمحمدهادی خراسانی بجستانی از مجتهدین کربلا بود.
بعداز دوره ابتدایی و راهنمایی، در سن 13 سالگی وارد حوزه علمیه کربلا شد و مقدمات حوزه را تا آخر لمعه در کربلا خواند. در سال 1344 به نجف اشرف مهاجرت کرد و دروس سطح را نزد اساتیدی همچون حضرات آیات شهید سیداسدالله مدنی، شیخ صدرا بادکوبهای، سیدمرتضی خلخالی، شیخ مسلم ملکوتی و شیخ کاظم تبریزی قدسسرهم گذراند. وی در سال 1349 وارد درس خارج شد و نزد آیات عظام خویی، سیدمحمد روحانی قمی و امام خمینی قدسسرهم تلمذ کرد. آیةالله حسینی جلالی از دوران طلبگی در کنار تحصیل، تدریس را نیز شروع کرد و از آیةالله آقابزرگ طهرانی، آیةاللهالعظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی و برخی علمای دیگر اجازه نقل حدیث دارد.
چه عواملی سبب شد، عالم طلبگی و روحانیت را انتخاب کنید؟
خاندان ما از طرف پدر و مادر، از بزرگان حوزه کربلا بودند. رسم خاندانهای علمی حوزوی این بود که اغلب فرزندان آنها در حوزه ادامه تحصیل میدادند؛ لذا بعد از مقطع ابتدایی، به دلیل آشنایی با محیط طلبگی و چون عموماً خویشان، دوستان و رفقا و آشنایان من حوزوی بودند، بسیار طبیعی بود که من هم وارد محیط حوزه علمیه شوم. البته بعداز دروس ابتدایی یک کاری را در بازار به اختیار خودم شروع کردم، ولی دیدم رضایت قلبی و فکری من را برآورده نمیکنند لذا به پدرم گفتم، میخواهم کاری کنم که برای من فایده داشته باشد؛ مثل کار شما که درس خواندن و خدمت به مردم است. با این حرف من، پدرم بسیار خوشحال شد و گفت: «بارکالله، من هم همین را میخواستم بگویم؛ آدم باید کاری کند که برای خودش و برای همه مردم فایدهای داشته باشد. پس بهترین کاری که میتوانیم بکنیم، خواندن علوم دینی است تا خودمان مسایل دینی را یاد بگیریم و هم به دیگران یاد دهیم. البته این امر ثواب زیادی نیز دارد و آباء و اجداد ما نیز عالم دین بودهاند و کار انبیا و ائمه علیهمالسلام و همه علما، تحصیل و تعلیم علوم دینی بوده است. با بیان این کلمات، شوقم به درس طلبگی آنقدر زیاد شد که همان روزها با راهنمایی پدر، شروع به خواندن درس طلبگی کردم.
اساتید خود را چگونه و با چه معیارهایی انتخاب میکردید؟
برای تعیین استاد در حوزه علمیه، باید از اشخاص معتبر حوزهها، کمک گرفت. در مورد من، والدم که خود از بزرگان حوزه بود و شاگردان زیادی داشت، بهترین راهنما در تعیین اساتیدم بود.
در چه سالی وارد حوزه علمیه نجف اشرف شدید و نزد کدام علما درس خواندید؟
بعد از تکمیل سطوح اولیه، در سال 1348 هجری شمسی برای تکمیل سطوح (مکاسب، رسائل و کفایه) به نجف اشرف رفتم. و اولین درسها را با راهنمایی أخوان عزیز، نزد مدرسان بزرگوار شروع کردم. پیش آیةالله سیداسدالله مدنی قدسسره مکاسب، رسائل و شرح تجرید را خواندم. از آیةالله شیخ مسلم ملکوتی قدسسره خیارات مکاسب را درس گرفتم. پیش آیةالله سیدمرتضی خلخالی قدسسره هم کفایه را خواندم و همچنین نزد آیةالله شیخ کاظم تبریزی و آیةالله شیخ صدرا بادکوبهای رحمةاللهعلیهما قسمتهایی از کفایه را تکمیل کردم.
درس خارج را نیز با مشورت اساتید بزرگوار، و راهنمایی برادرانم نزد مدرسین مشهور فقه و اصول مانند آیات عظام خویی، روحانی و امام خمینی رحمةاللهعلیهم تجربه کردم.
در دوران تحصیل، رابطه استاد و شاگردی بین اساتید و طلاب چگونه بود؟
در دوران ما، طلبهها بسیار ساده و با اخلاص بودند؛ چون کسانی که وارد حوزه علمیه میشدند، فقط به نیت تحصیل معارف و رشد علمی، عقلی و دینی بود، نه طمع مالی و طلب مقامی. در این راستا، بزرگان حوزه نیز هیچ دریغی از ارشاد و هدایت و کمک به طلاب نداشتند و تمام و کمال علوم خود را به طلاب انتقال میدادند.
به همین جهت، استادان و مدرسان، با چهرهای باز و با محبت زیاد، از شاگردان خود استقبال نموده و با آنها رابطه پدرانه داشتند و تا جایی که امکان داشت، آنها را تشویق و کمک میکردند.
تأکید اساتید، به وقت، جدیت و پیشرفت همهجانبه طلاب بود. آنها از رفتار، اخلاق، نحوه مطالعه و مباحثه آنها مواظبت میکردند؛ حتی بر امر لباس و خوراک آنها هم نظارت داشتند.
روش تدریس متعارف در آن زمان چگونه بود؟
بهترین روشهای تعلمی این بود که اساتید شاگردان را برای تدریس و نوشتن تقریرات دروس تشویق میکردند؛ در آن زمان نوشتن و قوی شدن املا و انشای طلبهها اهمیت داشت. در اینباره در خیلی از درسها اساتید برای راه انداختن طلاب، در انتهای درسها هر هفته سؤالهایی درباره مطالب درس مطرح میکردند و طلاب هم میبایست جواب کتبی آنرا مینوشتند و به محضر استاد میآوردند. آنها نیز آنرا تصحیح و تنظیم میکردند که همین کار موجب تقویت نویسندگی طلاب میشد.
خودتان چه مقدار به مباحثه اهتمام داشتید و فکر میکنید اهمیت مباحثه در چیست؟
نوعاً طلبههای همردیف و هم درس باهم درسها را تکرار و مباحثه میکنند. روزی یکی گوینده میشود و دیگری میشنود و اگر اشتباهی بشنود درست میکند، روز دوم دیگری درس را مطرح میکند، اولی شنونده میشود؛ بنابراین مباحثه از مهمترین واجبات برای علمآموزی طلاب است.
مباحثه از کارهای مهم است که باید طلبه انجام دهد؛ چون به وسیله آن، هم مطالب در ذهن او ثبت میشود و هم اگر چیزی از درس را فرا نگرفته باشد در مباحثه به آن میرسد. همچنین در مباحثه جرئت گفتار درس و روش درس دادن را یاد میگیرد. بنابراین با مباحثه طلبه قدرت بیشتر برای تحقیق و توضیح مطالب به زبان علمی پیدا میکند و مطالب بیشتر در ذهن او باقی میماند. البته مباحثه مخصوص طلبه مبتدی نیست؛ طلاب درس خارج و علمای اعلام نیز در مجالس، منازل، مدارس و... به مباحثه مشغول میشدند.
نوشتن، چه مقدار برای یادگیری و رشد فکری طلاب اهمیت دارد؟
علوم با نوشتار و نوشتهها به دست ما رسیده و تحصیل علم هم بدون کتاب و کتابت امکان ندارد؛ اتصال و ارتباط به معارف نیز به وسیله کتاب میسر است. بنابراین شرع مقدس اسلام هم بر این امر عقلی و عرفی متداول تأکید نموده است. در گذشته که چاپخانه نبود، کتابهایی را که درس داده میشد، اساتید به قلم خودشان نوشته شده بودند؛ همانطورکه معلم و مدرس میخواند، طلبهها مینوشتند. بنابراین نسخههای خطی کتابهای درسی فراوان است و گاهی معلم و مدرس در انتهای کتاب، به خواندن شاگرد شهادت میداد که آنرا «بلاغالقرائه» میگویند و با اینکار، اینگونه نسخهها اعتبار پیدا میکرد. کسانی نیز که قدرت علمی داشتند، در حاشیه همین نسخهها و متن نوشتهها، مطالب را نقد و شرح میدادند که آنرا «تعلیقه» میگفتند.
این تجربه اثبات شده که نوشتن هرچیز سبب ماندگار شدن آن میشود؛ با این حال نوشتن، روش، قواعد و شرایط مربوط به خود را دارد و نوشته طلبه باید روشمند بوده و عوامانه نباشد. بنابراین از حوزه علمیه تقاضا داریم روش علمینویسی را به طلاب یاد دهند تا نوشتههای آنها در آینده بهینه باشد که وقتی میخواهند تصنیف و تألیفی داشته باشند، بتوانند کارهایی در سطح نویسندگان معاصر ارائه نمایند.
کتابهای زیادی از شما منتشر شده، چه عاملی سبب شد تا در زمینه نوشتن فعال شوید؟
عواملی را که موجب توجه من به نوشتن شد، در چند مورد یادآور میشوم:
یک) درس انشا در مدرسه بود و نوشتههای یک صفحهای یا بیشتر باعث تشویق از سوی معلم میشد. بعد از آن نیز که در حوزه درس انشا نبود؛ ولی احساس میکردم باید مطالب جدیدی را که فرا میگیرم، بنویسم.
دو ) در خانه پدریام کتابخانه بزرگی وجود داشت و من همیشه به آن کتابخانه رفت و آمد میکردم و کتابها را مرتب نموده و گاهی هم مطالعه میکردم. حضور در کتابخانه باعث میشد تا شوق و رغبتم در اینکه باید من هم در این کار شرکت داشته باشم، زیاد میشد.
سه) درسها و مطالبی را که مدرس میگفت، همیشه مینوشتم؛ لذا دستم با نوشتن آشنا بود و این امر جرئت نوشتن را در من زیاد میکرد.
چهار) محیط علمی آن زمان و وجود نویسندگان به روز، جذابیت نوشتن را در وجود من هم زیاد میکرد.
پنج- همچنین مهمترین امری که باعث ورودم به عرصه نویسندگی شد، این بود که یکی از علمای کربلا، آقای سیدعبدالرضا حسینی مرعشی از من خواست، مقالهای درباره حضرت سیدالشهدا علیهالسلام بنویسم، تا در مجله (أجوبةالمسایل الدینیة) در شماره اول، محرم 1389 هجری قمری چاپ کند، فضای مذکور اولین کاری بود که از بنده در حوزه منتشر شد و مورد عنایت ارباب قلم واقع شد.
یکی از حوزههای تحقیقاتی شما علوم حدیث است؛ چرا این حوزه مطالعاتی را دنبال کردید؟
استادی بهنام شیخ عبدالرحیم قمی معصومی داشتم که در کربلا واعظ، مسئلهگو و امام جماعت بود و نوعاً بازاریان به ایشان اقتدا و اعتماد میکردند و بنده نزد ایشان کتاب العروةالوثقی را میخواندم؛ وی همیشه در منبر کتاب بحارالانوار چاپ قدیم را به همراه داشت و از آن احادیث مناسب را میخواند و ترجمه میکرد، روزی به بنده فرمود: «شما باید کتاب بحارالانوار را داشته باشی و در وقتهای تعطیل مطالعه کنی، تا با این کار با کلمات ائمه علیهمالسلام مأنوس شوی.
این فرمایش، بنده را به حرکت آورد و کتاب بحارالانوار را خریداری کردم.
شاید همه اوقات تعطیلی را به مطالعه بحارالانوار مشغول بودم و این امر باعث شد که احساس کردم باید برخی مسایل مربوط به حدیث را بهطور اجتهادی دنبال کنم.
از طرفی چون حدیث شریف، دومین ستون محکم دین، بعد از قرآن کریم است؛ بلکه حدیث، مفسر و مبین قرآن کریم میباشد؛ پس قرآن را باید با اهلبیت علیهمالسلام که همان عترت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم هستند، شناخت و عترت طاهرین علیهمالسلام میتوانند تنها سخنگوی قرآن باشند.
در مورد کارهایی که در عرصه حدیث انجام دادید، به چند مورد اشاره کنید؟
در طول دوران اسلامی، شیعیان پیشتاز حفظ حدیث پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و عترت طاهره علیهمالسلام بودهاند، اعم از کتابت و ضبط و نشر و تبلیغ آن؛ در حالی که برخی به اسم اسلام، مردم را از نوشتن و یادداشت کردن آن منع کرده و یا احادیث را میسوزاندند و از بین میبردند، حتی محدثان را حبس میکردند؛ ولی امیرالمؤمنین علیهالسلام و خاندان گرامی ایشان طبق امر رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم، با کمال قوت با این بدعت مقابله میکردند. در همین راستا، کتابهای قدیمی که از سدههای اولی به دست علما و محدثان شیعه نوشته شده را پیدا کرده، تصحیح نموده و انتشار دادم تا شاهدی عینی بر اثبات آن حقیقت باشد. بحثهایی را هم در اصطلاحات علوم حدیث، بهطور مفصل شرح و بحث نموده و در مقالات متعددی با استدلال محکم و مستند منتشر کردهام. همچنین با تأسیس مجله علومالحدیث به زبان عربی توانستیم، معرفی بحثها، کارها و فهرستهای مربوط به حدیث را که شیعیان انجام دادهاند، منتشر کنیم، تا قوت کار شیعه در این موضوع را به جامعه اسلامی تقدیم کنیم.
شما تجربههای گرانقدری در زمینه تحصیل و زندگی طلبگی دارید؛ اگر در این زمینه توصیهای به طلاب دارید، بفرمایید؟
ابتدا به مدیران و مدرسان حوزههای علمیه عرض میکنم، شما میدانید جوانانی که به حوزه علمیه وارد میشوند، اکثراً با اشتیاق به این مکان مقدس و دانشگاه دینی و علمی امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف وارد شدهاند و رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به توجه به طلاب علوم دینی وصیت کرده، احترام و اداره آنان را بر امت منت گذاشتهاند؛ پس باید با چشم پدرانه و مشوقانه به آنها نگاه کرد و اسباب آسایش آنان را فراهم نمود و با روشهای جاری اداری، نباید آنها را خسته و دلزده و از حوزه دور کرد.
ازسوی دیگر باید اشکالها و شکایتهای طلاب را شنید و بهطور جدی آنها را برطرف کرد. نکته مهم دیگر اینکه باید طلاب تیزهوش و مستعد را شناخت و برای آنها هزینه بیشتری گذاشت و به آنان توجهی خاص کرد.
همچنین مدیران و مدرسان محترم باید با تدریس کتابهای اخلاقی مانند آدابالمتعلمین و منیةالمرید و معراجالسعادة نسبت به اخلاق طلاب هم اهتمام داشته باشند.
همچنین با روشهای مانند تقویت ارتباط شاگرد با استاد، تقویت مباحثه طلبهها باهم و... سعی در افزایش سطح کیفی آموزش طلاب داشته و آنها را برای این امور تشویق کنند.
مباحث مربوط به سلامت جسمی را هم جدی بگیرند و امکانات بهداشتی و درمانی را برای آنها آماده کنند. همچنین طلاب نیز با خوردن غذاهای مقوی و سالم، جسمی سالم داشته باشند تا بیشتر بتوانند به تحصیل و تهذیب بپردازند.
طلاب هم شاکر موقعیت خود باشند و به خادم دین بودن خود افتخار کنند و شکر آنرا با تنبلی نکردن و جدیت در تحصیل و تحقیق بهجا آورند.
منبع: پایگاه اینترنتی مباحثات
تهیه و تنظیم: سید سبحان بطحایی