تبیان، دستیار زندگی
از پیامبر اكرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم)رسیده است كه دانش را با نوشتن حفظ كنید و از زوال آن جلوگیری نمایید:«قیّدوا العِلمَ»، قیل: و ما تقییدُهُ؟ قال(صلّی الله علیه وآله وسلّم): «كتابَتُه».
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیت الله جوادی وشروع درس حوزه
جوادی آملی

از پیامبر اكرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم)رسیده است كه دانش را با نوشتن حفظ كنید و از زوال آن جلوگیری نمایید:«قیّدوا العِلمَ»، قیل: و ما تقییدُهُ؟ قال(صلّی الله علیه وآله وسلّم): «كتابَتُه».

مردی از انصار سخنان شگفت انگیزی از مجلس رسول اكرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) می‌شنید و توان حفظ آن را نداشت؛ شكایت به حضرت برد. پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: از دست راستت كمك بگیر؛ یعنی بنویس: «إنّ رجُلاً مِنَ الانصارِ كان یَجلسُ إلی النبی(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فیسمع منهُ الحدیث فیُعجبهُ و لایحفظهُ فشكا ذلك إلی النبی(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فقال له رسول الله(صلّی الله علیه وآله وسلّم): استعنْ بیمینك و اَومأ بیدهِ أی خُطّ».

از حضرت امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) رسیده است كه فرزندان و برادرزادگان خود را فرا خواند و به آنها فرمود: شما خردسالان قوم هستید و امید آن می‌رود كه بزرگان آینده باشید، دانش را فراگیرید و اگر كسی قدرت حفظ آن را نداشت، آن را بنویسد و نگهداری كند: «اِنّه دعا بنیه و بنی أخیه فقال: أنّكم صِغارُ قومٍ و یُوشكَ أن تكُونوا كبارَ قومٍ آخرین فتعلّموا العلمَ فمن یستطیعُ منكم اَن یحفظهُ ‏فلیكتبه و لیضعه فی بیته».از رسول اكرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم)رسیده است كه هرگاه از انسان با ایمان، یك برگ توشه علمی بماند، آن برگ حجابی بین او و آتش قیامت خواهد شد: «المُؤمنُ إذا ماتَ و تركَ ورقةً واحدةً علیها علمٌ تكونُ‏ تلك الورقةُ یوم القیامة ستراً فیما بینه و بین النار… ».  وقتی توشه عالِمی را به حضور امام حسن عسكری(علیه‌السلام) ارائه دادند، آن حضرت فرمود: خداوند سبحان به هر حرفی از آن، نوری در قیامت به نویسنده آن عطا كند: عرضتُ علی أبی محمّد صاحب العسكر(علیه‌السلام) كتاب یومٍ و لیلةٍ لیونس، فقال لی: «تصنیفُ مَن هذا؟» فقلتُ تصنیفُ یونس مولی آل یقطین، فقال: «اعطاه الله بكلّ حرفٍ نوراً یوم القیامة».

گاهی امامان معصوم(علیهم‌السلام) شاگردانشان را به كتابت و نشر آثار قلمی تشویق می‌نمودند كه یادگار علمی آنان باشد، مانند آنچه امام ششم(علیه‌السلام) به مُفَضّل دستور داد كه بنویس و علم خود را در بین برادرانت بگستران، و اگر مُردی به فرزندانت كتاب‌های دست‌نویس خود را ارث بده، زیرا زمانی فرامی‌رسد كه مردم جز به نوشته‌های خود انس نخواهند داشت؛ «اُكتُبْ وبُثّ علمك فی إخوانكَ فإنْ متّ فورث كُتبك بنیك فأنّه یأتی علی الناس زمان هرجٍ ما یأنسونَ فیه إلاّ بِكتبهم».

برای آنكه تنها نوشتن نباشد، بلكه مكتوب از محتوای عمیقی برخوردار باشد، روش تربیتی پیشوایان دین این بود كه شاگردانشان سخنان معصومان از خطا و هوی را یادداشت كنند و در هر حال كه از آنان سخنی شنیده می‌شود، بنویسند، چون آنان در تمام حالات حق می‌گفتند و هرگز رویدادهای روزگار، آنان را از حق خارج نمی‌كند و وارد باطل نمی‌نمود.

مردی از پیامبر اكرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم)پرسید: هرچه از شما می‌شنوم بنویسم؟ فرمود: آری. پرسید: چه در حال خوشنودی شما و چه در حال غضب شما؟ گفت: آری، زیرا ما در تمام این شئون، جز حق چیزی نمی‌گوییم؛ قُلت یارسول الله! أكتُبُ كُلّما اسمعُ منكَ؟ قال: «نعم». قُلت: فی الرضا و الغضب؟ قال: «نَعَم، فإنّی لا أقُولُ فی ذلك كلّه إلاّ الحقّ».

برای آنكه نوشته از دوام بیشتری برخوردار باشد، دستور رهبران الهی این بود كه مطالب حسّاس را بر روی پوست بنویسند كه دوام داشته باشد، نه بر روی كاغذ كه دیر پا نباشد.

مردی به حضور امام رضا(علیه‌السلام) رسید و كتاب یا كاغذی كه در آن، از امام صادق(علیه‌السلام) حدیثی نوشته شده بود، به عرض رساند؛ مضمون آن حدیث این بود كه دنیا برای صاحب مقام ولایت الهی، همانند دانه گردویی متمثل شده كه هم از لحاظ اطلاع به همه شئون، و هم از لحاظ اقتدار بر همه جهات آن، در اختیارش می‌باشد. حضرت امام رضا(علیه‌السلام) فرمود: سوگند به خداوند این مطلب حق است؛ این حدیث را از كاغذ به پوست منتقل كن كه از دوام بیشتری برخوردار گردد: دخلتُ علی الرضا(علیه‌السلام) و معی صحیفةٌ أو قرطاسُ فیه عن جعفر(علیه‌السلام): «إنّ الدنیا مُثّلت لصاحبِ هذا الأمر فی مثلِ فَلْقَةِ الجوزة. فقال: یا حمزة! ذا والله حقٌّ فانقلوهُ الی أدیم».

و برای آنكه نوشتار، گذشته از دوام، از هنر زیبا نویسی نیز برخوردار باشد، دستور اولیای الهی این بود كه معارف عمیق، به ویژه آنچه مربوط به مسئله ولایت و امامتِ اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) است، با آب طلا نوشته شود: قال الصادق(علیه‌السلام): «نفسُ المهموم لظلمنا تسبیحُ و همّه لنا عبادة و كتمان سرّنا جهادٌ فی سبیل الله»، ثم قال ابوعبدالله(علیه‌السلام): «یجبُ أن یكتبَ هذا الحدیث بماء الذهب».وقتی در حضور امام ششم(علیه‌السلام) نام مبارك امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) برده شد، آن حضرت بعد از آنكه فضیلت زیارت عارفانه مزار علی بن ابی‌طالب(علیه‌السلام) را بیان كرد، آن‌گاه به راوی فرمود: «… اكتب هذا الحدیث بماء الذهب»؛  این سخن را با آب طلا بنویس.

و برای آنكه كتابت از هنر زیبا و شیوا نویسی برخوردار باشد، تا اهل مطالعه را بخواندن آن جذب كند، دستور پیامبر اكرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم)نسبت به بعضی از منشیان خود این بود كه در مركّب لیقه بگذارد كه با داشتن لیقه، از جِرم پذیری محفوظ باشد و قلم از ناصافی مصون بماند و حروف برابر، با نظم جداگانه كه حضرتش هدایت می‌فرمود، نوشته شود و جالب آنكه برای آنكه قلم در اختیار منشی باشد و فراموشش نشود، از گزند گرد و غبار و… محفوظ بماند، دستور داد كه قلم را پشت گوش قرار بدهد كه هم‌اكنون در بین ارباب هنر و صاحبان صنایع دستی معمول است: قال(صلّی الله علیه وآله وسلّم)لبعض كُتّابه: «القِ الدّواةَ و حَرّف القَلَم… وَ ضَعْ قلمكَ علی اُذُنكَ الیُسری، فإنّه اذكر لك».


موسسهتحقیقاتی اسرا