دویست نکته درباره سخنوری نکته هایی است درباره سخنوری و مجموعه ای است، متنوع و خواندنی قسمت اول
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

200 نکته در سخنوری (قسمت1)

«بس نکته» با تو گویم شاید ندیده باشی
تا دسته دسته نرگس زین باغ چیده باشی

3.f1

سپیده سخن

آنچه پیش رو دارید نکته هایی است درباره سخنوری و مجموعه ای است، متنوع و خواندنی که به زیور قلم آراسته شده و در نشریه شمیم یاس و نشریه مبلغان در چند شماره چاپ گردیده است. در این 200 نکته می توانید عنوانهای زیر را ببینید.

تعریف سخنرانی، اهداف سخنرانی، عوامل مؤثر در سخنرانی، اصول سخنرانی، نکات پیش از سخنرانی، نکات آغاز سخنرانی، نکات هنگام سخنرانی، مواد سخنرانی، نکات پایان سخنرانی، نکات پس از سخنرانی، شرایط سخن، شرایط سخنران، شرایط سخنرانی، آفات سخنرانی، آداب سخنرانی؛

نویسنده کوشیده که نکته ها را به صورت کوتاه بازگو نماید و تلاش شده هر نکته ای را با مثال و نمونه همراه نمایند تا جنبه کاربردی داشته باشد.

 

یک. تعریف سخنرانی

1. سخنرانی فن و هنری است که از راه ارائه دلیل و برانگیختن عواطف، بر مخاطبان و شنوندگان خود تاثیر می گذارد و آنان را به سوی موضوع و هدفی خاص راهنمایی و برای آن زمینه سازی می کند.

2. همان گونه که در تعریف بالا دیدید، سخنرانی، راهنمایی مخاطب به سوی «هدفی خاص» است که باید برای آن «زمینه سازی» کرد. بنابراین، شما در هر سخنرانی باید هدفی خاص را دنبال کنید و وظیفه خود را «راه نشان دادن» بدانید نه «همراه خود بردن»، و باید از «اجبار» و «تحمیل» در این راه نیز پرهیز نمایید.

3. باتوجه به تعریف سخنرانی باید توجه داشته باشید که سخنرانی هم «فن» است، پس به «دانش» نیاز دارید؛ و هم «هنر» است، پس به «ذوق» نیاز دارید. از این رو، دانش و ذوق دو ابزار مهم در سخنوری هستند که شما باید خود را به این دو ابزار مهم تجهیز کنید و روز به روز، بر «دانش سخنوری» و «ذوق سخنوری» خویش بیفزایید.

4. باتوجه به تعریفی که برای سخنرانی شد، شما در سخنرانی خود باید دو کار مهم را انجام دهید: یکی ارائه دلیل و دیگری برانگیختن عواطف. در کار اول، باید بر «عقل» مخاطب خود و در کار دوم، بر «احساسات» او تاثیر بگذارید. و باید دانست هر سخنرانی ای که این «تاثیرگذاری» را نداشته باشد، سخنرانی نیست و گوینده آن نیز سخنران نیست.

 

دو. اهداف سخنرانی

5. سخنرانی بدون هدف، ساختن خانه ای بدون نقشه است. نباید به گونه ای سخنرانی کنید که شنوندگان شما پس از پایان سخنرانی تان بگویند: «سخنانش زیبا و جالب بود، اما نفهمیدیم چه هدف و مقصودی از بیان آنها داشت و چه چیزی را می خواست بگوید». یکی از علتهای چنین امری، داشتن معلومات بدون نظم و انسجام است که هرچه زودتر باید آنها را از نظمی منطقی و انسجامی درخور، برخوردار سازید.

6. اهداف اصلی و نهایی در سخنوری دو چیز است:

الف. اقناع یا قانع کردن مخاطب که آن را با آوردن دلیل و برهان انجام می دهید.

ب. ترغیب یا برانگیختن مخاطب که آن را با تحریک عواطف و احساسات به فرجام می رسانید. به طور مثال، گاه موضوع و محتوای سخنرانی شما در زمینه مسائل عقیدتی و کلام جدید است. در این صورت، باید با دلیل و استدلال، مخاطب خود را قانع کنید. و گاه موضوع و محتوای سخنرانی شما در زمینه کمکهای مالی برای امور خیریه است. در این صورت، باید با تحریک عواطف، مخاطب خود را برانگیزانید.

7. برای قانع کردن شنوندگان می توانید از دلیلهای نقلی، مانند «آیات و روایات» و از دلیلهای عقلی، مانند «اجتماع نقیضین محال است» و از دلیلهای علمی، مانند «هر عملی عکس العملی دارد»، استفاده کنید. البته، هر نوع دلیلی باید متناسب با موضوع و مخاطب خود باشد.

به طور مثال، چنانچه مخاطب شما به اسلام عقیده ای ندارد، نمی توانید از دلیهای نقلی استفاده نمایید، بلکه باید به دلیلهای عقلی و علمی روی آورید.

8. هنگام دلیل آوردن و استدلال کردن حتما سطح فکری و علمی شنوندگان خود را در نظر بگیرید. اگر مخاطبان شما کودکان و نوجوانان هستند، از دلیلهای آسانتری استفاده نمایید. چنانچه مخاطبانتان دانشگاهیان هستند، دلیلهای علمی تری را به کارگیرید؛ ولی هیچ گاه از دلیلهای سست و غیر منطقی - اگر چه قانع کننده نیز باشند - استفاده نکنید؛ زیرا با رشد فکری و علمی مخاطبان و به مرور زمان، دست شما رو خواهد شد.

*(dì: (1

9. هیچ گاه از شعر و قصه و مانند آن، به عنوان «دلیل» استفاده نکنید؛ زیرا از نظر منطقی و فلسفی، چنین استفاده ای صحیح نیست؛ بلکه از آنها به عنوان «شاهد» بر دلیل و «مؤید» آن استفاده نمایید.

مثلا برای «مدارا کردن با دشمن» نمی توانید به این شعر «حافظ » استناد کنید:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

زیرا ممکن است طرف مقابل شما، برای «مدارا نکردن با دشمن»، به این شعر «سعدی» استناد نماید:

امروز بکش، چو می توان کشت
کاتش چو بلند شد، جهان سوخت
مگذار که زه کند کمان را
دشمن که به تیر می توان دوخت

در حالی که برخورد با دشمن مراحل گوناگونی دارد که گاه مداراکردن و تساهل ورزیدن است و گاه مدارا نکردن و خشونت ورزیدن است.

10. درجه برانگیختن احساسات و عواطف مخاطبان، باید با درجه اهمیت موضوع متناسب باشد. به طور مثال، باید برای کمکهای مالی ده هزارتومانی، ده درجه شورانگیزی و برای کمکهای مالی صد هزارتومانی، صد درجه شورانگیزی کنید. یا مثلا ترغیب برای رفتن به خط مقدم جبهه و شرکت در عملیات، امکان دارد شورانگیزی بیشتری بخواهد، وتشویق برای کمک به پشت جبهه، ممکن است شورانگیزی کمتری نیاز داشته باشد.

11. در برانگیختن احساسات و عواطف مخاطبان، «زمان شناسی» و «قدرشناسی» لازم است که در چه زمانی باید شور انگیزی کنید و به چه مقداری باید حرارت به کار برید.

به طور نمونه، غالبا نباید در مقدمه سخن و بدون مقدمه، به برانگیختن و شورانگیزی بپردازید و از همان آغاز، صدای خود را بلند کنید و حنجره خود را آزرده سازید و در پایان نیز، با گرفتگی صدا به سخنان خود پایان دهید.

12. در برانگیختن احساسات و عواطف، اقتضای حال شنونده را نیز باید در نظر بگیرید؛ برای عوام نوعی شورانگیزی باید بکنید و برای خواص نوعی دیگر. برای زنان و جوانان نوعی برانگیزی باید بکنید و برای مردان و پیرمردان نوعی دیگر.

مثلا برای اعزام جوانان به جبهه، باید از رشادتهای «حضرت علی اکبر علیه السلام» و برای اعزام پیرمردان به جبهه، باید از رشادتهای «حضرت حبیب بن مظاهرعلیه السلام» بگویید، و برای حفظ خون شهدا، باید از صبر و پیام رسانی «حضرت زینب علیها السلام» سخن به میان آورید.

13. برای برانگیختن احساسات و عواطف شنوندگان، حتما به «ادبیات »، «هنر»، «شرح زندگانی پیشوایان و بزرگان » و مانند آن روی آورید. گاه با خواندن دو بیت شعر می توانید جمعیتی را منقلب سازید و آنان را برانگیزانید.

مثلا اگر در زمینه «ایثارجان » و «نثارخون» می خواهید سخن بگویید، دو بیت زیر می تواند عده ای را منقلب کند و برانگیزاند:

گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود، راه بگویدت که چون باید رفت

 

ادامه دارد...


پدیدآورنده: عبدالرحیم موگهی

منبع: شمیم یاس، شماره 2

تنظیم برای تبیان: رهنما، گروه حوزه علمیه