با توجه به درخواست مکرر اهالي خراسان از محضر آيت الله ميرزا محمد تقي شيرازي، در فرستادن عالمي با تقوا و مجتهدي دانا و توانا به آن سامان ، ايشان حاج آقا حسين قمي را در پذيرش اين امر خطير مناسب دانسته و سفر به مشهد و اقامت در آنجا را به وي پيشنهاد کرد.او نيز اين دعوت را پذيرفت و پس از ده سال سکونت در سامرا، به سوي آستان مقدس امام هشتم عليه السلام عزم سفر کرد.
آيت الله حاج آقا حسين قمي در نخستين روزهاي ورود به مشهد، با برپايي نماز جماعت، ارتباط خود را با مردم برقرار کرد و به نشر احکام دين و پاسخگويي به سؤ الات مردم و رسيدگي به وضعيت محرومان و مستضعفان پرداخت ايشان در حل معضلات و مشکلات اجتماعي از هيچ تلاشي دريغ نورزيد و در صورت مشاهده هر گونه خلاف يا اهانت به مقدسات ديني سکوت را روا نمي دانست و با فريادي رسا و حرکتي شجاعانه به مقابله با آن مي پرداخت.
حاج حسين آقا، زعامت و سرپرستي حوزه علميه را به عهده گرفت و علاوه بر رسيدگي به امور محصلان علوم ديني، دانش فقه و اصول را براي طالبان علم، در منزل خود تدريس مي کرد.
حاج آقا حسين قمي اگر چه در طول مدت اقامت خود، به سؤالات شرعي و استفتائات رسيده پاسخ مي داد ليکن از مطرح شدن نام خود و قبول مسئووليت مرجعيت و انشار رساله عمليه اجتناب مي ورزيد، تا آنکه با اصرار و مراجعه فراوان جمع زيادي از مؤمنان و متدينين ديار خراسان، رساله احکام فارسي ايشان در سال 1351 به نام مجمع المسائل به چاپ رسيد و مرجعيت ايشان از آن تاريخ آغاز گرديد.
واکنش شجاعانه آيت الله قمي نسبت به اقدامات ضد مذهبي رضاخان و حرکت اعتراض آميز ايشان به تهران، و پس از آن قيام خونين مسجد گوهرشاد، باعث شد که رژيم ستم شاهي پهلوي، مدتي ايشان را در تهران توقيف و در نهايت، در سال 1354 ق . به عراق تبعيد کند. از آن پس مرکز مرجعيت ايشان به کربلا منتقل گرديد.
حوزه علميه کربلا با رحلت مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقي شيرازي رو به ضعف نهاده بود و ايشان پس از استقرار در کربلا جمعي از فضلا و مدرسان خبره حوزه علميه نجف چون حضرات آيات ميلاني، خويي، سيد علي بهبهاني، ميرزا مهدي شيرازي و سيد صدرالدين جزايري را براي تدريس و کمک به پيشرفت علمي حوزه علميه کربلا دعوت به همکاري کرد و خون تلاش و کوشش را در آن مرکز علمي جاري ساخت. با اقدامات و فعاليتهاي آيت الله حاج آقا حسين قمي، وضع عمومي حوزه تغيير يافت و جلسات درس و بحث رونق ديگري گرفت. ايشان در کنار اداره حوزه و زعامت ديني مردم و انجام رسالت عظيم مرجعيت، از تدريس و تربيت شيفتگان علم دريغ ننمود و دروس خارج فقه و اصول را براي جويندگان آن بيان مي کرد.
آيت الله قمي پس از درگذشت آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني ، به اقامت يازده ساله و سراسر برکت خود در کربلا خاتمه داد و راهي نجف اشرف شد.
علما و مجتهدان نجف اشرف با از دست دادن آيت الله اصفهاني در پي مرزباني ديگر، براي سپردن مرجعيت عامه و سرپرستي حوزه کهن نجف اشرف به او بودند و تنها شخصيت ارزنده و والامقام حضرت آيت الله قمي را سزاوار اين مسئوليت مي دانستند. پس از اصرار فراوان و بيان اينکه قبول اين مسئوليت برايشان واجب است آن پير وارسته را به پذيرفتن اين امر وامي دارند و او نيز چاره اي جز قبول نمي بيند و راهي شهر مقدس نجف مي شود.
توجه عمومي علما و مردم نه تنها ايشان را خرسند نساخت بلکه به ناراحتيهاي وي افزود، تا آن حد که احساس مي کرد اين مسئوليت ممکن است براي دين و تقواي ايشان خطر ايجاد کند. از اين رو از خداوند متعال درخواست مي کند که اگر مردن براي دين و آخرتش بهتر باشد، او را پيش خود بخواند و مرگ وي را برساند.
منابع:
1. کتاب نقباءالبشر، ج 2.
2. کتاب عنصر فضيلت و تقوا.
3. کتاب حاج آقا حسين قمي.
تهيه: گروه حوزه علميه