تبیان، دستیار زندگی
شهید صدوقی حتی در اواخر سال 57 که مشخص بود انقلاب در حال پیروزی است، تلاش داشت تا احساسات گسترده مردم را کنترل کند و مبارزات را عقلایی و تا حد امکان کم هزینه کنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پدربزرگ از نگاه نوه

آیت الله صدوقی

شهید صدوقی حتی در اواخر سال 57 که مشخص بود انقلاب در حال پیروزی است، تلاش داشت تا احساسات گسترده مردم را کنترل کند و مبارزات را عقلایی و تا حد امکان کم هزینه کنند.

خبرگزاری خبرآنلاین به مناسبت فرا رسیدن اولین سالگرد حجت الاسلام محمد علی صدوقی فرزند شهید صدوقی و امام جمعه مرحوم یزد گفتگویی با حجت الاسلام محمد صدوقی، نوه چهارمین شهید محراب انجام داده است.

ایشان در این گفتگو نکاتی را در مورد پدر بزرگشان شهید صدوقی بیان کرده‏اند که خلاصه این گفتگو تقدیم کاربران عزیز می شود:

در حالی در کافه خبر حضور پیدا کرد که چند روز به اولین سالگرد پدر مرحومش باقی مانده بود.

انقلاب اسلامی در سالهای ابتدایی دوره پر تنشی را پشت سر گذاشت فکر می کنید چرا شهید صدوقی هدف ترور منافقین قرار گرفت ؟

مقام معظم رهبری برای شهید صدوقی از عنوان رهبر یاد کردند و در دوران مبارزات و قبل از پیروزی انقلاب اگر ایشان دستوری می داد حتما اجرا می‏شد. این مساله به طریق اولی قابل تعمیم به زمان بعد از انقلاب است.

ایشان همواره تلاش می کرد تا مانع احساسات گسترده مردم شوند. شهید صدوقی حتی در اواخر سال 57 که مشخص بود انقلاب در حال پیروزی است، تلاش داشت تا احساسات گسترده مردم را کنترل کند و مبارزات را عقلایی و تا حد امکان کم هزینه کنند.

از همراهان و نزدیکان ایشان نقل شده است که ؛ در این مقطع زمانی ،" شهید صدوقی گاهی به مردم می گفت که به خانه هایتان بروید و مردم می رفتند و اگر این موضوع را در کنار احساسات انقلابی مردم در آن سال ها بگذاریم بیشتر به قدرت شهید صدوقی در بین مردم پی می بریم"

یکی از دوستان در این مورد خاطره ای تعریف می کردند مبنی بر اینکه "بعد از منبری در سال 57 ،شهید صدوقی به من گفت که می خواهی خون به پا کنی ؟"

شهید صدوقی وقتی منعی را می کردند مردم می پذیرفتند .

این خلا بعد از شهادت شهید صدوقی احساس شد منظورم این است که شهید صدوقی فردی بودند که برای بعد از خودشان برنامه ریزی کرده بودند و باقیات صالحاتی داشتند یا خیر؟

تقریبا هنوز آنچه در مجموعه ی شهید صدوقی می گذرد از باقیات صالحات ایشان است. آیت الله صدوقی از دید وسیعی برخوردار بودند. ایشان در سال 51 بنای مدرسه ای را در قم گذاشتند و ساخت آنرا آغاز کردند ولی بهره برداری از آن بعد از شهادت ایشان بود ولی امروز با اینکه تقریبا هنوز بیشتر از یک سوم طرح اولیه ایشان اجرا نشده، با این حال این مدرسه، در حال حاضر بزرگترین حوزه علمیه کشور است. من برای جلوگیری از اطاله کلام از بسیاری از موارد صرفنظر می کنم.

فارغ از این در یزد، توسعه و بهسازی مساجد "حظیره" و "ملااسماعیل" توسط ایشان صورت گرفت. تمام مدارس علمیه یزد که نزدیک به هفت مدرسه است به جز یکی از آنها مابقی مدارس توسط ایشان احیا شده است. مدارسی را در شهرستان های مختلف استان یزد ساختند که به 4 تا 5 مورد می رسد.

به جز مدارس علمیه، خدمات عام المنفعه‌ای که انجام دادند. شروع ساخت این بناها توسط ایشان صورت گرفت و بعد از شهادت فرزند ایشان این کار را عهده دار شدند.

تمام این اقدامات قبل از پیروزی انقلاب انجام شد. این موارد از باقیات الصالحات شهید صدوقی محسوب می شود. در استان یزد عمده روحانیون مسن، محضر ایشان را درک کردند.

در قم حضرات آیات، یزدی، مهدوی کنی و جنتی محضر ایشان را درک کرده بودند. از باقیات الصالحاتی که از ایشان و فرزندشان در یزد مانده می توان از مدارس علمیه، مساجدی که بازسازی و احداث کرده اند، موسسه خیریه الزهرا که در زمینه ی تسهیلات ازدواج است، بیمارستان سیدالشهدا(ع)، صندوق تعاونی ولیعصر(عج)و...نام برد.

با توجه به اینکه شهید صدوقی و پدر مرحومتان روحانی بودند دلیل خاصی دارد که شما نیز روحانی شدید، بدلیل سوابق خانوادگی شغل شما است؟

اولا" که روحانیت شغل نیست. شما اگر به قبل بر گردید، فلسفه ی حضور جد اعلای شهید صدوقی" مرحوم آخوند کرمانشاهی"در یزد، به دلیل مبارزات و تبعید ایشان از کرمانشاه به یزد بود. در مورد من هیچ اجباری نبود اما می دانستم که بهترین برای من همین است و به این سلک علاقه داشتم.

پدرمن بعد از شش دختر به عنوان تک پسر شهید صدوقی و من بعد از سه دختر تک پسر پدرم هستم. اما با این وجود هیچ وقت یاد ندارم که پدرم بخواهد در این مورد من را مجبور کند که به حوزه بروم یا نه.

پدرم هیچ وقت این مساله را بروز نمی دادند در سال دوم دبیرستان که قرار شد من انتخاب رشته بکنم وقتی متوجه علاقه من به رشته علوم انسانی شدند ایشان گفتند که از این مساله خوشحال شدم که تو رشته ای را انتخاب کرده ای که به حوزه نزدیک تر است.

این مساله دیگر بروز پیدا نکرد تا اینکه وصیت نامه ایشان خوانده شد که در آن به موضوعی اشاره شده بود که "کتاب های شخصی من در صورتیکه که فرزند دلبندم محمد در حوزه مشغول به تحصیل باشند (که منتهای آرزوی من است) ،متعلق به اوست" .

اما با این وجود ایشان هیچ وقت این مساله را بروز ندادند و اجباری نکردند. حتی بعد از اینکه به حوزه رفتم یک بار از من نپرسیدند که چه زمانی قرار است که لباس بپوشم و معمم شوم.

شما بعد از فوت پدرتان لباس پوشیدید؟

بله. من همزمان با دبیرستان دروس حوزوی را شروع کردم و در نهایت بعد از دانشگاه به قم رفتم . من سال گذشته قرار بود برای تبلیغ درایام محرم به یکی از شهرستان ها بروم که همان زمان به خیاطی که همیشه برای پدرم لباس می دوخت مراجعه کردم تا برای من لباس بدوزد .

خیاط برای کاری به من زنگ زده بود که من متوجه نشده بودم و پاسخ ندادم و در نهایت به پدرم زنگ زده بود و گفته بود که لباس پسرتان آماده است. ایشان این مساله را به من بروز ندادند اما پیش اقوام این را تعریف کرده و ابراز شادمانی کرده بودند.بدین ترتیب متوجه شدم که پدرم از این مساله بسیار خوشحال هستند.

منابع مالی بنیاد صدوق از کجا تامین می شود ؟

پایه اولیه بنیاد صدوق در سال 1351 نهاده شد. همزمان با این کار مدرسه ای را در قم ساختند که بعد جلوی احداث آن توسط ساواک گرفته شد. شهید صدوقی با محبوبیتی که داشت توانست کمک هایی را برای این مجموعه بگیرد و برخی از خیرین، سهام های شرکت هایی که داشتند را به ایشان واگذار کردند تا این بنیاد رشد کرد.

البته این دقت نظر همواره در شهید صدوقی و پدرم وجود داشت که آنچه وارد بنیاد می شود با رضایت کامل صاحبانش باشد و بعدها فعالیت های آن به دور از رانت و...باشد.

این بنیاد موسسه غیر انتفاعی است که منابع درآمدی مشخصی دارد. بعد از شهادت شهید صدوقی طبق وصیت شهید صدوقی باید به حضرت امام(ره) تحویل داده می شد و امام آنها را به مرحوم پدرم واگذار کردند.

پدرم نیز در وصیت نامه خود، امور بنیاد را در اختیار رهبری قراردادند که ایشان نیز من را مامور انجام این امور کردند.


منبع: خبرآنلاین

تهیه و تنظیم: عبداله فربود، گروه حوزه علمیه تبیان