بذل و بخشش پدر زبانزد بود. در حالی که خودش چیزی نداشت. یک بار یکی آمد خانه ما و مشکل مالی داشت. مشکل را که مطرح کرد، حاج آقا هرچه پول درخانه بود به ایشان داد. خود فرد از این کار ایشان تعجب کرد. بعد به ما گفتند اینگونه باید انفاق کرد. انفاق کنید، خدا برمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عارفی در پایتخت
3j/ 9dj ¯d~

به یاد آیت الله سیدعلی آقا گلپایگانی که مردم، همه زندگی او بودند

 

- روزی که سید ابوالقاسم عجائبی از آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی خواست تا برای مسجدش در بالای شهرطهران، امام جماعتی معرفی کند دو شرط گذاشت. یکی اینکه سید باشد و دیگر آنکه روح مردمداری دراو زنده باشد. آیت الله خویی به حاج شیخ محمد تقی آملی گفته بود:" این سید از جوانی درس و دلش با مردم گره خورده. این روحانی اینجا در نجف رسیدگی به مردم را در کنار درس فراموش نمی کند..."

او به دستور آقای خویی به تهران آمد تا امام مسجد "سادات" باشد. وقتی "سیدعلی" به تهران می آمد، آیت الله خویی به او یک نصیحت کرد. گفت: " سید! تو را برای مسجدی به نقطه ای از طهران می فرستم که فقط با نشستن و درس گفتن و نماز خواندن نمی توانی تبلیغ دین خدا را بکنی. پس باید مردمدار باشی و برای مردم..."

این نصیحت، نگین مشی و مرام آقاسید شد و از 1342 تا امروز او شد:" سید مردم و مردم شدند، زندگی سید" این تعبیرعمیق آیت الله سید رضی شیرازی درباره مرحوم آقا سیدعلی هاشمی گلپایگانی است که دیروز صبح از محله یوسف آباد تهران پرکشید.

این سید، درسش درس است

آغاز زندگی دنیایی او را درسال 1310 هجری شمسی نوشته اند. 80 سال پیش بود که "آقا سیدعلی" در بیت مرجع بزرگ شیعه، مرحوم آیت الله سید جمال الدین هاشمی گلپایگانی متولد شد. پدر بزرگوارشان علاوه بر علم و فقاهت دارای مراتب عالیه در سیر و سلوک و تهذیب نفس بود.

بزرگ مردی که در حوزه علمیه نجف اشرف از محضر درس فقه و اصول مرحوم آیت الله خویی بهره ها برد و به دعوت آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی به تهران مهاجرت کرد و امام جماعت مسجد سادات یوسف آباد شد. جلسات فقه و اصول و تفسیرش که دو گروه بانوان وآقایان را دربر می گرفت، در خانه تشکیل می شد. خانه ساده اش در حاشیه میدان کلانتری، محل درس علم آموزان بود و مامن مردم کوچه و بازار. علامه محمد تقی جعفری روزی درباره درس ایشان گفته بود: " این سید که از نجف آمده به تهران و فقه و اصول می گوید، درسش، درس است. اصول می خواهید بروید پای درس سید علی گلپایگانی"

جهان انسانیت، تو را از دست داد

دیروز آیت الله سید رضی شیرازی وقتی وارد خانه سید شد، با صدای بلند گریه می کرد. وقتی بالای سر پیکر سید رسید، گفت: " سید! مردم این محله چه کنند بی تو؟ درخانه که را بزنند که کمکشان کند؟ ... دیگر اشک امانش نمی داد که روی زمین نشست و گفت چه بگویم . نمی دانم بگویم یوسف آباد، بگویم تهران، بگویم ایران تو را از دست داد. نه آقا جهان انسانیت، یکی از شریف ترین انسان های روزگار خود را از دست داد.... "

آیت الله سید رضی شیرازی استاد برجسته فلسفه حوزه در حالی که مداوم گریه می گرد، گفت: " من چه بگویم از این عالم بزرگ که زندگی اش مردم بود و مردم زندگی اش شد. آنچه در تمام این سال ها در جوار ایشان یافتم، سلامت ایمان و اعتقاد بود که تجلی اش در زندگی اجتماعی ، مردم دوستی و فداکاری برای مردم بود. مردی که خودش می خواست ناشناخته بماند ولی مردم و اهل حقیقی ایمان او را به خوبی می شناختند."

کارمزد را حرام می دانست

پیش از انقلاب با هر چه در توان داشت برای ارسال اعلامیه های امام (ره) تلاش می کرد. با ایجاد کمیته های مردمی او سرپرست کمیته منطقه 3 شد. "سید جلال عجائبی" متولی مسجد سادات که از سال 43 در خدمت آیت الله بوده است می گوید: در آغاز انقلاب تمام دغدغه اش یک کلام بود. اینکه " مبادا کمیته ها عملی انجام دهند که موجب حق الناس شود. "

اگرچه آیت الله گلپایگانی در آغاز انقلاب به مدت سه سال نماینده امام خمینی در حج بودند اما پس از آن ایشان دیگر هیچ مسئولیت سیاسی را برعهده نگرفتند.

عجائبی از ویژه گی های خاص مدیریت ایشان در مسجد می گوید:" وقتی صندوق قرض الحسنه مسجد راه افتاد، ایشان همه را جمع کردند و گفتند حق ندارید از مردم کارمزد بگیرید . کارمزد حرام است. "

 هرچه پول درخانه بود، انفاق کرد

روحانی ای که بسیاری مواقع، مسیرخانه تا مسجدش را پیاده می رفت تا در راه به مردم برخورد کند و از حال آنان بپرسد. این را حاج علی رضا قیومی می گفت و کسبه محل شهادت می دهند که :" در سلام کردن به کوچک و بزرگ، پیش دستی می کرد. با جوان و پیر محل، خوش خلق بود و مهمتر آنکه خوش داشت تا مردم مشکلات مادی و غیر مادی شان را به او بگویند و تا رفع آن مشکل را پی جویی می کرد."

سیدعبدالهادی، فرزند ارشد آیت الله می گوید: "بذل و بخشش پدر زبانزد بود. در حالی که خودش چیزی نداشت. یک بار یکی آمد خانه ما و مشکل مالی داشت. مشکل را که مطرح کرد، حاج آقا هرچه پول درخانه بود به ایشان داد. خود فرد از این کار ایشان تعجب کرد. بعد به ما گفتند اینگونه باید انفاق کرد. انفاق کنید، خدا برمی گرداند."

روح پر فتوح او صبح سه شنبه 28 دی ماه بعد از مدت ها بیماری، به ملکوت اعلی پیوست و چهارشنبه صبح 29 دی در میان خیل مشتاقانش تشییع می شود.


محمدرضا اسدزاده

تنظیم و فرآوری گروه حوزه علمیه

منبع خبر آنلاین