تبیان، دستیار زندگی
سـیـد مـهدى بحرالعلوم , شاگرد بزرگ و بزرگوار وحید بهبهانى است و از فقهاى بزرگ است مـنظومه اى در فقه دارد كه معروف است آرا و نظریات او مورد عنایت و توجه فقها است بحرالعلوم بـه عـلـت مقامات معنوى و سیر و سلوكى كه طى كرده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علامه سید مهدی بحر العلوم

9d'eg 3@j@/ e@g/i (-1'd9dhe

زندگی نامه

دوران تحصیلات

آثار علمی و عملی

بحر العلوم چرا؟

گفتار بزرگان

شاگردان

آثار و تألیفات

رسيدگى به حال بينوايان

وفات

زندگی نامه

سـيـد مـهدى بحرالعلوم , شاگرد بزرگ و بزرگوار وحيد بهبهانى است و از فقهاى بزرگ است مـنظومه اى در فقه دارد كه معروف است آرا و نظريات او مورد عنايت و توجه فقها است بحرالعلوم بـه عـلـت مقامات معنوى و سير و سلوكى كه طى كرده است , فوق العاده مورد احترام علما شيعه است و تالى معصوم به شمار مى رود كرامات فراوانى ازاو نقل شده است كاشف الغطا (شيخ جعفر) آتـى الـذكـر بـا تحت الحنك عمامه خود,غبار نعلين او را پاك مى كرد بحر العلوم در سال 1154 يا 1155 متولد شده و در سال1212 ه ق درگذشته است 1 .

عـلا مـه دهر و وحيد عصر, سيد محمد مهدى بن سيد مرتضى بن سيد محمد بن سيد عبدالكريم حسنى حسينى طباطبائى بروجردى الاصل نجفى المسكن , اعجوبه دهر, جامع منقول و معقول , و مرجع عصر و دوران خويش بود.

سـيـد مرتضى طباطبائى بروجردى (ره ) كه از علما و مراجع كربلا بود, داراى دو فرزند مى باشد, يـكى سيد جواد كه جد مرحوم آية اللّه العظمى بروجردى (ره )است , و ديگرى , سيد محمد مهدى بحرالعلوم هر دو از بزرگان فقها و علماى اسلامى مى باشند.

سيد محمد مهدى بحرالعلوم , پيش از پگاه عيد فطر در سال 1155 ه ق در شب جمعه چشم به دنيا گـشـود پـدر ارجمندش مى گويد: در آن شب كه ولادت فرزندم مهدى بود, در عالم رؤيا امام هـشـتم (ع ) را ديدم كه شمع بزرگى را به شاگردش محمدبن اسماعيل بن بزيع مى دهد محمد آن شمع را بر فراز بام منزل ما برده و روشن مى كند ناگهان نور آن شمع تا آسمان بالا رفته و دنيا را فرا مى گيرد 2.

آرى شمعى كه توسط امام رضا(ع ) افروخته شود, بايد نورش جهان را روشن سازد و جهانيان را فرا بگيرد.

دوران تحصیلات

بحرالعلوم مقدمات نحو و صرف و ادبيات و منطق و فقه و اصول را با كوششى بى نظير نزد پدر خود و ساير فضلا و دانشمندان , در مدتى كمتر از چهار سال فرا گرفت در اوايل بلوغ به درس خارج پدر خـود, و هـمچنين درس استاد كل , وحيدبهبهانى , و نيز درس شيخ يوسف بحرانى صاحب حدائق راه يـافـت و از مـحـضـر آن بزرگان استفاده شايانى برد و پس از پنج سال درس و بحث فشرده و عـمـيـق و طى مـرحـلـه سطح , به درجه اجتهاد عاليه نائل آمد و هر سه استاد بزرگ اجتهاد او را امضاكردند.

پـس از آن از كـربـلا بـه نجف مهاجرت كرد و در مركز بزرگ دانشهاى اسلامى , به بحث و تحقيق پرداخت و در مدتى كم كه هنوز سنش از 30 سال تجاوز نكرده بود,ارشاد و رهبرى مسلمانان را بر عهده گرفت و در عين حال كه به تدريس و تاليف اشتغال مى ورزيد, به امور فقرا و مستمندان نيز رسيدگى كرده , مسائل و مشكلات اجتماعى مردم را حل و فصل مى نمود.

بحرالعلوم داراى اخلاق پسنديده انسانى و پيامبرگونه بود تواضع و فروتنى اوزبانزد خاص و عام , و عطوفت و مهربانى او نسبت به بينوايان و مستمندان , دربالاترين حد ممكن خود بود, به حدى كه شـاگردان و مريدان خود را تحت تاثير كامل قرار مى داد او كم سخن مى گفت , سكوتش از حرف زدنـش بـيشتر بود همواره در حال تفكر و انديشيدن به سر مى برد, اگر سخنى به زبان مى آورد با ذكـر خـدا همراه بود دربين مردم كه مى نشست , نشستن حالت تشهد در نماز را داشت هنگام راه رفتن هيبت و وقار خاصى داشت هيچ گاه به پشت سر خود يا به اطراف خود نگاه نمى كرد, مگردر حـال ضـرورت گـامـهـاى استوار خود را بيشتر با انديشه هاى شگرف مى آميخت دريافته بود كه هيبتش مانع از سخن گفتن مردم با وى مى شود, لذا هميشه ملازمان خود را سفارش مى كرد باب سـخـن گـفتن با مردم را بگشايند تا از راز دل مردم باخبرشده , در رفع گرفتاريهاى آنان بيشتر بكوشند.

صـبـحـهـا را هـمـواره در بـحـث و تـدريـس و قضاوت بين مردم , و شبها را در مطالعه و تحقيق مى گذراند و پس از اندكى خواب و استراحت , براى عبادت و مناجات به درگاه خداوند ذوالجلال خـود را كاملا آماده مى ساخت و بسيار ديده شده بود كه پس از نيمه شب از نجف تا كوفه پياده راه مى رفت كه هنگام مناجات در مسجد كوفه باشدو پس از نماز صبح به نجف باز مى گشت و قبل از هـر كـار بـه حـرم مطهر جد بزرگوارش اميرالمؤمنين (ع ) مشرف مى شد و با آن حالت معنوى و عـرفـانـى كـه داشـت , بـه زيارت مشغول مى گشت و برخى از كتب رجال در احوال آن بزرگوار نـوشـتـه انـد كـه : گـاهـى سـؤالاتـى از امام مى كرد و به نحوى كه ما نمى دانيم , پاسخ دريافت مى نمود.

آثار علمى و عملى

سـيـد بـحـرالـعـلـوم پس از وفات استادش وحيد بهبهانى (قدس سره ), رهبرى كامل و زعامت و مـرجـعـيت شيعه را به دست گرفت و دنيا در برابر اين درياى دانش وبينش و تقوى و پارسائى و فضيلت خضوع نمود و آوازه او آفاق را پر كرد در اين فرصت پيش آمده , براى اينكه بتواند به مسائل اجتماعى و مشكلات گوناگون وفراوان امت اسلام رسيدگى نمايد و نظمى به حوزه هاى علميه بدهد, تمام اوقات خودرا براى اين كار وقف نمود و با كمال اخلاص و جديت مشغول خدمت شد و بـراى ايـنكه بهتر به كارهايش برسد, از شخصيتهاى برجسته اى كه معاصر او بودند, دعوت به عمل آورد شـاگـرد بـزرگـوارش شـيخ جعفر كاشف الغطا (ره ) را براى فتوى و پاسخ ‌به احكام شرعى تعيين نمود.

و هـمـچـنين آية اللّه شيخ حسين نجفى (ره ) را كه از علماى مقدس و پارساى نجف اشرف بود, به عـنـوان امـام جـمـاعت در مهم ترين و مشخص ترين مسجد,مسجد هندى نصب نمود و شيخ شـريـف الدين محى الدين را براى قضاوت و حل وفصل دعاوى مردم گماشت و خود بار سنگين تدريس و مشكلات حوزه و اداره امورمردم را بر دوش گرفت .

بحرالعلوم چرا؟

و امـا ايـنـكـه چـرا بـه او بحرالعلوم گفته اند, مورخين نقل كرده اند كه سيد مهدى به عنوان دانـشـجـو بـراى اسـتـفـاده از محضر درس فيلسوف بزرگ , ميرزا سيد محمدمهدى اصفهانى به خراسان سفر كرد مدت 6 سال در آنجا اقامت گزيد و بالاترين بهره ها را از استاد خود گرفت ميرزا اصـفـهانى كه از هوش سرشار شاگردش شگفت زده شده بود, روزى در اثناى درس خطاب به او گـفـت : انما انت بحرالعلوم (براستى تو درياى دانشى ) و از آن لحظه سيد به اين لقب مشهور شـد و امـروز خـانـواده بـحـرالـعـلـوم از خـانـواده هاى معروف و مشهور نجف اشرف مى باشند و چهره هاى شاخصى در علم و عمل در بين آنان وجود دارد.

گفتار بزرگان

اسـتـادش وحـيـد بهبهانى در ستايش او گويد: عزيزترين و گرامى ترين فرزندانم , پژوهشگر و مـحقق بزرگ , فرزند روحانى من , دانشمند مطلع و باهوش ,عالم باتقوا, سيد نجيب محمد مهدى .

مـحقق خوانسارى و سيد حسين در اجازه اى كه به او داده است , متذكر مى شودكه ايشان مجتهد در فروع و اصول و مقتداى خاص و عام و يگانه روزگار مى باشد.

صـاحـب مـنـتـهـى الـمقال مى نويسد: رهبر دينى وارسته اى كه دوران مانند اوسراغ ندارد, و شـخـصـيـتـى كـه روزگار از آوردن نظير او, عقيم مانده است سيددانشمندان و عالمان , و ولى فـاضلان , علا مه دهر و يگانه عصر, كسى كه اگر در معقول سخن گويد, مى پندارم شيخ الرئيس ابوعلى سينا است , و اگر در منقول بحث كند,بگويم اين علا مه و محقق است كه در فروع و اصول دريـاآسـاسـت , و اگر در كلام مناظره كند, نخواهم گفت , جز اينكه او به خدا سيد مرتضى (علم الـهـدى ) اسـت , و اگرقرآن را تفسير كند و به او گوش فرا دهم , حيرت زده خواهم گفت : گويا خدا قرآن را براو نازل كرده است كه اين چنين از رموز و اسرار آن آگاه است .

در سـتـايـش و مدح او سخنها بسيار و نوشته ها بى شمار است , چرا كه او در عين اينكه دانشمندى بـزرگ بـود, در زهـد و عبادت نيز نظيرى نداشت , در همان حال كه به تدريس و تاليف با جديتى فراوان مشغول بود, دمى از خدمت به بندگان خدانمى آسائيد و با تمام وجود در خدمت بندگان خدا بود.

داسـتـان مفصلى را از مناظره او با دانشمندان يهود در كتابهاى نقل كرده اند كه بيشتر شباهت به مناظره و احتجاج ائمه معصومين (ع ) با علماى يهود و نصارى دارداين مناظره كه در 14 صفحه با قـطـع وزيـرى چـاپ شده است و علماى يهود را به تسليم و خضوع واداشته است , بيانگر اطلاع و آگاهيهاى فوق العاده سيد بحرالعلوم دربخش عقائد و كلام مى باشد.

شاگردان

عـلما و دانشمندان بسيارى از محضر درس ايشان استفاده كرده و به مقامات والائى رسيده اند كه نام برخى از آنان عبارتند از:

1 ـ شيخ جعفر كاشف الغطا, بزرگ شخصيت برجسته جهان اسلام .

2 ـ سيد محمد جواد عاملى , صاحب موسوعه بزرگ فقهى مفتاح الكرامة .

3 ـ شيخ محمد تقى اصفهانى , صاحب حاشيه بر معالم .

4 ـ شيخ احمد نراقى , صاحب مستند الشيعة في احكام الشريعة .

5 ـ شيخ ابوعلى حائرى , مؤلف كتاب منتهى المقال در علم رجال .

6 ـ شيخ اسداللّه تسترى , نويسنده كتاب المقابيس در اصول .

7 ـ شيخ محمد على زينى عاملى نجفى .

8 ـ سيد ميرعلى طباطبائى , صاحب الرياض در فقه .

9 ـ مولى محمد شفيع استرآبادى .

10 ـ شيخ حسين نجف .

11 ـ شيخ شمس الدين بن جمال الدين بهبهانى .

آثار و تاليفات

بحر العلوم داراى تاليفات ارزنده اى در علوم مختلفه مى باشد كه چند نمونه ذكر مى شود:

1 ـ مصابيح , كتابى ارزنده در فقه (در عبادات و معاملات ).

2 ـ الـدرة الـنـجفية , منظومه اى در فقه , مشتمل بر دو هزار بيت شعر كه چندين بارتفسير و شرح شده است .

3 ـ مـشـكـاة الهدايه , شاگردش مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطا, به امر استاد برآن شرحى نوشته است .

4 ـ الفوائد الاصوليه .

5 ـ حاشية على طهارة شرائع المحقق الحلى .

6 ـ الفوائد الرجاليه پيرامون علم شامخ رجال .

7 ـ رسالة فى الفرق و الملل .

8 ـ تحفة الكلام في تاريخ مكة و بيت اللّه الحرام .

9 ـ شرح باب الحقيقة و المجاز.

10 ـ قواعد احكام الشكوك .

11 ـ الدرة البهية في نظم بعض المسائل الاصوليه .

12 ـ ديوان شعرى كه داراى بيش از يك هزار بيت مى باشد.

رسيدگى به حال بينوايان

داستانهاى بسيارى درباره دستگيرى بحرالعلوم از بينوايان و رسيدگى او به حال مستمندان نقل شـده اسـت و بـرخى از نويسندگان دارند كه شبها همانند جدش اميرالمؤمنين (ع ) كوله بارى از مـواد غـذايـى را بـر دوش مـى گـرفـت و از تاريكى شب استفاده مى كرد, در كوچه هاى نجف راه مـى افتاد و بر در خانه هر فقير مستمندى كه مى رسيد, مقدارى از غذا و پول قرار مى داد و همواره از حال مردم سؤال مى كرد و به بينوايان رسيدگى كامل داشت .

نـوشته اند شبى شاگرد برجسته اش سيد محمد جواد عاملى (صاحب مفتاح الكرامه ) را فراخوانده , او را تـوبـيخ و سرزنش نمود مرحوم عاملى دليل نگرانى استادش را پرسيد, استاد در پاسخ گفت : يكى از برادران مسلمان كه همسايه شمااست , تهيدست است او هر شب خرماى بد و ارزان قيمتى از بقال مى گرفت وبچه هاى خود را با آن سير مى كرد امروز رفته است از بقال خرما بگيرد, بقال از دادن خـرمـا امتناع ورزيده است , زيرا بدهكاريهاى آن بيچاره زياد شده بود و امشب او وبچه هايش بى شام مانده اند سيد جواد عاملى از آقاى بحرالعلوم معذرت خواهى مى كند و از اينكه از حال او خبر نداشته است , پوزش مى طلبد.

بحرالعلوم در پاسخ او مى گويد: معلوم است بى اطلاع بوده اى , چون اگر با علم به حال آن بيچاره شام مى خوردى و به او اعتنا نمى كردى , كافر بودى , ولى آنچه مرانگران و ناراحت كرده است , اين است كه تو چرا از برادر مسلمانت خبرنداشته اى ؟

بايد از حال برادرانت جستجو كنى و آنان را دريابى .

در هـر حـال سيد, سينى بزرگى پر از غذا با مقدارى پول به آقاى عاملى داد و از اوخواست كه به مـنزل آن برادر مؤمن برود و با هم شام بخورند و اين پول را هم به اوبپردازد تا قرضهاى خود را ادا كند, و خود همچنان منتظر ماند و شام تناول نكرد تااينكه آقاى عاملى برگشت و به او خبر داد كه غـذا را بـا هـمـسـايـه اش تـنـاول كرده و پول راهم به او رسانده است , و جالب اينجاست كه انعام بحرالعلوم درست به اندازه قرضهاو ديون آن مؤمن بوده است 4 .

وفات

او سرانجام در ماه رجب سال 1212 ه ق , در سن 57 سالگى , جهان فانى راوداع و نداى حق را لبيك گـفت و به سوى محبوب خود شتافت جسد او را كنار قبرشيخ طوسى (ره ) در مسجد طوسى به خاك سپردند كه امروزه اين مقبره به اسم مقبرة الطوسى و بحرالعلوم معروف است .

پـاورقـى ها:

1- آشنايى با علوم اسلامى , ص 306 .

2- ريحانة الادب , ج 1 , ص 234 , چاپ دوم اقبال ـ الكرام البررة , ج 1 , ص 172 , چاپ دوم . 3- ريحانة الادب , ج 1 , ص 234 , چاپ دوم اقبال ـ الكرام البررة , ج 1 , ص 172 , چاپ دوم . 4- داستان راستان , شهيد مطهرى .

فقهاى نامدار شيعه - عقيقي بخشايشي


منبع: سایت مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه