تبیان، دستیار زندگی
بسیاری از طلاب به انگیزه اجتهاد وارد حوزه می شوند. البته گروه دیگری نیز انگیزه های متفاوتی نظیر تبلیغ و یا احیانا تدریس و تالیف دارند. اما به هر حال آنچه مسلم است، تفاوت انگیزه هاست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

استعدادتان را کشف کنید

طلبه
بسیاری از طلاب به انگیزه اجتهاد وارد حوزه می شوند. البته گروه دیگری نیز انگیزه های متفاوتی نظیر تبلیغ و یا احیانا تدریس و تالیف دارند. اما به هر حال آنچه مسلم است، تفاوت انگیزه هاست.

در راستای این انگیزه استعدادهایی نیز وجود دارد که می تواند به عنوان یک اهرم مقاوم، به انگیزه شخص ضمیمه شده و او را به سمت و سوی آسمان موفقیت هدایت کند.

پس علاوه بر انگیزه، استعداد را هم باید در نظر گرفت. اگرچه در بیشتر موارد،انگیزه ها همان استعداد ها هستند و شخص چون در زمینه ای مستعد است در همان مسیر و به همان مساله انگیزه پیدا می کند. اما باید توانایی های لازم محک زده شوند.

بعد از این مرحله نوبت به همت و تلاش است تا طلبه به هدفی که برای خود ترسیم می کند برسد. در این نوشتار بخشی از گفتار آیه الله هادوی در اهمیت این مساله خدمت شما خوانندگان محترم ارائه می شود.

مهم این است که شخص ببیند به کدام یک از این رشته ها بیشتر گرایش و علاقه دارد.

قهرا استعداد او نیز در همان رشته ای که بیشتر گرایش دارد، بهتر شکوفا می شود؛ برای مثال طلبه ای که ذوق مباحث عقلی را دارد و در زمینه مباحث فلسفی، منطقی و کلامی بیشتر احساس شوق و علاقه می کند، باید آن را به عنوان محور اصلی کار خود قرار بدهد و تا یک حدی اطلاعات فقهی و اصولی مورد نیاز خود را نیز کسب کند.

امّا زمینه تخصصی و کار اصلی خود را در آنچه که احساس شوق و علاقه می کند، قرار دهد.

این زمینه باید بعد از اتمام سطح باشد، چون در دوران سطح شخص باید با این نگاه درس بخواند که واقعا به کدام درس گرایش دارد.

گاهی اوقات انسان به یک درس علاقه ندارد، زیرا از آن اطلاع ندارد. پس از آن که با آن علم آشنا شد، متوجه می شود که این علم را از بسیاری از علوم دیگری که خوانده است، بیشتر دوست دارد.

بنابراین طلبه باید با علوم مختلف آشنا باشد. علاوه بر این، به اعتقاد من طلبه ای که در روزگار ما زندگی می کند، غیر از علوم اسلامی متعارف، باید از علوم انسانی (روانشناسی، جامعه شناسی اقتصاد، سیاست، مدیریت و...) نیز یک حداقلی را حتما بداند.

طلبه باید اجمالاً بداند که علم اقتصاد، جامعه شناسی، روانشناسی و... چیست؟ نه این که لازم باشد که تخصصی پیدا کند، ولی باید کلیّات آن را بداند که خود این نیز می تواند در تحصیلات اسلامی او مؤثر باشد؛ مثلاً فرض کنید اگر یک کسی به مباحث اخلاقی علاقه دارد، اگر با مباحث روان شناسی هم آشنا باشد، می تواند از روان شناسی برای اصلاح اخلاق خودش یا دیگران استفاده کند.

البته این حداقل در بعضی از علوم فرق می کند؛ مثلاً در فقه خیلی بیشتر باید بدانیم تا جامعه شناسی و یا حتی رجال، زیرا حداقلی که در فقه لازم است، خیلی بیشتر است، چون شخص باید مسایل شخصی خود و یا مسایلی را که خیلی وقت ها ممکن است مردم از او سئوال کنند حداقل در مسایل مبتلابه بداند و بتواند درست بفهمد.

به همین دلیل این «حداقل» در فقه بیشتر است، چون نیاز فرد به فقه بیشتر است، یا مثلاً اصول به خاطر نقشی که در تحصیلات حوزوی دارد و نیز به خاطر نقشی که در فهم متن به معنای وسیع کلمه دارد و در رشته های مختلف نیز تأثیر می گذارد، سهمی بیشتر از سهم تاریخ دارد. هر چند تاریخ هم مهم است و شخص به هر حال باید اطلاعات تاریخی داشته باشد.

در مرحله بعد با توجه به آن علاقه و استعدادی که در خود می یابد، سعی کند آن زمینه را تقویت کند، و البته در زمینه های دیگر تا اندازه ای حفظ نماید؛ برای مثال اطلاعات یک استاد برجسته فلسفه در فقه نمی تواند در حدّ اطلاعات یک طلبه مبتدی باشد. من همیشه این نکته را به دوستان طلبه گفته ام که برنامه های موجود در حوزه، یک وقت از منظر مسئولین و برنامه ریزان و دست اندرکاران مورد مطالعه قرار می گیرد که آن ها باید این احساس را داشته باشند که این برنامه ها قابل ارتقا و قابل بهبود است تا برای بهبود آن تلاش نمایند.

اگر آن ها احساس کنند که این برنامه ها بهترین برنامه است، معنای آن این نیست که خودشان نمی توانند سطح بالاتری را تصوّر کنند. آن ها باید به صورت دایم در تلاش برای بهبود وضعیّت آموزش حوزه و کتب درسی حوزه و روش های آموزشی باشند.

امّا طلبه به عنوان یک طلبه که فعلاً نقش چندانی در اصلاح حوزه در سطح طلبگی خود ندارد و مسئولیتی هم ندارد، باید به این دید به آموزش موجود نگاه کند که چگونه از این آموزش، برای خود بهترین توشه را بردارد.

اگر طلبه این احساس را داشته باشد که این ها بهترین روش آموزشی نیست و این کتاب ها بهترین کتاب های درسی نیستند و سپس به این عذر که آن ها بهترین نیستند، و درس نخواند، طبیعی است که عمرش تلف می شود.

طلبه باید سعی کند، از همین کتاب و روش ها بهترین استفاده را ببرد تا به سطح علمی مطلوب برسد. من همیشه به دوستان گفته ام که علمای گذشته از روش ها و کتاب هایی به مراتب پایین تر از کتاب ها و روش های موجود، به آن سطحِ عالی علمی رسیده اند که معنای آن این است که این امکان برای شما هم وجود دارد.

شما باید ببینید که از این امکاناتِ موجود چه طور بهترین بهره را ببرید و ان شاءالله بعدها موقعیتی که پیدا می کنید، باید به عنوان مسئول حوزه یا به عنوان برنامه ریز حوزه به برنامه ها نگاه کنید که اینها چه عیوبی دارند و چگونه می توان، این عیوب را رفع کرد.

الان آفت بزرگی در طلبگی پیدا شده است و این آفت موجب شده که بسیاری از طلبه های مستعد خوب درس نخوانند. من از نزدیک با آن ها در سطوح مختلف مبتدی، متوسط و عالی برخورد کرده ام. آن ها با این عذر که این ها کتاب های خوبی نیستند و کتاب های بهتری وجود دارد و روش های بهتری نیز هست، از همین امکان هم استفاده نمی کنند.

سپس عُمر و جوانی و توانایی های خود را از دست می دهند و در نهایت چیزی به دست نمی آورند که این خُسران است. طلبه باید از امکانات ِ موجود به بهترین وجه استفاده بکند.

درست است که این کتاب ها قابل ارتقا است، ولی همین ها هم در حد خود بسیار خوب است. بسیاری از بزرگان با همین کتاب ها به مقامات علمی رسیده اند، همین روش ها افراد بسیاری را به جایی رسانده است.

من هم معتقدم روش های آموزشی در حوزه و کتب آموزشی به ارتقای کیفی نیاز دارد. امّا همین کُتب در سطح فعلی و همین روش ها در وضعیت موجود، از بسیاری کتب و روش های موجود در مراکز آموزش عالی دنیا نه فقط ایران بهتر است.


تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان

منبع:پگاه حوزه (ویژه حوزه های دینی) :: بهمن 1381 - شماره