تبیان، دستیار زندگی
در سال 1050 هجری قمری در روستای صباغیه جزایر فرزندی در خانواده سیادت و فقاهت دیده به جهان گشود. پدرش نام او را سید نعمت الله نهاد که به حق این نعمت الهی برکات بی شماری در ترویج تشیع و علوم اسلامی داشت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علامه کبیر سید نعمت الله جزایری

9d'eg ©(ì1 3ì/ f9e* 'ddg ,2'ì1ì

ولادت و تحصیلات

اساتید

شاگردان

 آثار علمي و نگاشته ها

مسلک سید

وفات

ولادت و تحصيلات

در سال 1050 هجري قمري در روستاي صباغيه جزاير فرزندي در خانواده سيادت و فقاهت ديده به جهان گشود. پدرش نام او را سيد نعمت الله نهاد که به حق اين نعمت الهي برکات بي شماري در ترويج تشيع و علوم اسلامي داشت. نبوغ سيد نعمت الله از همان دوران طفوليت برهمگان روشن گشت.

پدرش ايشان را در سن پنج سالگي به مکتب سپرد. نبوغ فرزند باعث شد که در مدت شش ماه خواندن و نوشتن را فراگيرد و مقداري از قرآن شريف و اشعار عرب را حفظ نمايد. پس از آن شروع به خواندن صرف و نحو نمود و حدود چهارسال در منطقه خود مشغول تحصيل بود تا اينکه وارد مدرسه منصوريه شيراز شد. مدت 9 سال به تکميل ادبيات و تحصيل عقليات و نقليات مشغول بود. در اين دوران شبانه روز مشغول تدريس و خواندن و نوشتن بود. از آنجا که سيد از لحاظ مالي در مضيقه بود، شبها با نورمهتاب مطالعه مي نمود و طعام او را نان خالي و گاهي حتي مختصري سبزي خوراک او را تشکيل مي داد. سيد به تکليف والدين به جزاير برگشت. اما پس از مدت کمي توقف باز به سوي شيراز رهسپار شد. در شيراز بود که خبر درگذشت پدر به او رسيد. در مدرسه نيز آتش سوزي اتفاق افتاد و کتابها و رساله هايي که به زحمت تهيه کرده بود، سوختند.

در اثر چنين سوء اتفاقي سيد به همراه عده اي از طلاب روانه اصفهان شدند. برکت اين سفر آشنايي سيد با علامه مجلسي (ره) بود. مجلسي با مشاهده نبوغ و صفاي باطن سيد، وي را به مدت چهارسال در منزل خود سکني داد. انس و الفت ميان آن دوبزرگوار شهرت يافت. سيد درمدت هشت سالي که ساکن اصفهان بود به تدريس پرداخته و در تاليف بحارالانوار و مرآه العقول که شرح کتاب کافي است به مجلسي کمک نمود. از کثرت مطالعه، بينايي سيد رو به ضعف نهاد. از اين رو تصميم به زيارت اعتاب مقدسه ائمه عراق (ع) گرفت. پس از زيارت راهي وطن شد و پس از مدتي به شوشتر رفت. در آن زمان شوشتر مرکز منطقه خوزستان به شمار مي رفت به طوري که حتي بعدها مرحوم شيخ انصاري در معرفي، خود را اهل شوشتر مي داند و اين در حالي بود که وي در دزفول که در آن دوره از قريه هاي اقماري شوشتر به حساب مي آمده است، ساکن بوده. پس از آن سيد راهي اصفهان و بعد مشهد شد. سپس در اثر اصرار حاکم خوزستان تکليف به مهاجرت به شوشتر شد. سيد در بدو ورود مدرسه علميه اي بنام مدرسه جزايريه بنا نمود که هنوز هم به لطف حق منشا آثار و برکاتي است. آنگاه سيد کمر به نشر علم و ترويج شريعت بست. به طوري که بسياري از اهالي منطقه را که از اهل تسنن بودند به تشيع درآورد. آوازه وي در خوزستان پيچيد به طوريکه دائم از گوشه و کنار براي استفاده علمي به سمت شوشتر مي آمدند.

اساتيد

درکثرت استفاده از اساتيد فنون و کسب فضائل از هر گوشته و کنار کسي مانند آن بزرگوار معبود اذهان نيست. ولي برخي از آنها عبارتند از:

1- ميرزا ابراهيم فرزند ملاصدراي شيرازي: مانند پدر از فلاسفه بوده و سيد منطق و فلسفه و کلام را نزد او تلمذ کرد.

2- ملامحمد باقر مجلسي: يکي از اساتيدي که مجذوب نبوغ سيد گشت علامه مجلسي صاحب بحارالا نوار بود. در اجازه روايت و اجتهادي که به سيد مي دهد از بالاترين توصيفات نظير: «الفاضل الکامل المحقق المدقق، جامع فنون العلم و اصناف السعادات و...» براي نشان دادن قدرت علمي وصفاي باطن سيد استفاده مي کند.

3- آقا حسين فرزند جمال الدين محمد: که به استاد الکل في الکل موصوف بود.

4- شيخ علي فرزند شيخ محمد فرزند شيخ حسن فرزند شهيدثاني: که داراي تاليفات بسيار نظير الاحاديث النافعه بوده است.

5- شيخ محمدبن حسن بن علي بن محمدبن حسين مشغري «محدث حرعاملي»

يکي از تاليفات اين استاد بزرگ کتاب جليل تفصيل وسائل الشيعه است. سيد در جلد دوم غايته المرام مي نويسد: دوستي زيادي ميان ما بود و از شدت انصافي که داشت مي گفت استفاده زيادي از من برده است.

6- محمدبن مرتضي «ملامحسن فيض کاشاني»: که از دانشمندان کثيرالتاليف بوده که معروف ترين اثر او کتاب وافي است.

شاگردان

شيوه سيد بدينگونه بوده که در اثر تسلط برعلوم اسلامي در هر جايي که اقامت داشته مجلس درسي هم به پا مي شده است. لذا در اثر کثرت مجالس درس در مناطق مختلف شاگردان زيادي داشته که تنها نام اندکي ار شاگردان او در دست است.

1- شيخ محمدعلم الهدي کاشاني: فرزند برومند ملامحسن فيض کاشاني بوده و مانند پدر دانشمندي ارجمند و صاحب آثار علمي بوده است.

2- شيخ محمد نجار فرزند علي فرزند حسين شوشتري: از شاگردان ممتاز سيد بوده که سيد او را به امامت جماعت معين نمود.

3- قاضي مجدالدين فرزند قاضي شفيع الدين فرزند قاضي فصيح الدين فرزند قاضي مجدالدين دزفولي: از خاندان قاضي دزفول است که از افاضل آنها در سده دوازدهم بوده است.

4- شيخ حسين بحريني: که با کهولت سن در درس استاد حاضر مي شده.

5- ميرابوالقاسم فرزند ميرمحمد فرزند ميرعيسي فرزند ميرصدرالدين حسيني مرعشي شوشتري: که سيد توصيفات والايي نسبت به او به کار برده است.

 آثار علمي و نگاشته ها

با مشغله زياد کاري نظير مناصب شرعي و امامت و تدريس و تربيت و تعليم شاگردان و تشرف مکرر به خانه خدا و زيارت ائمه هدي (ع) تاليفات ارزنده اي که تعداد آنها از پنجاه نسخه متجاوز است به جاي گذاشته است كه مختصرا به تعدادي از آنها اشاره مي گردد:

1- الانوار النعمانيه: در حالات مختلف انسان، از هنگامي که هنوز به دنيا نيامده تا پس از مرگ و ورود به بهشت يا دوزخ و در اثنا آن فوائد تاريخي و علمي و ادبي و شرح حال امامان (ع) را آورده و به قول محدث نيشابوري:   مشتمل است بر بسياري از علوم و تحقيقات  .

2- انيس الوحيد: درشرح توحيد صدوق (ره)

3- الايام النحسة و السعيدة: مختصري است درباره روزهاي نحس و سعد که در احاديث وارد شده است.

4- تحفه الاسرار: در جمع ميان اخبار نماز

5- رياض الابرار: در حالات و مناقب چهارده معصوم (ع) در سه جلد

6- غايته المرام: شرحي است برتهذيب شيخ طوسي (ره) در هشت جلد

7- غرائب الاخبار في نوادر الاثار: درشرح احاديث مشکل

8- مقامات النجاه: در شرح اسما حسني

و بسياري از حواشي و تعليقات نظير حاشيه استبصار و تعاليق شرح لباب

مسلک سيد

فقها در يک تقسيم بندي به دو دسته اند: اصولي (مجتهد)، اخباري (محدث)،اصوليون در مقام استنباط احکام شرعيه به ادله اربعه کتاب (قرآن) و سنت (اخبار) و عقد و اجماع استدلال مي کنند و در موارد شک به اصول عمليه چهارگانه اشتغال (احتياط)، برائت، استصحاب و تخيير عمل مي کنند.

اخباريون تنها سنت (اخبار) را حجت مي دانند و قرآن را در مواردي که با خبر تفسير شود و گرنه ظواهر کتاب مجيد را هم حجت ندانسته و خود را از فهم آن عاجز مي دانند و در موارد شک، عمل به احتياط در نزد آنان واجب است.

اين اختلاف و دودستگي در اوائل قرن يازدهم به وسيله ملامحمد امين بن محمد شريف معروف به محدث استرآبادي آغاز گرديد. منقول است از آيت الله بروجردي (ره) که فرموده: ظهور مکتب فلسفه حسي و انکار عقل در علوم دراروپا مقارن ظهور محدث استرآبادي بوده است.

در زمان سيد عده اي از علما اصولي و ديگران اخباري بودند. دراين ميان عده اندکي هم پيرو دليل و حقيقت بوده و شيوه اي متعادل و ميانه داشته اند. علامه مجلسي صاحب بحارالانوار و سيد جزو دسته اخير بوده اند.

تدفيق در آثار سيد نشان مي دهد در بيشتر موارد هم عقيده اصولي ها بوده و در ديگر موارد راه ميانه را رفته و به هيچ وجه درتاييد اخباري ها قدم برنداشته است. از آن جمله در مقدمه غايته المرام قسمتي از کلمات محدث استرآبادي را درالفوائد المدينه نقل و رد کرده و ظواهر قرآن مجيد را که اخباري ها حجت نمي دانند، حجت دانسته است. همچنين سيد در شبهات تحريميه مانند توتون و تنباکو که اخباريون اجتناب را لازم و احتياط را واجب مي دانند، فتوي به اباحه و جواز داده و فرموده ادله اخباريان که براي حرمت آن ذکر کرده اند کراهت را ثابت نمي کند چه رسد به حرمت و اين يکي از موارد اختلاف بزرگ ميان اخباريون و اصوليون بوده است. به طوري که اخباريون آن را شديدا ممنوع دانسته و رساله اي جداگانه در حرمت توتون نوشته اند.

وفات

در شب جمعه بيست و سوم شوال سال هزار و صدو دوازده (1112) هجري قمري، سيد بزرگوار، در راه مراجعت از مشهد مقدس در پل دختر ميان خرم آباد و انديمشک فعلي به رياض رضوان شتافت.

امروزه بارگاه سيد در پل دختر زيارتگاه خاص و عام است. در اثر کراماتي که از آن شخصيت بزرگ ديده شده، هر روز به خيل عاشقان آن بزرگوار افزوده مي شود و مردمان مرتب به نذر براي آن حضرت مي پردازند.

سيد به ديدار پروردگار خود شتافت، اما تاليفات و اولادي از خود به جاي گذاشت که باقيات الصالحات ابدي براي او شدند.

اولاد سيد در طول تاريخ هميشه مروج احکام دين و هادي مردمان بوده اند. شايد کمتر سلسله اي از سادات پيدا شود که چنين ميزان از اهل علم و فقاهت ميان آنان يافت شود و به لطف الهي امروز نيز سادات جزايري نام پرآوازه خود را در ميان خانواده هاي علم و اجتهاد حفظ نموده اند.