شرایط رهبرى(2)
ولایت فقیه ضد دیکتاتورى
در اسلام قانون حكومت مىكند. پیغمبر اكرم هم تابع قانون بود، تابع قانون الهى، نمىتوانست تخلف بكند. خداى تبارک و تعالى مىفرماید كه اگر چنانچه یك چیزى بر خلاف آن چیزى كه من مىگویم تو بگویى من تو را اخذ مىكنم و «وتینت» را قطع مىكنم،(8) اگر پیغمبر یك شخص دیكتاتور بود و یك شخصى بود كه از او مىترسیدند كه مبادا یك وقت همه قدرتها كه دست او آمد دیكتاتورى بكند، اگر او شخص دیكتاتور بود، آن وقت فقیه هم مىتواند باشد. (9)
فقیه، مستبد نمىشود، فقیهى كه این اوصاف را دارد عادل است، عدالتى كه غیر از عدالت اجتماعى، عدالتى كه یك كلمه دروغ او را از عدالت مىاندازد، یك نگاه به نامحرم او را از عدالت مىاندازد، یك همچو آدمى نمىتواند خلاف بكند، خلاف نمىكند. (10)
اختیارات رهبرى و حکومت
اگر فرد لایقى كه داراى این دو خصلت باشد، بپا خاست و تشكیل حكومت داد، همان ولایتى را كه حضرت رسول اكرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» در امر اداره جامعه داشت، دارا مىباشد و بر همه مردم لازم است كه از او اطاعت كنند.
این توهّم كه اختیارات حكومتى رسول اكرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» بیشتر از حضرت امیر «علیه السلام» بود، یا اختیارات حكومتى حضرت امیر «علیه السلام» بیش از فقیه است، باطل و غلط است.
البته فضائل حضرت رسول اكرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» بیش از همه عالم است و بعد از ایشان فضائل حضرت امیر - علیه السلام - از همه بیشتر است; لكن زیادى فضائل معنوى، اختیارات حكومتى را افزایش نمىدهد. همان اختیارات و ولایتى كه حضرت رسول و دیگر ائمه «صلوات الله علیهم» در تدارك بسیج و سپاه، تعیین ولات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را براى حكومت فعلى قرار داده است، منتهى شخص معینى نیست، روىِ عنوانِ «عالمِ عادل» است.
وقتى مىگوییم ولایتى را كه رسول اكرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» و ائمه «علیهم السلام» داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، براى هیچ كس این توهم نباید پیدا شود كه مقام فقها همان مقام ائمه ـ علیهم السلام ـ و رسول اكرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» است.
زیرا اینجا صحبت از مقام نیست، بلكه صحبت از وظیفه است. ولایت یعنى حكومت و اداره كشور و اجراى قوانین شرع مقدس، یك وظیفه سنگین و مهم است نه اینكه براى كسى شان و مقام غیر عادى به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادى بالاتر ببرد. به عبارت دیگر ولایت مورد بحث، یعنى حكومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصورى كه خیلى افراد دارند امتیاز نیست، بلكه وظیفهاى خطیر است.
یكى از امورى كه فقیه متصدى ولایت آن است، اجراى حدود (یعنى قانون جزاى اسلام) است. آیا در اجراى حدود بین رسول اكرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» و امام و فقیه امتیازى است؟ یا چون رتبه فقیه پائینتر است، باید كمتر بزند؟
حد زانى كه صد تازیانه است اگر رسول اكرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» جارى كند 150 تازیانه مىزند و حضرت امیر المۆمنین «علیه السلام» 100 تازیانه و فقیه 50 تازیانه؟ یا اینكه حاكم، متصدى قوه اجرائیه است و باید حد خدا را جارى كند، چه رسول الله «صلى الله علیه وآله وسلّم» باشد و چه حضرت امیر المۆمنین «علیه السلام» ، یا نماینده و قاضى آن حضرت در بصره و كوفه، یا فقیه عصر.
دیگر از شۆون رسول اكرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» و حضرت امیر «علیه السلام» اخذ مالیات، خمس، زكات، جزیه و خراج اراضى خراجیه است. آیا رسول اكرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» اگر زكات بگیرد، چقدر مىگیرد؟ از یك جا، ده یك و از یك جا، بیست یك؟
حضرت امیر المۆمنین «علیه السلام» خلیفه شدند، چه مىكنند؟ جناب عالى فقیه عصر و نافذ الكلمه شدید، چطور؟ آیا در این امور، ولایت رسول اكرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» با حضرت امیر المۆمنین «علیه السلام» و فقیه، فرق دارد؟ خداوند متعال رسول اكرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» را «ولى» همه مسلمانان قرار داده و تا وقتى آن حضرت باشند، حتى بر حضرت امیر «علیه السلام» ولایت دارند.
پس از آن حضرت، امام بر همه مسلمانان حتى بر امام بعد از خود ولایت دارد، یعنى اوامر حكومتى او درباره همه نافذ و جارى است و مىتواند والى نصب و عزل كند.
همانطور که پیغمبر اکرم «صلى الله علیه وآله وسلّم» مأمور اجراى احکام و برقرارى نظامات اسلام بود و خداوند او را رئیس و حاکم مسلمین قرار داده و اطاعتش را واجب شمرده است فقهاى عادل هم بایستى رئیس و حاکم باشند و اجراى احکام کنند و نظام اجتماعى اسلام را مستقر گردانند. (11)
حکومت از احکام اولیه و مقدم بر احکام فرعیه است
اگر اختیارات حكومت در چارچوب احكام فرعیه الهیه است، باید عرض حكومت الهیه و ولایت مطلقه مفوّضه به نبى اسلام ـ صلى الله علیه و آله ـ یك پدیده بى معنى و محتوا باشد.
حكومت كه شعبهاى از ولایت مطلقه رسول الله «صلى الله علیه وآله وسلّم» است، یكى از احكام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احكام فرعیه حتى نماز و روزه و حج است. حاكم مىتواند مسجد یا منزلى را كه در مسیر خیابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند، حاكم مىتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل كند و مسجدى كه ضرار باشد در صورتى كه رفع بدون تخریب نشود، خراب كند.
حكومت مىتواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است،
در موقعى كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد یك جانبه لغو كند و مىتواند هر امرى را چه عبادى و یا غیر عبادى است كه جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامى كه چنین است جلوگیرى كند. حكومت مىتواند از حج كه از فرایض مهم الهى است، در مواقعى كه مخالف صلاح كشور اسلامى دانست موقتاً جلوگیرى كند. (12)
ولایت و حق تحدید مالکیت
در اسلام اموال مشروع و محدود به حدودى است یكى از چیزهایى كه مترتب بر ولایت فقیه است و مع الأسف این روشنفكرهاى ما نمىفهمند كه ولایت فقیه یعنى چه، یكىاش هم تحدید این امور است.
مالكیت را در عین حال كه شارع مقدس محترم شمرده است، لكن ولى امر مىتواند همین مالكیت محدودى كه ببیند خلاف صلاح مسلمین و اسلام است، همین مالكیت مشروع را محدودش كند به یك حد معیّنى و با حكم فقیه از او مصادره بشود. (13)
پی نوشت ها :
8- اشاره به آیات مبارکه 44- 46 سوره الحاقة است که مىفرماید: وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ .«و اگر (محمد) به ما به دروغ سخنانى را مىبست، قطعاً ما او را به قهر مىگرفتیم و شاهرگش را قطع مىکردیم.»
9- صحیفه نور جلد 10- ص 29 – تاریخ: 30/8/58
10- صحیفه نور جلد 11ـ ص 133 ـ تاریخ: 7/10/58
11- ولایت فقیه ـ ص 93-92
12- صحیفه نور ج 20- ص 170- تاریخ: 16/10/66
13- صحیفه نور جلد 10 – ص 138 – تاریخ 14/8/58
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
تهیه و تنظیم: جواد دلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان