تبیان، دستیار زندگی
تشكیل حكومت براى اجراى قانون الهى ، در زمان حیات پیامبر اكرم صلى اللّه علیه و آله توسط شخص ایشان صورت گرفت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ولی فقیه چه وظایفی دارد؟ (1)

آیت الله جوادی آملی
تشكیل حكومت براى اجراى قانون الهى ، در زمان حیات پیامبر اكرم صلى اللّه علیه و آله توسط شخص ایشان صورت گرفت.

استمرار قانون و حكومت

در فصل نخست كتاب گفته شد كه اسلام ، شریعت خاتم و دین كامل الهى است و از این رو، تا پایان جهان ، پاسخگوى همه نیازهاى عقیدتى و اخلاقى و عملى انسان و تضمین كننده سعادت ابدى فردى و اجتماعى اوست و نیز گذشت كه اسلام ، مجموعه اى از عبادات و اخلاقیات محض نیست و علاوه بر آن ، اصول نظام اجتماعى شایسته و شكل حكومت برتر را نیز عهده دار گشته جامعه ، دنیا و آخرت ، و به همه شئون اساسى و ضرورى انسان مى باشد.

تشكیل حكومت براى اجراى قانون الهى ، در زمان حیات پیامبر اكرم صلى اللّه علیه و آله توسط شخص ایشان صورت گرفت و آن حضرت ، علاوه بر ابلاغ و تبیین احكام و معارف دین و تعلیل و دفاع علمى از آنها، امور اجرائى جامعه اسلامى را نیز با ولایت و رهبرى اجتماعى خود بر عهده داشتند.

خداى سبحان ، همان گونه كه سمت تزكیه و تعلیم كتاب و حكمت را به رسول خود عطا فرمود:

ویزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمه (1)، ولایت و حكومت اجتماعى آن حضرت صلى اللّه علیه و آله را نیز با آیاتى مانند :

النبى اولى بالمومنین من انفسهم (2) و انما ولیكم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزكوه و هم راكعون (3) تثبیت فرموده است و با فرمان اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منكم (4) و ما كان لمومن و لا مومنه اذا قضى الله و رسوله امرا ان یكون لهم الخیره من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا (5)،

تخلف از احكام حكومتى و قضائى و مقررات و دستورهاى جزئى پیامبر صلى اللّه علیه و آله را همانند تخلف از قوانین كلى شریعت ، گناه و معصیت مى شمارد و اطاعت از فرمان ایشان براى شركت در جهاد را مانند فرمان خود در بر پاسازى نماز و پرداخت زكات :

اقیموا الصلوه و اتوا الزكوه (6) واجب ساخته است و اگر فرمان خدا در اطاعت از دستورهاى پیامبر صلى اللّه علیه و آله نمى بود، آن حضرت ، هیچ ولایتى بر انسان هاى دیگر نداشتند.

آنچه خاتمیت اسلام را تضمین مى كند، دو چیز است ، یكى استمرار قانون خدا و دیگرى استمرار اجراى آن توسط حكومت ، كه این دو، در وجود مستمر قرآن و عترت تحقق یافته است و رسول اكرم صلى اللّه علیه و آله ، این دو ثقل گرانقدر را براى امت اسلامى به ودیعت نهاد و درباره آن دو فرمود:

انى تارك فیكم الثقلین كتاب الله و عترتى و لن یفترقا حتى یردا على الحوض (7) ، من دو وزنه وزین و استوار را در میان شما باقى مى گذارم ، كتاب خدا و عترتم ، و این دو متاع وزین ، تا آنگاه كه در قیامت ، در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند، از یكدیگر جدا نخواهند شد.

وجود عترت طاهرین علیه السلام و ضرورت تمسك به آن بزرگان مطهر، تنها از جهت تبیین و تفسیر قرآن و احكام الهى و تعلیل و دفاع علمى از آنها نیست ، بلكه علاوه بر آن ، به جهت تشكیل حكومت و اجراى حدود و قوانین اسلامى و اصلاح جامعه و هدایت انسان ها و نیز حراست از اسلام و مسلمین در برابر دشمنان داخلى و خارجى است .

عترت پیامبر كه با وصف عصمت و طهارت ، از رهبرى و ولایت مطلقه الهى برخوردار مى باشد، با خلافت بلافصل على بن ابى طالب علیه السلام آغاز گردیده و تا زمان ظهور ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف و حكومت جهانى آن حضرت ادامه خواهد یافت .

ولایت فقاهت در عصر غیبت

در عصر غیبت ولى زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف كه مسلمانان و جامعه اسلامى از ادراك بركات خاص ظهور ایشان محرومند، جاودانگى اسلام اقتضا دارد كه همان دو شان تعلیم دین و اجراى احكام اسلام ، تداوم یابد كه این دو وظیفه ، بر عهده نائبان ولى عصر عج مى باشد و فقیهان عادل و اسلام شناس ، از سویى با سعى بلیغ و اجتهاد مستمر، احكام كلى شریعت را نسبت به هم موضوعات و از جمله مسائل جدید و بى سابقه تبیین مى نمایند و از سویى دیگر، با اجراى همان احكام استنباط شده ، ولایت اجتماعى و اداره جامعه مسلمین را تداوم مى بخشند.

اجتهاد، عبارت است از تلاش فقیه براى دریافت احكام خداوند از منابع معتبر دین یعنى كتاب و سنت و اجماع و عقل .

كتاب و سنت ، وحى مدون و مجسم و دو منبع اصلى براى دریافت احكام و سنت ثابت الهى مى باشند كه حجیت منبع سوم یعنى اجماع ، به این دو منبع بر مى گردد، زیرا كه ارزش اجماع ، فقط به جهت كشفى است كه نسبت به سنت دارد، نه اینكه در قبال سنت ، خود منبعى مستقل براى احكام دین باشد و از این رو، اگر اجمالى نتواند این نقش كاشفیت را ایفا كند، از نظر فقهى ، فاقد ارزش ‍ است .

منبع چهارم اجتهاد، همان عقل است كه از جهتى مانند اجماع ، وسیله اى است براى فهم احكام از دو منبع كتاب و سنت و از جهت دیگر، خود منبعى مستقل مى باشد و لذا به طور كامل ، نحوه حجیت عقل ، با نحوه حجیت اجماع كه به سنت بر مى گردد، فرق مى كند و با این تحلیل مى توان گفت كه منابع اجتهاد، سه اصل است نه چهار اصل .

وجود مطلقات و مقیدات و عمومات و مخصصات ، و همچنین نفوذ روایات مجعول در مجموعه هاى حدیثى ، فقیه را نیازمند كاوش هاى دقیق علمى مى نماید. علم اصول ، دربردارنده مجموعه قواعدى است كه فقیه را در استنباط احكام الهى مدد مى رساند و بدون استعانت از این قواعد كه سرشار از ظرافت ها و دقت هاى عقلى است ، فقیه هرگز نمى تواند وحى خالص و ناب را ادارك نماید.

عقل از این جهت ، همانند نور است كه واقعیات را نشان مى دهد، نور، نه چیزى را بر واقعیات جهان مى افزاید و نه چیزى را از آنها مى كاهد، بلكه آنچه را كه هست روشن مى سازد و از اینرو مى توان درباره نور چنین گفت كه نور، محقق اشیا است نه مغیر آنها.

البته در بحث هاى فیزیكى ، براى نور، خاصیت تغییر برخى از اوصاف اشیا را مى توان قائل شد.

اما از آن جهت كه عقل ، منبعى مستقل و در عرض دو منبع كتاب و سنت است ، نقش اساسى و مهمى را ایفا مى كند، اگر چه دایره اش محدود به مستقلات و غیر مستقلات متلازم است كه از ناحیه شرع ، تلازم آن كشف شده است .

بدین ترتیب ، عقل در دامن شریعت ، همانند چراغى است كه هم جایگاه خود را ارائه مى كند و هم دامنه وحى را در افق خود روشن مى سازد.

از آنچه گذشت ، این نتیجه حاصل مى گردد كه عقل ، در مقابل دین نیست ، بلكه یكى از منابع معتبر آن است و هیچ گاه ممكن نیست كه عقل ناب و خالص ، در برابر دین قرار گیرد، و بنابراین ، با اخراج قیاس ، استحسان ، تنقیح مناط غیر علمى ، و مانند آن از محدوده عقل ، معلوم مى شود كه عقل ، مصباح شریعت است و هرگز قسیم شرع نمى باشد.


منبع:

کتاب ولایت فقیه آیه الله جوادی آملی

1- سوره آل عمران ، آیه 164.

2- سوره احزاب ، آیه 6.

3- سوره مائده ، آیه 55.

4- سوره نساء، آیه 59.

5- سوره احزاب ، آیه 36.

6- سوره بقره ، آیه 110.

7- بحار، ج 2، ص 226، ح 3.

تهیه و تنظیم: محمد حسین امین – گروه حوزه علمیه تبیان