تبیان، دستیار زندگی
مطالبی که در این مجال ارائه می شود، بحثی است تطبیقی بین گفتمان سیاسی و اندیشه سیاسی مرحوم شیخ فضل اللّه نوری با مرحوم میرزای نائینی.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اندیشه سیاسی شیخ فضل الله نوری و میرزای نائینی (١)

ندیشه سیاسی شیخ فضل الله نوری و میرزای نائینی

(قسمت اول)

در باب مشروطیت و وقایع عصر قاجار پژوهش های گسترده ای به عمل آمده؛ اما هنوز پاره ای از مسائل اجتماعی و فکری وجود دارد که در پرده ابهام به سر می برد؛ از این رو با توجه به بستر تاریخی این قضایا و همچنین مطالبی که بزرگان نگاشته اند، در این دوره باید تحقیقات وسیع تری انجام گیرد.

مطالبی که در این مجال ارائه می شود، بحثی است تطبیقی بین گفتمان سیاسی و اندیشه سیاسی مرحوم شیخ فضل اللّه نوری با مرحوم میرزای نائینی. انگیزه پرداختن به این بحث، ادعای برخی از نویسندگان و سخنوران مبنی بر اختلاف این دو عالم فرهیخته و بزرگوار در اندیشه سیاسی است. به عبارتی یکی موافق استبداد بود و در برابر آزادی قرار می گرفت، و دیگری با آن مخالفت می کرد و از آزادی دفاع می نمود.

فرضیه صحیح این است که این دو بزرگوار از حیث اندیشه و گفتمان سیاسی، هیچ گونه اختلافی با هم نداشتند و در این حیطه، تفسیر یکسانی از آموزه های دینی ارائه می کردند؛ چون هر دوی آنان از نظر فقهی تابع فقه جواهری بودند و از نظر اصولی نیز، از مکتب اصولی شیخ انصاری پیروی می کردند. آنان هر دو نزد مرحوم میرزای شیرازی درس خوانده بودند و از مبانی فقهی یکسانی برخوردار بودند؛ از این رو فقه سیاسی شان هم یکسان و موافق بود.

فرضیه صحیح این است که این دو بزرگوار از حیث اندیشه و گفتمان سیاسی، هیچ گونه اختلافی با هم نداشتند و در این حیطه، تفسیر یکسانی از آموزه های دینی ارائه می کردند؛ چون هر دوی آنان از نظر فقهی تابع فقه جواهری بودند و از نظر اصولی نیز، از مکتب اصولی شیخ انصاری پیروی می کردند. آنان هر دو نزد مرحوم میرزای شیرازی درس خوانده بودند و از مبانی فقهی یکسانی برخوردار بودند؛ از این رو فقه سیاسی شان هم یکسان و موافق بود.

با تأملی دقیق در کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» مرحوم نائینی و همچنین «مجموعه رسائل، مکتوبات و اعلامیه های شیخ فضل اللّه» این فرضیه تأیید می شود که این دو، از حیث فقه سیاسی و اندیشه سیاسی اختلافی نداشتند. این بحث را می توان در چهار محور تنظیم و ارائه کرد:

[چیستی حکومت]

مرحوم نائینی آغاز رساله اش را به همین بحث اختصاص داده و حکومت را یک ضرورت عقلی می داند؛ چون معیشت نوع بشر، بر آن مبتنی است. سپس دو امر مهم را وظیفه حکومت و سیاست ذکر می کند:

1. حفظ نظام های داخلی ممکلت، تربیت نوع اهالی، رساندن هر ذی حق به حق خود و منع از تعدی و ظلم و ستمی که ممکن است در هر جامعه ای باشد؛

2. تحفظ از مداخله اجانب.

در واقع این دو وظیفه به مقابله با خودکامگی ها و استبداد داخلی، و حفظ مملکت از آسیب های بیرونی ناشی از استعمار خارجی نظر دارد. وی در نهایت متذکر می شود که حکومت ها از حیث این دو هدف به دو قسم تقسیم می شوند:

الف) حکومت های استبدادی و خودکامه که چندان به این دو وظیفه توجهی ندارند؛

ب) حکومت هایی که به مسائل نوعیه همت می گمارند.

در واقع میرزای نائینی از الگوی دوم حکومت دفاع می کند. اگر ایشان از اصطلاح حکومت مشروطه یا مقیده و مانند این ها استفاده می کند، در واقع نظرشان به چنین حکومتی است که هم به مسائل داخلی نوعیه کشور توجه دارد و هم اجازه نمی دهد که اجانب در مملکت نفوذ کنند؛ از این رو به شدت با انواع استبداد مخالفت می کند.

مرحوم نائینی در کتاب خود به استبداد سیاسی، استبداد دینی، استبداد فردی و استبداد اجتماعی اشاره می کند و معتقد است که استبداد، فقط استبداد سیاسی نیست؛ بلکه ممکن است استبداد دینی باشد؛ مثل کاری که معاویه انجام می داد و مثلاً مبلغ صد هزار درهم به افرادی هم چون سمرة بن جندب می داد تا برای گمراهی مردم احادیثی جعل کنند و آیات را تأویل ببرند.

مرحوم نائینی در کتاب خود به استبداد سیاسی، استبداد دینی، استبداد فردی و استبداد اجتماعی اشاره می کند و معتقد است که استبداد، فقط استبداد سیاسی نیست؛ بلکه ممکن است استبداد دینی باشد؛ مثل کاری که معاویه انجام می داد و مثلاً مبلغ صد هزار درهم به افرادی هم چون سمرة بن جندب می داد تا برای گمراهی مردم احادیثی جعل کنند و آیات را تأویل ببرند.

گاهی ممکن است استبداد، از نوع اجتماعی باشد؛ مثل این که احزاب و گروه های مختلف در حوزه کاری خود، جامعه را به سمت استبداد و حاکمیت استبدادی سوق دهند.

مرحوم شیخ در واقع از حکومت، به یک نوع امانت الهی تعبیر می کند و از همان ابتدا با دو شعار، گفتمان سیاسی خود را شکل می دهد و در واقع نگاه خویش را به سیاست بیان می کند:

1. مقابله با استبداد و خودکامگی های رژیم استبدادی؛

2. رهایی از سلطه استعمار بیگانه.

تأکید شیخ بر شعار دوم، بسیار بیش تر از شعار اول بود؛ چون نفوذ روسیه و انگلستان را می دید و گرایش های برخی از غرب زدگان را به این دو کشور مشاهده می کرد؛ اما به طور کلی مرحوم شیخ در نوشته هایش به هر دو مطلب اشاره کرده است. ایشان درباره نفوذ بیگانه می گوید:

ای عزیز! اگر مقصود تقویت اسلام بود، انگلیس حامی آن نمی شد و اگر مقصودشان عمل به قرآن بود، عوام را گول نداده، پناه به کفر (مقصود سفارت انگلستان است) نمی بردند... اگر بنای آن بر حفظ دولت اسلام بود؛ چرا یک عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس.

ظاهرا منظور از این دو نفر، دو مشروطه خواه مهم و موثر در جریان مشروطیت، یعنی سپهدار تنکابنی و سردار اسعد بختیاری است که یکی حامی روس و دیگری حامی انگلستان بود.

در مورد استبداد داخلی هم به طور مکرر خصوصا هنگام تحصن به شاه فشار آوردند تا نظام نامه ای تدوین شود و رفتار پادشاه و طبقاتی که همراه او بودند، تا حدودی محدود گردد. عدالت خانه را که شیخ مطرح کردند و بعضی نیز به آن اشاره نمودند، در واقع وسیله ای برای همین کار بود که در قالب یک روش بومی و اسلامی مطرح شد؛ چون بحث عدالت یک مفهوم دینی و کاملاً بومی بود و مردم با این مفهوم آشنایی داشتند؛ از این رو، برای مهار خودکامگی های شاه، عدالت خانه را مطرح کردند.

شیخ اصرار نداشت که از مشروطیت دم بزند و این اصطلاح را به کار گیرد؛ زیرا مشروطیت (مثل دموکراسی) در جامعه ما یک مفهوم مشترک لفظی است که چند معنا دارد و طبیعتا به مغالطه نیز دچار می شود؛ اما عدالت در میان مسلمانان، مفهوم روشنی داشت و علاوه بر اسلامی بودن، بومی نیز به شمار می رفت. این نکته نشان می دهد که شیخ علاوه بر شمّ فقاهت و اجتهاد، از یک جامعه شناسی خوبی نیز بهره می برد. وی می دانست چه واژه هایی را در آن زمان جعل کند و به کار گیرد تا ماهیت دینی و بومی اش محفوظ بماند.

شیخ اصرار نداشت که از مشروطیت دم بزند و این اصطلاح را به کار گیرد؛ زیرا مشروطیت (مثل دموکراسی) در جامعه ما یک مفهوم مشترک لفظی است که چند معنا دارد و طبیعتا به مغالطه نیز دچار می شود؛ اما عدالت در میان مسلمانان، مفهوم روشنی داشت و علاوه بر اسلامی بودن، بومی نیز به شمار می رفت. این نکته نشان می دهد که شیخ علاوه بر شمّ فقاهت و اجتهاد، از یک جامعه شناسی خوبی نیز بهره می برد. وی می دانست چه واژه هایی را در آن زمان جعل کند و به کار گیرد تا ماهیت دینی و بومی اش محفوظ بماند.

مطالب مرتبط

(حوزه و سیاست)

(در ادامه بحث به دیدگاههای این دو عالم در بعد حکومت دینی و ولایی خواهیم پرداخت)


منابع مقاله:

مجله آموزه، شماره 5، خسروپناه، عبدالحسین؛

تنظیم:امید آشتیانی_حوزه علمیه تبیان