تبیان، دستیار زندگی
زمانی که بدانیم قرآن، کتاب تغییر و تحول است، باید به این نکته برسیم که زبان قرآن، زبان تربیت بوده و توانسته با این زبان جامعه و مردم مشرک را به وحدانیت خدا برساند و توحید در همه ابعاد زندگی مردم گسترش پیدا کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تفسیر تنزیلی (۲)

گفت‌وگو با حجت الاسلام عبدالکریم بهجت پور مولف کتاب «تفسیر تنزیلی: مبانی، اصول، قواعد، و فوائد»

حجت الاسلام عبدالکریم بهجت پور

بخش قبلی را اینجا ببینید

* مفسران واندیشمندان علوم قرآنی نسبت به ترتیب وچینش سوره‌ها چند دسته هستند و چه دیدگاهی دارند؟

به نظر می‌رسد دانشمندان علوم قرآنی درباره ترتیب و چینش سوره‌ها دونظریه دارند دیدگاه نخست.، مربوط به اجماع دانشمندان علوم قرآنی و تفسیری می‌باشد؛ دیدگاه مذکور، ترتیب آیات در سوره‌ها را توقیفی می‌دانند یعنی به دستور شخص پیامبر - صلی الله علیه و آله - بود و ایشان هم براساس همان نظم وترتیبی که از سوی خدا برایشان نازل شده آنرا در سوره‌ها قرار می‌دهند و اگر استثنایی هم بود، این نیز براساس دستور پیامبر - صلی الله علیه و آله - لحاظ شده است. بر این اساس، قاعده اصلی در چینش آیات، توقیفی بودن است و کسی در آن نقش ندارد، بلکه اراده خدا در آن حاکم است و در دیدگاه دوم، معتقدند دست اجتهاد و نظر افراد در جابجایی برخی آیات دخالت داشته؛ البته این نظریه نادری است و نظریه و دیدگاه اول از قوت بیشتری برخوردار است به دلیل اینکه در هیچ یک از مصاحف نوشته شده توسط صحابه پیامبر - صلی الله علیه و آله - در ترتیب آیات اختلافی وجود ندارد.

اما برای شناخت حکمت قرار گرفتن آیات به این ترتیب باید گفت غرض نزول هر سوره است، یعنی خدای سبحان براساس غرضی که داشته آیات را نازل می‌کردند.

*هدایت‌گری قرآن به چه معناست؟

از مباحثی که در کتاب ارائه شد، رسالت قرآن بود؛ یعنی رسالت قرآن هدایت است، اما هدایت نه به معنای نشان دادن راه، بلکه افزون بر آن، به معنای «ایصال الی المطلوب» است که رساندن به مطلوب می‌باشد. مطلوب، نجات از شقاء و رسیدن به سعادت است. شقاوت همان چیزی است که ما از آن فرار می‌کنیم و سعادت همان لذت دائمی و خالص سرمدی است که ما به دنبال آن هستیم و در واقع این خواسته مطلوب در قرآن تأمین شده است.
قرآن آمده تا ما را از شقاوت رها نموده، به سعادت برساند. این کار به چه صورت انجام خواهد شد؟ در 114 قسمت. آیا از هرجای این 114 قسمت وارد شویم، آن هدایت تأمین می‌شود یا فرآیندی منطقی نیاز دارد؟ ما باید بدانیم جریان هدایت، جریانی منطقی است، به ویژه وقتی بخواهد به عنوان بُعد اجتماعی قرار گیرد. پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله - در اردوگاه شرک خیمه زده و از این جامعه مشرک افرادی را جذب کردند و در ادامه، گروهی را تشکیل و پس از آن در مدینه جامعه‌ای تشکیل می‌دهند؛سپس برای پایش و مراقبت از این جامعه، تدبیر می‌کنند.

*سبک پیامبر - صلی الله علیه و آله - و مراحل هدایت به سمت سعادت و نجات بشر از شقاوت بر اساس آموزه‌های قرآن کریم چگونه بوده است؟

پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله - چهار مرحله جذب، تشکیل گروه، تشکیل جامعه و پایش و مراقبت از جامعه را که مراحل هدایت به سمت سعادت و نجات از شقاوت است، بر اساس آموزه‌های قرآن کریم انجام داده‌اند. اگر بخواهیم بفهمیم که ما در عصر خود چه کارهایی انجام دهیم، باید ببینیم قرآن این فرآیند را چگونه شکل داده؟ همچنین اگر بخواهیم رسالت قرآن را در بعد اجتماعی بفهمیم باید سیر نزول قرآن را بررسی نماییم.

مسأله دیگری که در این کتاب به عنوان مبانی مطرح شده، این بود که قرآن به عنوان کتاب تربیت است و این کتاب تربیت، لوازمی دارد، چراکه تربیت، امری تدریجی است. برای فهم درست این الزامات، باید آنها را نسبت به بایدها و نبایدهایی که روی این اصل بنا نهاده شده، بررسی کنیم.

از مبانی دیگر کتاب، این است که قرآن متنی ناظر به واقع می‌باشد، واقعیتی است که به مردمِ معاصرِ نزول (صدر اسلام) توجه زیادی کرده و آنها را به عنوان گروه اول مخاطبینش در نظر گرفته است. «تبت یدی ابی لهب و تب»، مطلبی ناظر به شخصی در بیرون است که باید نفرین شود؛ «ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ﴿۱﴾ مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿۲﴾» نیز اشاره به پیامبری در بیرون است که متهم به جنون شده و باید پاسخ داده شود. این متن، با واقعیت گره خورده و وقتی می‌خواهیم تفسیری از قرآن انجام دهیم، برای فهم بهتر، باید بتوانیم آن فضا و زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی را بازسازی کنیم؛ یعنی تا جایی که می‌توانیم به سمت فهم فضای نزول برویم و اگر آن فضا را در اختیار نداریم، بازسازی کنیم. بهترین راه بازسازی ناظر به ترتیب نزولی است، چرا که ترتیب نزول، ادبیاتی را مطرح می‌کند که فضا را گزارش می‌دهد. بنابراین هنگامی که آیات را تفسیر می‌کنیم، باید بدانیم که با چه متنی ارتباط برقرار کرده‌ایم.
متن قرآن با ادبیات فاخر، اصطلاحاتی را تولید کرده که این اصطلاحات به تدریج وارد ادبیات دینی جامعه شده؛ واژه‌هایی مانند صلاة، محسنین، متقین، حج و...، واژه‌هایی هستند که قرآن آنها را مطرح کرده و با یک تغییر و تحول با معنی خاصی آنها را وارد دستگاه معرفتی و دستوری اسلام کرده است. برای این که بخواهیم قرآن را درست درک کنیم، باید بدانیم این واژه‌ها از چه زمانی وارد مفاهیم اسلامی و به عنوان اصطلاح مطرح شده. جالب این که برخی از این اصطلاحات، در گذر زمان تکامل پیدا کردند، یعنی انتظار از متقی در ابتدا به گونه‌ای بوده که بعدها مصداق آن تغییر کرده و در همین راستا انتظار از انسان‌های با تقوا نیز بیشتر شده است؛ همان طور که در مسأله نماز نیز اینگونه بوده.

* اینکه رسالت قرآن، تربیت و تحول تدریجی است به چه معناست؟

در ادامه این مبانی، اصولی نیز تبیین شد. کسی که به ترتیب نزول، تفسیر می‌کند، باید بداند قرآن به زبان تربیت است. از این رو اگر قرآن را تفسیر می‌کند باید آن را جدا از متنی ادبی و کلامی گزارش دهد و برای تغییر، ابهام‌زدایی کند. مثلاً تفسیر موضوعی ما استخراج آیات و دانش کلام است. هدف دانش کلام، شناخت توحید قرآنی و موحدسازی است؛ اگر صرفاً آیات قرآنی را استخراج کرده، در خدمت فهم دانش کلام قرار داده و ببینیم در مسأله شناخت، این آیات چه ره‌آوردی دارد، توحید قرآنی را ارائه نکرده‌ایم.
زمانی که بدانیم قرآن، کتاب تغییر و تحول است، باید به این نکته برسیم که زبان قرآن، زبان تربیت بوده و توانسته با این زبان جامعه و مردم مشرک را به وحدانیت خدا برساند و توحید در همه ابعاد زندگی مردم گسترش پیدا کند. مفسر باید بداند زبان قرآن، زبانی تربیتی و رسالت آن تربیت و تحول تدریجی است. تحول تدریجی به طور طبیعی اقتضائی دارد و در این عرصه ابتدا باید مفاهیمی وارد زندگی مردم شود، تغییری ایجاد کند و این مفاهیم دست به دست هم داده، باز مفهوم جدید یا تحول بعدی را رقم بزند. زمانی که تحول ایجاد شد، این تحول باید پله‌ای برای تحول بعدی شود تا بتواند مردم را گام به گام جلوتر ببرد.
کسی که می‌خواهد جنبه تربیتی را بفهمد، باید ترتیب نزول آیات را ببیند، چرا که نیامده یک دوره صرفاً اعتقادات، اخلاقیات و احکام را مطرح نماید، بلکه از همان آغاز به این گونه عمل کرده و مجموعه معارف و دستورات و ارزش‌گذاری‌ها را باهم پیوند داده است. قرآن یک سری معرفت را مطرح و به دنبال آن ارزش‌گذاری و پس از آن ارزش‌ها و معارف را با عمل پیوند داده است. مفسر باید این مسائل را بفهمد و بداند که جامعه‌سازی و تربیت اجتماعی چگونه باید اتفاق بیافتد. ما نمی‌توانیم بر اساس تجارب، الگوهای تربیتی ارائه نماییم تا بتوانیم جامعه را به سمت تحول هدایت کنیم، بلکه باید ببینم قرآن چگونه اینها را با هم ترکیب کرده است.
تربیت با تدریج ارتباط مستقیم دارد از این رو برای به دست آوردن الگوهای اسلامی تربیت، باید خود را ملزم به بررسی سیر نزول قرآن و ترتیب سوره‌ها و آیات کرده و در این مسیر، دور از هر اجتهاد درباره سیر نزول قرآن، تابع نقل باشیم.

بخش بعدی را اینجا ببینید


منبع: خبرگزاری حوزه (با قدری تصرف)

تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان