تبیان، دستیار زندگی
شکی نیست که از دیرباز تا کنون روحانیت به عنوان مهمترین قشر اثرگذار جامعه در رویدادهای مختلف اجتماعی،مذهبی و حتی سیاسی وارد شده و بسیار اثرگذار نیز بوده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مهمترین عامل اثرگذاری روحانیت

مقام معظم رهبری

شکی نیست که از دیرباز تا کنون روحانیت به عنوان مهمترین قشر اثرگذار جامعه در رویدادهای مختلف اجتماعی،مذهبی و حتی سیاسی وارد شده و بسیار اثرگذار نیز بوده است.

شکی نیست که از دیرباز تا کنون روحانیت به عنوان مهمترین قشر اثرگذار جامعه در رویدادهای مختلف اجتماعی،مذهبی و حتی سیاسی وارد شده و بسیار اثرگذار نیز بوده است.

نمونه مصادیق فوق را می توان در قضایایی مانند تحریم تنباکو، مبارزه با کشف حجاب و در زمان کنونی ما انقلاب اسلامی، مشاهده کرد. این تحولات عظیم که طلایه داران آن روحانیت متعهد و مبارز بودند مسیر جامعه را به کلی تغییر داده و چه بسا در مواردی از استثمار و بیماریهای اجتماعی و اقتصادی نجات داده است.

حال سوال اساسی اینجاست که چه شاخصه ای در روحانیت وجود دارد که می تواند در جامعه اثرگذار باشد. بدون شک اگر این عامل اثرگذار کمرنگ شد به همان اندازه اثرگذاری کمرنگ می شود. در مقالات گذشته اشاره کردیم که زهد و پارسایی برجسته ترین و مهمترین علت اثرگذاری روحانیت در جامعه است.

در این نوشتار به بررسی تعلیم و تزکیه و جایگاه و اهمیت همراهی آن دو با یکدیگر در بیانات رهبر معظم انقلاب خواهیم پرداختت و برش هایی از بیانات آن عالم بزرگ را خدمت شما کاربران عزیز ارائه خواهیم کرد.

عامل اعتلای بشریت همراهی تعلیم با تزکیه از همین جا شما جوانهای عزیز توجه کنید که ورود در میدان معرفت علمی - حالا هر علمی؛ چه علوم انسانی، چه علوم قرآنی، چه علوم طبیعی یا انواع و اقسام علومی که امروز شماها در آن تلاش و کار می کنید - و ورود در میدان تحقیق علمی باید شما را از غور و پیشرفت در میدان معرفت دینی، تمرین اخلاقی و کسب فضیلت باز ندارد؛ باید اینها را با هم داشته باشید. این آیه یی که این برادر عزیزمان در ابتدا قرائت کردند: «و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»[2]،

 خدای متعال پیغمبر را فرستاد، تا او تعلیم بدهد و تزکیه کند. بنابراین، تعلیم و تزکیه با یکدیگر است؛ این دو را از هم جدا نکنید. این باور که هر کسی وارد میدان علم شد، به طور طبیعی بایستی از فضیلت و معنویت و اخلاق کناره بگیرد، فکری کاملاً غلط و وارداتی و متکی به پیشینه یی است که در اروپای مسیحی به وجود آمد و بکلی با محیط اسلامی و با فهم و تعالیم اسلامی سازگار نیست؛

 چرا که اگر دانشمند بافضیلت و بااخلاق باشد؛ در هر رشته ای، از آن می توان امید برای اعتلای بشریت و اعتلای کشور خودش داشت؛ این دانشمند هدفها را هدفهای ارزشمند می کند و حرکتش حرکت به نفع انسانیت و به نفع عدالت و به نفع فضیلت و در جهت مقابلِ نابسامانی های عجیب دنیای امروز خواهد شد.

شما سعی کنید این جور دانشمندانی در آینده باشید و هدف خودتان را این مسائل قرار دهید؛ انسانهایی باشید که می توانند چرخ دنیا را در جهت درست به حرکت دربیاورند؛ این را برای خودتان هدف قرار دهید؛ و این ممکن است؛ البته باید کارهای مقدماتی فراوانی برای رسیدن به آن هدف انجام بگیرد.[1]

مقدم بودن تزکیه، عامل جلوگیری از انحراف علم آن علمی که ما میخواهیم، همراه با تزکیه است. همین آیاتی که اول این جلسه تلاوت کردند، به این نکته اشاره دارد: «هو الّذی بعث فی الأمّیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة».[3]اول، تزکیه است.

 تربیت دین، تربیت قرآن، تربیت اسلام این است. چرا اول تزکیه؟ برای اینکه اگر تزکیه نبود، علم منحرف میشود. علم یک ابزار است، یک سلاح است؛ این سلاح اگر در دست یک انسان بدطینت، بددل، خبیث و آدمکش قرار بگیرد، جز فاجعه چیز دیگری نمی آفریند؛ اما همین سلاح میتواند در دست انسان صالح، وسیله ی دفاع از انسانها، دفاع از حقوق مردم، دفاع از خانواده باشد. این علم را بایستی آن وقتی در دست گرفت که با تزکیه همراه باشد. این توصیه ی من به شماست.[2]

نظام رفتاری و اخلاقی مسئله ی نظام رفتاری و اخلاقی حوزه هاست؛ که همین تحول - اگر تحولی انجام میگیرد - باید ناظر به این جهت هم باشد. چند تا سرفصل در این خصوص وجود دارد که من اینجا یادداشت کرده ام: تکریم اساتید.

نظام رفتاری و اخلاقی ما در حوزه ها باید در این جهت حرکت کند؛ تکریم استاد، تکریم عناصر فاضل، بخصوص تکریم مراجع تقلید. هر کسی آسان به حد مراجع معظم تقلید نمیرسد؛ صلاحیتهای زیادی لازم است. غالباً مراجع قله های علمی حوزه های علمیه محسوب میشوند. بنابراین احترام مراجع بایستی محفوظ باشد؛ باید تکریم شوند.

مسئله ی دیگر در نظام رفتاری و اخلاقی حوزه ها، فیض بردن از معنویات است، تهذیب است؛ این خیلی مهم است. جوان امروز حوزه بیش از گذشته به مسئله ی تهذیب نیازمند است. کسانی که رشته های رفتارشناسی عمومی را مطالعه میکنند و کار میکنند، این را تأیید میکنند.

امروز در همه ی دنیا اینجور است که وضع نظام مادی و فشار مادی و مادیت، جوانها را بی حوصله میکند؛ جوانها را افسرده میکند. در یک چنین وضعی، دستگیر جوانها، توجه به معنویت و اخلاق است.

علت اینکه می بینید عرفانهای کاذب رشد پیدا میکند و یک عده ای طرفشان میروند، همین است؛ نیاز هست. جوان ما در حوزه ی علمیه - جوان طلبه؛ چه دختر، چه پسر - نیازمند تهذیب است. ما قله های تهذیب داریم. در همین قم، مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی، مرحوم علامه ی طباطبائی، مرحوم آقای بهجت، مرحوم آقای بهاءالدینی (رضوان اللَّه تعالی علیهم) قله های تهذیب در حوزه بودند.

رفتار اینها، شناخت زندگی اینها، حرفهای اینها، خودش یکی از شفابخش ترین چیزهائی است که میتواند انسان را آرام کند؛ به انسان آرامش بدهد، روشنائی بدهد، دلها را نورانی کند.

در نجف بزرگانی بودند؛ سلسله ی شاگردان مرحوم آخوند ملاحسینقلی تا مرحوم آقای قاضی و دیگران و دیگران؛ اینها برجستگانند. به نحله های فکری و عرفانی اینها هم کاری نداریم. در اینجا مسئله، مسئله ی نظری نیست.

 بعضی ها نحله های مختلفی هم داشتند. مرحوم سید مرتضی کشمیری (رضوان اللَّه تعالی علیه) یکی از اساتید مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی است؛ اما نحله ی فکری اینها بکلی از هم متفاوت است. ایشان از داشتن یک کتابی بشدت منع میکند، ایشان به آن کتاب عشق میورزد؛ منافاتی ندارد.

همین بزرگانی که در مشهد بودند، مردمانی بودند که ما اینها را به تقوا و طهارت و پاکیزگی شناختیم؛ مرحوم حاج میرزا جواد آقای تهرانی، مرحوم حاج شیخ مجتبی و امثال ایشان؛ اینها هم همین جورند. عمده این است که این دل زنگار گرفته را یک زبان معنوی، یک سخن برخاسته ی از دل شفا ببخشد و این زنگار را برطرف کند. بنابراین ما اینجا بحث عرفانهای نظری را نداریم.

یک مسئله ی دیگر در زمینه ی نظام رفتاری و اخلاقی حوزه، مسئله ی گرایشها و احساسات انقلابی در حوزه است. عزیزان من! فضای انقلابی در کشور دشمنان عنودی دارد، دشمنان کینه ورزی دارد. با حاکمیت فضای انقلابی در کشور مخالفند؛ میخواهند این فضا را بشکنند.

شما دیدید در یک دوره ای شهادت را زیر سۆال بردند، جهاد را زیر سۆال بردند، شهید را زیر سۆال بردند، نظرات امام را زیر سۆال بردند، پیغمبران را زیر سۆال بردند! مسئله این نیست که فلان زیدی با این مفاهیم مخالف است؛ مسئله این است که این مخالفت از نظر دشمن باید در جامعه مطرح شود؛ فضاسازی شود و فضای انقلابی بشکند. در حوزه ی علمیه همه باید به این مسئله توجه کنند.

 در متن جامعه اینجور است، طبعاً در حوزه های علمیه هم اینجور است. میدانند که شُمای روحانی فقط یک فرد نیستید؛ مستمع دارید، علاقه مند دارید؛ بنابراین در محیط پیرامون خودتان اثر میگذارید.

میخواهند فضای انقلابی را بشکنند، روحانی انقلابی را منزوی کنند. تحقیر بسیج، تحقیر شهید، تحقیر شهادت، زیر سۆال بردن جهاد طولانی این مردم اگر خدای نکرده در گوشه و کنار حوزه به وجود بیاید، فاجعه است. بزرگان حوزه بایستی مواظب و مراقب باشند و مانع بشوند.[3]

  تهذیب نفس راه رسیدن به لقاءالله بحثِ لقاءاللَّه و ملاقات با خداست. هدف آفرینش بشر و هدفِ «انّک کادحٌ الی ربّک کدحاً»- همه ی این تلاشها و زحمتها - همین است که «فملاقیه»: ملاقات کند. اگر کسی موطّن در لقاءاللَّه است و بر لقاءاللَّه توطین نفس کرده است، «فلیرحل معنا: باید با حسین راه بیفتد. نمی شود توی خانه نشست.

نمی شود به دنیا و تمتّعات دنیا چسبید و از راه حسین غافل شد. باید راه بیفتیم. این راه افتادن از درون و از نفس ما، با تهذیب نفس شروع می شود و به سطح جامعه و جهان می کشد.[4]

آسان شدن تعلیم غیر درصورت تعلیم خود همچنین یاد کنیم از مرحوم آقای نجومی (رضوان اللَّه علیه)؛ عالم، فاضل، درس خوانده، زحمت کشیده، در عین حال یک قله ی هنری و حقیقتاً یک هنرمند.

بعد از انقلاب، قبل از دوره ی ریاست جمهوری، من یکی از سفرهائی که به کرمانشاه آمدم، منزل ایشان رفتم و کارهای هنری اش را از نزدیک دیدم. بعد هم پس از رحلت امام، ایشان یکی از کارهایش را برای من فرستاده بود.

من از ایشان درخواست کردم که این حدیث شریف را: «من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره» برای من بنویسید تا جلوی چشم من باشد؛ فراموش نکنیم وظیفه ی تعلیم خودمان را. ایشان با یک خط بسیار زیبائی نوشتند، من هم تابلو کردم و توی اتاق جلوی چشم من است.

«من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»؛ اگر این تعلیم انجام گرفت، تعلیم غیر، آسان خواهد شد؛ مشکل کار ما این است.

عزیزان من! برادران من! فرزندان من! جوانان! طلاب دختر و پسر! اگر میخواهید مثل بوته ی گلی عطر شما فضا را معطر کند، اگر میخواهید معنویت مثل چشمه ای از شما سرازیر شود و بدون اجبار، بدون اکراه، تشنگان بنوشند و به سوی آن بشتابند، راهش این است: «فلیبدأ بتعلیم نفسه».[5]

برتری جایگاه تزکیه نسبت به تعلیم به قدر تعلیم، یا شاید بیش از تعلیم، به تربیت بیندیشید. بجز در یک جا در قرآن، که «یعلّمهم» جلوتر از «یزکیهم» است،همه جا «یزکیهم» - تزکیه - بر تعلیم مقدم است؛«یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة». این شاید نشان دهنده ی این است که تزکیه جایگاه برتری دارد.

مخاطبان خودتان را تزکیه کنید، تربیت کنید. این تربیت هم همین طور که عرض کردیم، «من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»، سخت است. این کار سخت را هم باید انجام داد.

در لایه های عمیق ذهن مخاطب اثر بگذارید. اکتفاء نکنید به این که احساسات او یا عواطف او جلب شد، راضی بشوید؛ نه، سعی کنید در آن لایه های عمیق ذهن اثر بگذارید تا با حوادث گوناگون از دست نرود.[6]


پی نوشت ها :

[1] . بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی 5/7/1383

[2] . بیانات در دیدار نخبگان جوان 14/7/1389

[3] . بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم 29/7/1389

[4] . بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 3/3/1374

[5] . بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه 20/7/1390

[6] . بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه 20/7/1390

تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان