تبیان، دستیار زندگی
مهمترین مشکلی که برخی از طلاب به آن دچار شده و گریبان زندگی مادی آنها را گرفت بحث رفاه طلبی بود. اگر چه تعداد اندکی از طلاب به این آفت خانمان سوز آلوده شدند, اما همین آفت در جامعه اثر قابل توجهی می گذارد و ممکن است جایگاه روحانیت را در میان مردم تغییر دهد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تذکر امام به همه روحانیون

امام ره

مهمترین مشکلی که برخی از طلاب به آن دچار شده و گریبان زندگی مادی تعداد اندکی از آنها را گرفته بحث رفاه طلبی است. اگر چه تعداد اندکی از طلاب به این آفت خانمان سوز آلوده شدند, اما همین آفت در جامعه اثر قابل توجهی می گذارد و ممکن است جایگاه روحانیت را در میان مردم تغییر دهد.

یکی از آثار و برکات انقلاب اسلامی به طور خاص, کیفیت و کمیت تحصیل در حوزه های علمیه است. بعد از انقلاب جایگاه روحانیت در جامعه دگرگون شد.

راه تحصیل و تدریس و فعالیت در جامعه برای روحانیون به طرز چشمگیری هموار شد. در این میان ابعاد اقتصادی خانواده های برخی از طلاب نیز بهبود یافت. این تحولات به اقتضای نکات مثبتی که به همراه داشت, برخی آفات را نیز وارد زندگی طلبگی کرد.

مهمترین مشکلی که برخی از طلاب به آن دچار شده و گریبان زندگی مادی آنها را گرفته بحث رفاه طلبی است. اگر  چه تعداد اندکی از طلاب به این آفت خانمان سوز آلوده شدند, اما همین آفت در جامعه اثر قابل توجهی می گذارد و ممکن است جایگاه روحانیت را در میان مردم تغییر دهد.

روحانیت صادق و مردم دار و طلاب و علما و بزرگانی که سالیان سال با ساده زیستی وبی آلایشی زندگی می کنند قربانی این نگاه بد از طرف عامه مردم می شوند که علت آن نیز وجود این آفت بزرگ در گروه کمی از طلاب است.

رفاه طلبی یکی از بدترین صفاتی است که می تواند در میان طلاب نفوذ کند و فرجام طلبگی آنها را به نابودی بکشاند. از این رو لازم است که با این پدیده شوم بیشتر آشنا شویم.

امروز به دنبال بررسی این مشکل در کلام امام خمینی خواهیم پرداخت. امام خمینی در بیانتشان به آثار رفاه طلبی طلاب اشاره می کنند:

کاهش کیفیت تحصیل

در کیفیتِ تحصیلِ علوم هم هرچه بروید سراغ تجملات ـ و ان شاء اللَّه نمی‏روید ـ از علومتان کاسته می‏شود. آنهایی که این کتاب های قطور و پر ارزش را نوشتند، زندگی‏شان یک زندگی طلبگی بوده، مثل شیخ انصاری و مثل امثال اینها؛ یک زندگی طلبگی بوده.

آنها توانستند اسلام را در همه جهات حفظ کنند و فقه را به پیش ببرند و مسائل دینی را افزایش بدهند ـ یعنی فروع را ـ و آن کتاب‌های ارزشمند را عرضه کنند به مردم. برای اینکه، آنها ارزش را به این نمی‏دانستند که من خانه‏ام باید چه جور باشد، حالا سه تا اتاق داریم کم است، چهارتا.[1]

از دست دادن پایگاه مردمی

علاوه بر اینکه، ما... مسئولیت شخصی داریم، مسئولیت نوعی هم به عهده ماست، مسئولیت ملت هم به عهده ماست. همان طوری که سوره «هود» به پیغمبر فرموده است که فَاسْتَقِمْ کما امْرِتَ وَ مَنْ تابَ مَعَک،[40]

به شما هم می‏گوید که استقامت کنید و از استقامت خودتان مردم را مستقیم کنید. اگر مردم از ما خطا ببینند، و اگر چنانچه انصراف پیدا کنند از روحانیت برای خطاهای بعض از ما، مسئولیت، مسئولیت شخصی نیست، مسئولیت اسلامی است، مسئولیت عمومی است.

اگر ما خدای نخواسته، با اعمالمان طوری بکنیم که این ملت از ما جدا بشود و این‏ ملت ما را زیر سؤال قرار بدهد که شما امروز که دستتان باز است یک نحو دیگر دارید عمل می‏کنید و جدا بشود از شما، این مسئولیت اسلام به عهده ماست. اسلام به انزوا کشیده می‏شود و آنهایی که با اسلام مخالف‏اند روی کار می‏آیند خدای نخواسته، و این مسئولیت به عهده ماست. [2]

بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان.

البته من این نکته را عرض کنم، یک دسته‏ای که در معرض خطر هستند باید خودشان را حفظ کنند، ولی همین‏‌ها هم باید مواظب باشند که زاید بر میزان نباشد.

شما گمان نکنید که اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید وجهه‏تان پیش مردم بزرگ می‏شود، آن چیزی که مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است، اینکه زندگی شما ساده باشد، همان طوری که سران اسلام و پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین و ائمه ما زندگی‏شان ساده و عادی بود بلکه پایین‏تر از عادی.

 آنها هم که جمهوری اسلامی را بپا کردند، مردم عادی هستند، و کسانی که بالابالا‌ها نشسته‏اند، هیچ دخالتی در این مسائل نداشته و ندارند.

این مردم بازار و کشاورز و کارگران کارخانه‏ها و طبقات ضعیف ـ به حسب دنیا و قوی به حسب آخرت ـ هستند که این توقع را دارند که اگر خدای نخواسته، نفوس این مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن برای ما تنها نیست، بلکه برای اسلام است.[3]

کاهش معنویت

هرچه بروید سراغ اینکه یک قدم بردارید برای اینکه خانه‏تان بهتر باشد، از معنویت‏تان به همین مقدار، از ارزش‏تان به همین مقدار کاسته می‏شود. ارزش انسان به خانه نیست، به باغ نیست، به اتومبیل نیست.

اگر ارزش انسان به اینها بود، انبیا باید همین کار را بکنند. انبیا سیره‏شان را دیدید چه جور بوده. ارزش انسان به این نیست که انسان یک هیاهو داشته باشد، یک اتومبیل کذا داشته باشد، یک رفت و آمد زیاد داشته باشد.

ارزش روحانیت به این نیست که یک بساطی داشته باشد و یک دفتری و یک دستکی داشته باشد. فکر کنید ارزش انسان را به دست بیاورید، ارزش روحانیت را از دست ندهید.[4]


منابع:

[1]. صحیفه امام، ج 19، ص 251ـ252.

[2]. صحیفه امام، ج 17، ص 492ـ493.

[3]. صحیفه امام، ج 19، ص 317ـ318.

[4]. صحیفه امام، ج 19، ص 251ـ252.

تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان