اختلاف روحانیت اختلاف ملت
اشاره
حضرت امام خمینی اختلاف بین روحانیت را اختلاف بین ملت می دانستند و به شدت روحانیت را از این امر برحذر می داشتند و بارها هشدار می دادند مبادا بین روحانیت اختلافی وجود داشته باشد و یا خدای ناخواسته اختلاف سلایق سبب اختلاف بین این قشر گردد،
چرا که اختلاف بین روحانیت به اختلاف میان ملت و در نهایت به شکست نظام منجر خواهد شد و زحمات چندین و چند ساله روحانیت در طول تاریخ برای برپایی حکومت اسلامی از بین خواهد رفت و طبعا مسببین این ضربه هولناک به ایران اسلامی به عذاب الهی دچار خواهند شد.
اختلاف روحانیت اختلاف ملت
آنی که خوف دارد این است که با این شیطنتها، ایادی آنها که باز هستند در کشور، با این شیطنتها ایجاد اختلاف کنند، دو دسته کنند، یک دسته از آنور، یک دسته از آنور. بین علمای بلاد اختلاف ایجاد کنند، دو دسته بشوند. اختلاف علما اختلاف ملت است، نه اختلاف افراد.
اگر یک عالمی که در یک شهری نفوذ دارد مردم چشم و گوششان به آن است، با یک عالم دیگری که آن هم نظیر اوست، اختلافشان ظاهر بشود،
اختلاف سلیقه را برسانند به اختلاف در جمعهها و جماعات و در جاهای عمومی، این همچو نیست که اختلاف زید و عمرو است، این یک اختلافی است که هر شهر را دو قسمت میکند، دو بخش میکند، یک بخش از آنور، یک بخش به اینور، و این کم کم اضافه میشود. دشمنهای ما هم حوصلهشان خیلی زیاد است، حالا نقشه میکشند برای پنجاه سال دیگر.
این همین طور کم کم جلو میرود، این فساد جلو میرود تا یک روزی که مهیا بشود کشور برای اینکه در داخل خودش یک انفجار حاصل بشود از ایادی آنها. ما از این غافل نباید باشیم.1
البته آن چیزی که لازم است این است که خود آقایان توجه بکنند در هر جا که تشریف دارند که اگر یک همچو دستهایی پیدا شد که به واسطه یک فضولیهایی که میکنند، بخواهند اختلاف بین روحانی و روحانی بیندازند یا روحانی و مردم بیندازند و اینها توجه بکنند به اینکه نگذارند این کار بشود، از اول جلویش را بگیرند؛ نگذارند ریشهدار بشود.
این از مسائل بسیار مهمی است که باید به آن توجه بشود؛ هم از طرف ائمه جمعه که هر جمعه خطبه میخوانند برای مردم تنبه داده بشود و هم بر ائمه جماعت است که با مردم تماس دارند، و توجه کنند به اینکه مبادا یکوقتی ما بیدار بشویم و اختلاف حاصل شده باشد.
باید از حالا جلویش را، اوّلی که میخواهند یک کاری، یک فضولی میخواهند بکنند، جلویش را بگیرند. مِن جمله، از این چیزی که از همین رشته است این است که بعض شاید از همین منافقین و از همین منحرفین باشند که نسبت به بعض مراجع اهانت میکنند و این خودش مبدأ یک اختلافی میشود با اسم اینکه من با فلان مرجع یا فلان شخص دوستم.
با این اسم، میخواهند یک روحانی بزرگ را اهانت کنند و این مبدأ بشود که دودستگی پیدا بشود در کشور، و این از امور مهمی است که باید جلوگیری بشود.
آقایان در هر جا یک همچو چیزی دیدند و همینطور آقایان بلاد هر جا که هستند، ائمه جمعه ـ خصوصا ـ احساس این معنا را کردند که میخواهند اینها یک کار اختلافانگیز و فتنهانگیز ایجاد کنند، خودشان جلویش را بگیرند. 2
شکست نظام
این اختلاف اگر خدای نخواسته در بین آقایان پیدا بشود، در هر شهری که پیدا بشود قهرا این اختلاف به بازار میکشد، به خیابان میکشد و آن چیزی که این جمهوری را حفظ کرده وحدت و انسجام این جمعیت است. یعنی ملت همه با هم بودند که توانستند یک همچو معجزهای را ایجاد کنند.
اگر چنانچه به واسطه اختلاف ماها یک وقت اختلاف به بازار هم بکشد که خواهد کشید، به خیابانها هم بکشد، به اصناف دیگری هم بکشد، این تمام وِزرش به گردن ماست.3
نتایج تلخ تفرقه روحانیت در نهضت مشروطه و تنباکو
تاریخ یک درس عبرت است برای ما. شما وقتی که تاریخ مشروطیت را بخوانید میبینید که در مشروطه بعد از اینکه ابتدا پیش رفت، دستهایی آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیمبندی کرد.
نه ایران تنها، از روحانیون بزرگ نجف یک دسته طرفدار مشروطیت، یک دسته دشمن مشروطه، علمای خود ایران یک دسته طرفدار مشروطه، یک دسته مخالف مشروطه. اهل منبر یک دسته بر ضد مشروطه صحبت میکردند، یک دسته بر ضد استبداد.
در هر خانهای دو تا برادر اگر بودند، مثلا در بسیاری از جاها این مشروطهای بود، آن مستبد، و این یک نقشهای بود که نقشه هم تأثیر کرد و نگذاشت که مشروطه به آن طوری که علماء بزرگ طرحش را ریخته بودند، عملی بشود. به آنجا رساندند که آنهایی که مشروطه خواه بودند به دست یک عده کوبیده شدند.
تا آنجا که مثل مرحوم «حاج شیخ فضل اللَّه نوری»4 در ایران برای خاطر اینکه میگفت باید «مشروطه مشروعه» باشد و آن مشروطهای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم، در همین تهران بهدار زدند و مردم هم پای او رقصیدند یا کف زدند.
در مشروطه در عین حالی که ابتدائش نبود این مسائل، لکن آنهایی که میدیدند که از مشروطه ضربه میبینند، منافعشان از بین میرود ـ نمیگذارد ـ قانون اساسی، که موافق با اسلام باید باشد و اگر مخالف شد، قانونیت ندارد، نمیگذارد که اینها هرکاری میخواهند بکنند، بکنند یک دسته از همان مستبدین، مشروطهخواه شدند و افتادند توی مردم.
همان مستبدین بعدها آمدند و مشروطه را قبضه کردند و رساندند به آنجایی که دیدید و دیدیم.
زمان «میرزای شیرازی» هم میخواستند یک همچو کاری بکنند. مرحوم میرزا که دخانیات را تحریم فرمود، شیاطین افتادند و در بین مردم و به آنجا رساندند که بعضی از اهل علم بعضی از شهرها بالای منبر ـ به طوری که نقل میکنند ـ قلیان کشید بر ضد حکم مرحوم میرزا، لکن میرزا چون قدرتش قدرت فوقالعاده بود، و از این طرف هم طرفداران او مثل میرزای آشتیانی قوی بود و قدرتمند، نتوانستند آنجا کاری بکنند.
در مشروطه اینطور نبود، در مشروطه هر دو طرف قوی بودند. نجف بعضی علمای درجه اول مخالف بودند، بعضی علمای درجه اول موافق بودند. در ایران هم بین علما همین جور اختلافات را ایجاد کردند و این، اینطور نبود که خود به خود ایجاد شد، ایجاد کردند در بین آنها.
ما باید از این تاریخ عبرت بگیریم که مبادا یک وقتی در بین شما آقایان روحانیون، بیفتند اشخاصی، یا در بین مردم وسوسه کنند و خدای نخواسته آن امری که در مشروطه اتفاق افتاد در ایران اتفاق بیفتد.5
پی نوشت ها :
1. صحیفه امام، ج 18، ص 476ـ478.
2. صحیفه امام، ج 15، ص 378.
3. صحیفه امام، ج 18، ص 16.
4. عالم بزرگ مشروطه خواه که جان بر سرِ مشروطه مشروعه گذاشت و در 13 رجب 1327 ه. ق. در تهران به دار آویخته شد.
5. صحیفه امام، ج 18، ص 170ـ171.
منبع:
صحیفه امام خمینی ج18
صحیفه امام خمینی ج15
تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه